٤٥. مؤمن و صادق
نام «مؤمن» در یک آیه بیان شده است:
﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾[الحشر: ٢٣]
«او الله است که جز او معبودی (راستین) نیست. پادشاه، بینهایت پاک، منزّه (و سالم از هر عیب)، ایمنیدهنده، نگهبان پیروزمند، جبّار (جبرانکننده) و شایستۀ عظمت و بزرگی است. الله پاک و منزّه است از آنچه (برای او) شریک میآورند.»
ایمان به معنای تصدیق و اقرار است؛ یعنی اینکه الله متعال مخلوقات را راهنمایی میکند، افراد صادق را تأیید و تصدیق مینماید و دلایلی برای اثبات صداقتشان میآورد. پس او تعالی مؤمن است، همان گونه که خودش را توصیف کرده و برتر از آنچه بندگان حمد و ثنایش میگویند. به همین سبب، مجاهد / گفته است: «مؤمن یعنی ذاتی که خودش را این گونه یگانه معرّفی کرد:
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾[آلعمران: ١٨]
«الله گواهی داده است که معبودی (به حق) جز او نیست.»
این شهادتی مهم از بزرگترین شاهد؛ یعنی پروردگار جهانیان است، که بزرگترین مسألۀ مورد شهادت را اثبات میکند؛ یعنی همان توحید و یگانگی الله و خالصگردانیدن دین برای او تعالی.
ترمذی، ابن ماجه و دیگران از ابی اسحاق و او از أغر ابو مسلم چنین روایت کردهاند: گواهی میدهم که ابوهریره و ابوسعید خُدری ب از پیامبر ج روایت کردهاند که فرمودند: «إذَا قال العَبدُ: لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ واللَّهُ أَكْبَرُ، قَال: یَقُولُ اللهُ تبارك و تعالی: صَدَقَ عَبدي، لا إِله إِلاَّ أَنَا وحْدِي. وَإِذَا قال: لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وحْدَهُ لا شَرِيكَ لَه، قال: صَدَقَ عَبدي، لا إِله إِلا أَنَا، لا شَرِيك لي. وإذا قال: لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ، قال: صَدَقَ عَبدي، لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا، ليَ المُلْك وَلىَ الحَمْدُ. وإِذا قال: لا إله إِلاَّ اللَّهُ وَلا حَوْلَ ولا قَوَّةِ إِلاَّ بِاللَّهِ، قال: صَدَقَ عَبدي، لا إِله إِلاَّ أَنَا وَلا حَوْلَ ولا قوَّةَ إِلاَّ بي»[١٧٥]؛ «هر گاه بنده بگوید: معبود بر حقّی جر الله نیست و او بزرگتر [از همه چیز] است، میگوید: الله تبارک و تعالی میفرماید: بندهام راست گفت، تنها من معبود بر حقّم. و هنگامی که [بنده] بگوید: معبود بر حقّی جز الله نیست و هیچ شریکی ندارد، الله أ میفرماید: بندهام راست گفت، تنها من معبود بر حقّم و شریکی ندارم. و چون بگوید: معبود بر حقّی جز الله أ نیست و همۀ پادشاهی و ستایشها مخصوص اوست. الله ـ میفرماید: بندهام راست گفت، غیر از من معبودی نیست و تمام پادشاهی و ستایشها مخصوص من است. و اگر بگوید: معبود بر حقّی جز الله نیست و بازگشتی [از گناه] و توانی [برای انجام نیکی] نیست مگر با [توفیق] الله. الله متعال میفرماید: بندهام راست گفت، تنها من معبود برحقّم و هر بازگشتی [از گناه] و توانی [برای انجام کار نیک] تنها با [توفیق] من است.»
ابو اسحاق میگوید: سپس أغر چیزی گفت که من آن را نفهمیدم و از ابوجعفر پرسیدم: چه گفت: او پاسخ داد: «هر کس که موقع مرگش این جملات نصیب او شود، آتش دوزخ به وی نمیرسد.»
پس این شهادتی مهم از جانب الله برای یگانگی خودش، و نیز تصدیق و تأییدی مستدل برای بندگانی است که گواهی به توحید میدهند، که این موارد از دلایل و نشانههای اسم «مؤمن» است.
ابن قیّم / میگوید: «یکی از نامهای الهی، «مؤمن» است، که بنا بر یکی از دو روایت، به معنای مصدِّق [تصدیقکننده] است؛ یعنی ذاتی که صداقت راستگویان را با آشکارساختن دلایل و نشانههای صداقتشان، تأیید و تصدیق میکند. پروردگاری که رسولان و پیامبران را در آنچه از جانب الله به مردم رساندند، تصدیق کرد و با دلایلی که بیانگر صداقتشان بود، گواهی داد که آنان صادقند. الله ـ – که خبرش صحیح و سخنش حق است- خبر داد که بندگان نشانههای آفاقی و انفسی را که برایشان روشن میسازد وحیی که پیامبران آوردهاند حق است، مشاهده خواهند کرد کنند:
﴿سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ ﴾[فصّلت: ٥٣]
«به زودی نشانههای خود را در آفاق و در نفس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن گردد که او حق است.»
