شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

٦٩. دیّان

٦٩. دیّان

این اسم، از طریق احادیث، برای الله   ثابت شده است. امام احمد در «المسند»، بخاری در «الأدب المفرد»، ابن ابی عاصم در «السّنّة»، حاکم در «المستدرک» و دیگران، از جابر بن عبدالله  س چنین روایت کرده‌اند: «از حدیثی مطّلع شدم که مردی آن را از رسول الله  ج شنیده بود. بنابراین شتری خریدم، توشۀ سفر را بر آن بستم و یک ماه رفتم تا در شام، به او رسیدم. عبدالله بن أُنیس آنجا بود. سپس به دربان گفت که به او بگو: جابر جلوی دروازه است. وی پرسید: پسر عبدالله؟ گفتم: بله. سپس بیرون آمد و همدیگر را در آغوش گرفتیم. من به او گفتم: حدیثی در مورد قصاص به من رسیده است که تو آن را از پیامبر  ج شنیده‌ای و ترسیدم پیش از آنکه این حدیث را بشنوم، تو یا من از دنیا برویم. او گفت: از رسول الله  ج شنیدم که مردم در روز قیامت، لخت و بدون ختنه و دست خالی محشور می‌شوند، سپس صدایی که افراد دور و نزدیک آن را یکسان می‌شنوند، آنان را ندا می‌دهد که: «أنا الْمَلِكُ ، أنا الدَّيَّانُ، لا يَنْبَغِي لأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ أَنْ يَدْخُلَ النَّارَ وَلَهُ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ حَقٌّ، حَتَّى أَقُصَّهُ مِنْهُ، وَلا يَنْبَغِي لأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ وَلأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ عِنْدَهُ حَقٌّ، حَتَّى أَقُصَّهُ مِنْهُ حَتَّى اللَّطْمَةُ»؛ «من پادشاه و من حسابرس هستم. کسی از دوزخیان که حقّی از فردی بهشتی بر گردن اوست، نباید وارد دوزخ شود تا اینکه از وی قصاص گیرم و کسی از بهشتیان که حقّی از فردی دوزخی بر گردن اوست، نباید وارد بهشت شود تا از او قصاص گیرم، هر چند [یک] سیلی باشد.» صحابه گفتند: چطور چنین کاری ممکن است در حالی که ما عریان و ختنه‌نشده و بدون مال و متاع دنیا هستیم؟! رسول الله  ج فرمودند: «بِالْحَسَنَاتِ وَالسِّيِّئَاتِ»؛ «با [کاهش یا افزایش در] نیکی‌ها و بدی‌ها.» حاکم می‌افزاید که رسول الله  ج این آیه را تلاوت کردند:

﴿ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡۚ لَا ظُلۡمَ ٱلۡيَوۡمَۚ[غافر: ١٧]

«امروز هر کس به (حسب) آنچه کرده است، پاداش داده می‌شود. امروز هیچ ستمی نیست.» »[٢٦٦]

دیّان به معنای جزادهنده و حسابگر است. الله ـ تمامی مخلوقات را از ابتدا تا انتها، در روز قیامت جمع می‌کند در حالی که آنان عریان و بدون پوشش، پابرهنه، ختنه‌نشده و بدون مال و متاع دنیا هستند، سپس الله آن‎ها را بر اساس اعمالی که در دنیا انجام داده‌اند، محاسبه و مجازات می‌کند؛ اگر کار خیری انجام داده‌اند، پاداش می‌گیرند و گر نه، مجازات می‌شوند. در قرآن کریم می‌خوانیم:

﴿ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡۚ لَا ظُلۡمَ ٱلۡيَوۡمَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ[غافر: ١٧]

«امروز هر کس به (حسب) آنچه کرده است، پاداش داده می‌شود. امروز هیچ ستمی نیست، بی‌گمان الله زودشمار است.»

﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡ‍ٔٗاۖ وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ[الأنبياء: ٤٧]

«و (ما) در روز قیامت ترازوهای عدل را می‌نهیم، پس به هیچ کس، هیچ ستمی نمی‌شود و اگر (عملی) به مقدار سنگینی یک دانۀ خردل باشد، آن را (به حساب) می‌آوریم و حسابرسی ما کافی است.»

﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ[الزّلزلة: ٧-٨]

«پس هر کس به ‌اندازۀ ذره‌ای کار نیک انجام داده باشد، (پاداش) آن را می‌بیندو هرکس به‌ اندازۀ ذره‌ای کار بد کرده باشد، (کیفر) آن را می‌بیند.»

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَظۡلِمُ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖۖ وَإِن تَكُ حَسَنَةٗ يُضَٰعِفۡهَا وَيُؤۡتِ مِن لَّدُنۡهُ أَجۡرًا عَظِيمٗا[النّساء: ٤٠]

«بدون تردید الله به‌ اندازۀ ذرّه‌ای ستم نمی‌کند و اگر کار نیکی باشد، آن را دو چندان می‌کند و از نزد خود، پاداش بزرگی عطا می‌کند.»

﴿يَوۡمَ تَجِدُ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَيۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَيۡنَهَا وَبَيۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِيدٗاۗ وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ[آل‌عمران: ٣٠]

«روزی ‌که هر کس آنچه را از خیر و نیکی انجام داده، و آنچه از بدی مرتکب شده، حاضرشده می‌یابد و آرزو می‌کند ای کاش میان او و آن (کارهای بد) فاصله‌ای دور بود! و الله شما را از (کیفر) خودش بر حذر می‌دارد و (در عین حال) الله به بندگان مهربان است.»

روز قیامت، روز دین نام دارد، چون روز جزا و حساب است. الله تعالی می‌فرماید:

﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ[الفاتحة: ٤]

«مالک روز جزاست.»

یعنی مالک روز جزا بر اساس اعمالی که انجام شده و محاسبۀ آن‌ها. آیات زیر دلالت بر این موضوع می‌کند:

﴿يَوۡمَئِذٖ يُوَفِّيهِمُ ٱللَّهُ دِينَهُمُ ٱلۡحَقَّ[النّور: ٢٥]

«آن روز، الله جزای واقعی آنان را به طور کامل (و بی‌کم و کاست) می‌دهد.»

یعنی حساب آن‎ها را.

﴿ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡۚ[غافر: ١٧]

«امروز هر کس به (حسب) آنچه کرده است، پاداش داده می‌شود.»

﴿ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ[الجاثية: ٢٨]

«امروز در برابر آنچه می‌کردید، پاداش می‌یابید.»

﴿أَءِنَّا لَمَدِينُونَ[الصّافات: ٥٣]

«آیا کیفرمان می‌دهند؟!»

یعنی ما جزادهنده و حسابگریم.

هر گاه انسان عاقل بداند که پروردگار دیّان و جزادهنده و حسابگر است، روز قیامت روز جزا و حساب است و حتما این روز خواهد آمد و در آن روز، تمامی اعمال خوب و بد خود را حاضر خواهد یافت، قطعاً خودش را برای آن روز محاسبه و آماده خواهد کرد.

امام احمد در «الزّهد»[٢٦٧] به نقل از ابوقلّابه می‌آورد که ابو درداء  س می‌گفت: «نیکی، فنا و بی‌نتیجه نمی‌شود، گناه فراموش نمی‌گردد و ذات دیّان نمی‌خوابد، پس هر گونه که می‌خواهی باش، که هر طور رفتار کنی، با تو رفتار خواهد شد.»

بنابراین زیرک کسی است که خودش را تا زمانی که در سرای مهلت و عمل است، محاسبه و آماده کند، ولی ناتوان کسی است که آن را بیهوده رها نماید، به گمراهی و انحرافش ادامه دهد و از تمایلاتش پیروی کند تا اینکه ناگهان پیشمانی به سراغش آید.

ابن ابی دنیا در کتاب «محاسبة النّفس»[٢٦٨] به نقل از خلیفۀ راشد؛ عمر بن خطّاب  س می‌آورد که: «پیش از اینکه مورد محاسبه قرار گیرید، خودتان را مورد ارزیابی قرار دهید و اعمالتان را پیش از اینکه سنجیده شوند، بسنجید، زیرا برای شما آسان‌تر خواهد بود که امروز خودتان را مورد ارزیابی قرار دهید پیش از آنکه فردا شما را محاسبه کنند. برای آن روز آماده شوید؛ روزی که حاضر می‌شوید و هیچ یک از امور پنهانی‌تان، مخفی نمی‌ماند.»