یعنی اینکه قرآن حق است، زیرا آیۀ قبلی دربارۀ قرآن است:
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ثُمَّ كَفَرۡتُم بِهِۦ مَنۡ أَضَلُّ مِمَّنۡ هُوَ فِي شِقَاقِۢ بَعِيدٖ﴾[فصّلت: ٥٢]
«(ای پیامبر!) بگو: به من خبر دهید اگر این (قرآن) از سوی الله باشد، سپس شما به آن کافر شوید، چه کسی گمراهتر خواهد بود از کسی که (با آن) در مخالفت (شدید و) دوری است؟!»
سپس میفرماید:
﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ﴾[فصّلت: ٥٣]
«آیا کافی نیست که پروردگارت بر هر چیزی گواه است؟!»
الله متعال برای پیامبرش گواهی داد و فرمود که آنچه آورده است، حقیقت دارد و نیز وعده داد که به بندگان علایمی از آفرینش نشان خواهد داد که گواهی به این مطلب میدهند، سپس بزرگترین و برترین دلیل را بیان فرمود، که همان گواهی الله بر هر چیزی است.»[١٧٦]
یکی دیگر از نشانههای اسم «مؤمن»، پناهدادن به انسان هراسان و بیمناک است، که این بر خلاف ترساندن است، چنانکه الله ﻷ میفرماید:
﴿ٱلَّذِيٓ أَطۡعَمَهُم مِّن جُوعٖ وَءَامَنَهُم مِّنۡ خَوۡفِۢ﴾[قريش: ٤]
«همان (پروردگاری) که آنان را از گرسنگی (نجات و) طعام داد، و از ترس و خوف اِیمنشان داشت.»
﴿وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ﴾[النّور: ٥٥]
«و قطعاً (خوف و) ترسشان را به آرامش و امنیت تبدیل میکند.»
ابن عبّاس ب میگوید: «مؤمن یعنی اینکه به مخلوقاتش اطمینان و امان داده که بر آنان ستم نخواهد کرد.»[١٧٧]
هر بیمناکی که به الله پناه میبرد، میبیند که الله تعالی وی را پناه میدهد و ترسش را برطرف میکند و از این رو، امنیت بندگان و شهرها به دست الله است.
با توجّه به مطالب پیشین، روشن میگردد که اسم «مؤمن» بیانگر مفاهیم و اموری مهم است، که میتوان آنها را این گونه خلاصه کرد:
- یکی از دلایل و نشانههای نام مبارک «مؤمن»، این الله که الله گواهی به یگانگی خود میدهد، که این بزرگترین شهادت، از جانب بزرگترین گواهیدهنده برای اثبات مهمترین موضوع است.
- اینکه الله متعال کسانی را که گواهی به توحید و یگانگی او میدهند، تأیید و تصدیق میکند و شهادت میدهد که آنچه آنان گفتهاند، حقیقت دارد و صحیح است.
- الله ـ با آوردن دلایل و نشانهها، پیامبرانش را در آنچه از جانب الله گفتهاند و به مردم رساندهاند، تصدیق میکند و میفرماید که سخنانشان حقایقی خالی از هر نوع شکّ و تردید است.
- الله متعال به وعدۀ خود مبنی بر یاریدادن بندگان و جایدادن آنان در زمین، وفا میکند و آنان را تأیید و تصدیق مینماید، چنانکه میفرماید:
﴿ثُمَّ صَدَقۡنَٰهُمُ ٱلۡوَعۡدَ فَأَنجَيۡنَٰهُمۡ وَمَن نَّشَآءُ﴾[الأنبياء: ٩]
«سپس وعدهای را که به آنان داده بودیم، راست گردانیدیم (و وفا کردیم)، پس آنان و هر کس را که خواستیم (از دشمنانشان) نجات دادیم.»
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ يَعۡبُدُونَنِي لَا يُشۡرِكُونَ بِي شَيۡٔٗاۚ وَمَن كَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ﴾[النّور: ٥٥]
«الله به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین (و حکمران) خواهد کرد، چنانچه کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین (و حکمران) ساخت. و دینشان را که برایشان پسندیده است برای آنان استوار (و پا برجا) سازد و یقیناً (خوف و) ترسشان را به آرامش و امنیّت مبدّل میکند، تنها مرا پرستش میکنند و چیزی را با من شریک نمیسازند و کسانی که بعد از این کافر شوند، پس آنان هستند که فاسقند.»
- پروردگار جهان بندگان مؤمن و دوستان پرهیزگارش را از عذاب و عقوبتش نجات میدهد:
﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ﴾[الأنعام: ٨٢]
«افرادی که ایمان آوردهاند و ایمان خود را به شرک نیالودند، ایمنی از آنِ آنهاست و آنان هدایتشدگانند.»
﴿أَفَمَن يُلۡقَىٰ فِي ٱلنَّارِ خَيۡرٌ أَم مَّن يَأۡتِيٓ ءَامِنٗا يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ﴾[فصّلت: ٤٠]
«آیا کسی که در آتش انداخته شود بهتر است یا کسی که روز قیامت ایمن (و بدون وحشت) بیاید؟!»
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ﴾[الأحقاف: ١٣]
«همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس استقامت کردند، پس بر آنان ترسی نیست و نه آنها اندوهگین شوند.»
- الله بندگانش را به سعادت و بهشتی که به آنان وعده داده است، میرساند، چنانکه در قرآن کریم میخوانیم:
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَيۡثُ نَشَآءُۖ فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ﴾[الزّمر: ٧٤]
«و (بهشتیان) گویند: حمد و ستایش مخصوص الله است که وعدهاش در حقّ ما راست بود، و سرزمین (بهشت) را به ارث به ما داد، که از بهشت هر جا که بخواهیم منزل میگیریم، پس چه نیکو است پاداش عملکنندگان!»
- الله ﻷ افراد بیمناک را پناه و امان میدهد، که این بر خلاف ترساندن است، چنانکه فرموده است:
﴿ٱلَّذِيٓ أَطۡعَمَهُم مِّن جُوعٖ وَءَامَنَهُم مِّنۡ خَوۡفِۢ﴾[قريش: ٤]
«همان (پروردگاری) که آنان را از گرسنگی (نجات و) طعام داد، و از ترس و خوف اِیمنشان داشت.»
امّا اسم «صادق» در یک آیه بیان شده است:
﴿وَعَلَى ٱلَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٖۖ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ وَٱلۡغَنَمِ حَرَّمۡنَا عَلَيۡهِمۡ شُحُومَهُمَآ إِلَّا مَا حَمَلَتۡ ظُهُورُهُمَآ أَوِ ٱلۡحَوَايَآ أَوۡ مَا ٱخۡتَلَطَ بِعَظۡمٖۚ ذَٰلِكَ جَزَيۡنَٰهُم بِبَغۡيِهِمۡۖ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ﴾[الأنعام: ١٤٦]
«و بر يهوديان، هر (حيوان) ناخندار را حرام کرديم، و از گاو و گوسفند، پيه آن دو را بر آنان حرام ساختيم مگر آنچه (از پيه و چربی) که بر پشتشان قرار دارد و يا در لابلای رودهها يا آنچه به استخوان آميخته است، اين را به سبب سرکشی (و ستمی) که میکردند، به آنان کيفر داديم و قطعاً ما راستگوييم.»
یعنی پروردگاری که در وعده و وعیدش و در هر آنچه خبر میدهد، صادق است. شیخ الإسلام ابن تیمیّه / میگوید: «بدون تردید الله متعال به فرمانبرداران وعدۀ پاداش و به درخواستکنندگان، وعدۀ پاسخ و استجابت داده است و او ذات صادقی است که خلاف وعده نمیکند:
﴿وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٗاۚ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِيلٗا﴾[النّساء: ١٢٢]
«وعدۀ الله حق است و کیست که در گفتار (و وعدههایش) از الله راستگوتر باشد؟!»»[١٧٨]
از آثار و نتایج اسم مذکور، این است که انسان نیکوکار اطمینان دارد الله أ ظلم و ستم نمیکند و ترسی از زیان و از اینکه ذرّهای از اعمالش تباه شود، ندارد، چون الله تعالی – که صادق است- وعده داده که پاداش عملکنندگان را به طور کامل بدهد، هر چند به اندازۀ ذرّهای باشد، بلکه از جانب خود برای هر کس که بخواهد دو چندان پاداش میدهد، ولی انسان گنهکار را به سبب بدی و گناهش مجازات میکند و با توبه، پشیمانی، استغفار، انجام نیکیها و صبر در برابر مصیبتها، از او در میگذرد، چنانکه میفرماید:
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَنَتَجَاوَزُ عَن سَئَِّاتِهِمۡ فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ﴾[الأحقاف: ١٦]
«آنان کسانی هستند که ما نیکوترین کارشان را میپذیریم و از گناهانشان میگذریم و در زمرۀ اهل بهشت هستند، این وعدۀ راستی است که وعده داده میشدند.»
[١٧٥]- جامع ترمذی، شمارۀ حدیث: ٣٤٣٠؛ سنن ابن ماجه، شمارۀ حدیث: ٣٧٩٤. ترمذی آن را حسن دانسته است؛ و نیز نک: السّلسلة الصّحیحة، شمارۀ حدیث: ١٣٩١.
[١٧٦]- مدارج السّالکین، ج ٣، ص ٤٨٥.
[١٧٧]- تفسیر ابن کثیر، ج ٨، ص ١٠٥.
[١٧٨]- مجموع الفتاوی، ج ١، ص ٢١٨.