مگر انسان ستمکار وحشت و هراس آن روز و سختی حساب را به یاد نمی‌آورد؟! و نیز این سخن پروردگار دیّان که فرموده است: «لا يَنْبَغِي لأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ أَنْ يَدْخُلَ النَّارَ وَلَهُ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ حَقٌّ حَتَّى أَقُصَّهُ مِنْهُ، وَلا يَنْبَغِي لأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ وَلأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ عِنْدَهُ حَقٌّ حَتَّى أَقُصَّهُ مِنْهُ حَتَّى اللَّطْمَةُ»؛ «کسی از دوزخیان که حقّی از فردی بهشتی بر گردن اوست، نباید وارد دوزخ شود تا اینکه از وی قصاص گیرم و کسی از بهشتیان که حقّی از فردی دوزخی بر گردن اوست، نباید وارد بهشت شود تا از او قصاص گیرم، هر چند [یک] سیلی باشد.»

وقتی صحابه  ش پرسیدند که در آن هنگام حساب چگونه خواهد بود در حالی که مردم روز قیامت، عریان و ختنه‌نشده به سوی الله می‌روند؟ پیامبر  ج فرمودند: «بِالْحَسَنَاتِ وَالسِّيِّئَاتِ»؛ یعنی الله ـ از نیکی‌های ستمکار برای فرد ستمدیده بر می‌دارد و اگر نیکی نداشته باشد، از بدی‌های ستمدیده، به ستمکار می‌دهد و سپس وی را در آتش می‌اندازد، چنانکه ابوهریره  س روایت می‌کند که رسول الله  ج فرمودند: «أَتَدْرُون مَن الْمُفْلِس؟»[٢٦٩]؛ «آیا می‌دانید که مفلس کیست؟» صحابه گفتند: مفلس در میان ما کسی است که هیچ درهم و متاعی ندارد. ایشان فرمودند: «إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِي مَنْ يَأْتِي يَوْمَ الْقيامةِ بِصَلاةٍ وَصِيَامٍ وزَكَاةٍ ، ويأْتِي وقَدْ شَتَمَ هذا، وقذَف هذَا وَأَكَلَ مالَ هَذَا، وسفَكَ دَم هذَا، وَضَرَبَ هذا، فيُعْطَى هذَا مِنْ حسَنَاتِه، وهَذا مِن حسَنَاتِه، فَإِنْ فَنِيَتْ حسناته قَبْلَ أَنْ يقْضِيَ مَا عَلَيْه، أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرحَتْ علَيْه، ثُمَّ طُرِح في النَّارِ»؛ «مفلس در ميان امّتم کسی است که روز قيامت، نماز و روزه و زکات با خود می‌آورد و در حالی می‌آید که اين را دشنام داده، اين را به زنا متّهم ساخته، مال اين را خورده، خون اين را ريخته و اين را زده است. سپس به اين و آن، از نيکی‌ها و حسناتش داده می‌شود، اگر نیکی‌هایش پیش از ادای حقوقی که بر وی است، تمام شود. از گناهان آنان گرفته می‌شود و بر دوش وی نهاده و سپس به آتش انداخته می‌شود.»

و نیز ابوهریره روایت می‌کند که پیامبر  ج فرمودند: «لَتُؤَدُّنَّ الْحُقُوقَ إِلَى أَهْلِهَا يَوْمَ الْقيامَةِ حَتَّى يُقَادَ للشَّاةِ الْجَلْحَاء مِنَ الشَّاةِ الْقَرْنَاء»[٢٧٠]؛ «قطعاً حقوق را به صاحبانشان در روز قيامت خواهيد پرداخت، حتّی قصاص گوسفند بی‌شاخ از گوسفند شاخدار گرفته می‌شود.»

شاعر در همین باره می‌سراید:

أما والله إنَّ الظُـلم شـؤمُ
وَلاَ زَالَ المُسِيءُ هُوَ الظَّلُومُ
إِلَى الدَّيَّانِ يَوْمَ الدِّيْنِ نَمْضِي
وعند الله تجتمعُ الخصـومُ

سوگند به الله که ستم بد و نافرجام بوده و فرد بدکار همواره ستمکار است.

در روز جزا، به سوی پروردگار دیّان می‌رویم و کسانی که با هم اختلاف و دشمنی دارند، نزد الله جمع می‌شوند.

یکی از نشانه‌ها و موارد کمال مجازت و حسابرسی پروردگار در آن روز، این است که خودش برای داوری میان بندگان می‌آید، چنانکه می‌فرماید:

﴿وَجَآءَ رَبُّكَ وَٱلۡمَلَكُ صَفّٗا صَفّٗا٢٢ وَجِاْيٓءَ يَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَۚ يَوۡمَئِذٖ يَتَذَكَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّكۡرَىٰ٢٣ يَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي قَدَّمۡتُ لِحَيَاتِي[الفجر: ٢٢-٢٤]

«و پروردگارت (برای دادرسی) بیاید و (نیز) فرشتگان صف در صف (بیایند)و در آن روز جهنّم آورده شود. در آن روز انسان متذکر می‌شود، و (امّا) این تذکّر چه فایده‌ای برایش دارد؟! می‌گوید: ای کاش (در دنیا) برای (این) زندگیم (چیزی از) پیش فرستاده بودم.»

پس ای بنده! دربارۀ آن روز بزرگ تفکّر کن و به یاد آور که پروردگار، دیّان و حسابرس و مجازات‌کننده است و قطعاً در آن روز، حقوق به صاحبانشان باز گردانیده خواهد شد و فقط نیکی‌ها و بدی‌ها وجود دارد.

تذكَّر يوم تأتي الله فـرداً
وقد نُصبت موازينُ القضـاء
وهُتِّكت السُّتور عن المعاصي
وجاء الذنبُ منكشف الغطاء

روزی را به یاد آورد که تنها [و دست خالی] نزد الله می‌آیی در حالی که ترازوهای قضاوت و داوری نهاده شده است.

و پوشش‌های گناهان برداشته شده و گناه بدون پوشش حاضر می‌شود.

الهی! ما را از خواری و پشیمانی و رسوایی روز قیامت، نجان بده؛ روزی که هیچ ثروت و فرزندی فایده نمی‌رساند مگر کسی که قلبی سالم و پاک، نزد الله آورده باشد.

[٢٦٦]- مسند احمد، ج ٣، ص ٤٩٥؛ بخاری در «الأدب المفرد»، شمارۀ حدیث: ٩٧٠؛ ابن ابی عاصم در «السنّة»، شمارۀ حدیث: ٥١٤؛ حاکم، ج ٢، ص ٤٣٧ و دیگران، از طریق قاسم بن عبد الواحد مکّی، از عبدالله بن محمّد بن عقیل، و او از جابر بن عبدالله  س... . اسناد روایت مذکور، حسن به شمار می‌رود؛ دربارۀ عبدالله بن محمّد بن عقیل اختلاف است، ولی احادیثش حسن بوده، و گروهی، از قاسم بن عبدالواحد مکّی روایت نقل کرده‌اند و ابن حبان وی را در «الثّقات»، ج ٧، ص ٣٣٧ آورده و ایرادی بر او وارد نمی‌کند. حافظ منذری در «التّرغیب والتّرهیب» آن را به احمد نسبت داده و اسنادش را حسن دانسته است. آلبانی نیز این حدیث را در «صحیح التّرغیب والتّرهیب»، شمارۀ حدیث: ٣٦٠٨ حسن می‌داند و در «ظلال الجنّة في تخریج السّنّة»، که «السّنة» نوشتۀ ابن ابی عاصم است. این روایت اسناد دیگری هم دارد که طبرانی آن را در «مسند الشّامیّین»، شمارۀ حدیث: ١٥٦، از طریق حجّاج بن دینار، از محمّد بن منکدر و او از جابر  س، به صورت طولانی آورده است. حافظ در «الفتح»، ج ١، ص ١٧٤ می‌گوید: «اسنادش شایسته و قابل قبول است.»

[٢٦٧]- شمارۀ: ٧٦٤، رجال آن ثقه و مورد اعتمادند، امّا منقطع است.

[٢٦٨]- شمارۀ: ٢.

[٢٦٩]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٥٨١.

[٢٧٠]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٥٨٢.