شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

٥٥. قدیر، قادر و مقتدر

٥٥. قدیر، قادر و مقتدر

سه اسم فوق در قرآن کریم آمده‌اند و بیشتر از همه، قدیر، سپس قادر و بعد از آن، مقتدر بیان شده است. الله   می‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ[البقرة: ٢٨٤]

«و الله بر هر چیزی تواناست.»

﴿إِنَّهُۥ كَانَ عَلِيمٗا قَدِيرٗا[فاطر: ٤٤]

«همانا او دانای تواناست.»

﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبۡعَثَ عَلَيۡكُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِكُمۡ أَوۡ يَلۡبِسَكُمۡ شِيَعٗا وَيُذِيقَ بَعۡضَكُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ[الأنعام: ٦٥]

«بگو: او قادر است بر آنکه عذابی از بالای (سر) تان یا از زیر پایتان، بر شما بفرستد، یا شما را به صورت گروه‌گروه (و پراکنده) با هم بیامیزد و (طعم) جنگ (و دو دستگی) را به هر یک از شما به‎وسیلۀ دیگری بچشاند.»

﴿وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا[الكهف: ٤٥]

«و الله همواره بر هر چیزی تواناست.»

تمامی آن‎ها دلالت بر ثبوت صفت قدرت برای الله متعال می‌کنند و اینکه قدرت الهی کامل است و الله  أ با قدرت خود، موجودات را به وجود آورده، با قدرت خود آن‎ها را تدبیر و اداره می‌کند، با قدرت خویش آن‎ها را برابر و استوار نموده و با قدرت خود زنده می‌کند و می‌میراند، بندگان را برای جزا و پاداش برمی‌انگیزاند؛ نیکوکار را به سبب خوبی‌هایش پاداش می‌دهد و گنهکار را به سبب بدی‌هایش مجازات می‌کند. ذاتی که هر گاه ارادۀ ایجاد چیزی را بکند، به آن می‌گوید باش و فورا به وجود می‌آید. همچنین با قدرت خود، دل‌ها را بر آنچه بخواهد و اراده کند تغییر می‌دهد، هر کس را که بخواهد هدایت می‌کند و هر کس را که بخواهد گمراه می‌نماید، مؤمن را مؤمن، کافر را کافر، نیکوکار را نیکوکار و گنهکار را گنهکار می‌گرداند.

به سبب کمال قدرتش، کسی نمی‌تواند به چیزی از علمش احاطه یابد مگر آنچه را که الله به وی تعلیم دهد. بر اثر کمال قدرتش، آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آن دو وجود دارد، در ٦ روز آفرید و هرگز خسته نشد. هیچ یک از مخلوقات نمی‌توانند او را ناتوان سازند، هرگز الله از آن‎ها غافل نمی‌شود و هر جا که باشند، تحت مراقبت الله قرار دارند. پروردگاری که قدرتش خالی و سالم از رنج، خستگی و ناتوانی در برابر آنچه بخواهد است. به سبب کمال قدرتش، هر چیزی تحت فرمان و تدبیر اوست، هر آنچه بخواهد انجام می‌شود و هر آنچه نخواهد، صورت نمی‌پذیرد.

یکی از اصول مهم ایمان، باور و اعتقاد به قضا و قدر است. الله ـ می‌فرماید:

﴿إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ[القمر: ٤٩]

«بی‌گمان ما هر چیزی را به ‌اندازه آفریدیم.»

﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا[الأحزاب: ٣٨]

«و فرمان الله همواره حساب‌شده و دقیق است.»

﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِيرٗا[الفرقان: ٢]

«و هر چیزی را آفرید، سپس اندازۀ هر چیز را آن گونه که می‌باید، معیّن کرده است.»

مسلم  / در صحیح خود،[٢٠١] از ابوهریره  س چنین روایت می‌کند: مشرکان قریش آمدند که با پیامبر  ج دربارۀ تقدیر نزاع و کشمکش کنند و از این رو، آیات زیر نازل شد:

﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِينَ فِي ضَلَٰلٖ وَسُعُرٖ٤٧ يَوۡمَ يُسۡحَبُونَ فِي ٱلنَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ٤٨ إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ[القمر: ٤٧-٤٩]

«همانا گنهکاران در گمراهی و دیوانگی هستند.روزی‌ که بر چهره‌هایشان در آتش (جهنّم) کشیده می‌شوند (و به آنان گفته می‌شود:) (طعم) آتش دوزخ را بچشید.بی‌گمان ما هر چیزی را به ‌اندازه آفریدیم.»

کسی که به قضا و قدر ایمان نداشته باشد، به الله متعال ایمان و باور ندارد. امام احمد  / می‌گوید: «قَدَر، قدرت الله تعالی است.»[٢٠٢] بنابراین انکار قضا و قدر انکار قدرت الهی است و انکار همه یا یکی از صفات الله ـ با ایمان منافات دارد، زیرا یکی از اصول ایمان به الله، ایمان به تقدیرهای اوست.

ابن عبّاس  ب می‌گوید: «قَدَر، نظام توحید است. پس هر کس الله را به یگانگی عبادت کند و به قضا و قدر ایمان آورد، قطعاً به ریسمان محکمی که هیچ سستی و شکستی در آن نیست، چنگ زده است، امّا هر کس توحید الهی را رعایت کند و قضا و قدر را تکذیب نماید، توحید را نقض کرده است.»[٢٠٣]

عوف می‌گوید که از حسن چنین شنیدم: «هر کس قضا و قدر را تکذیب کند، اسلام را انکار کرده است. الله متعال تقدیرهایی را مقدّر کرد و مخلوقات را بر اساس قدر آفرید و اجل‌ها، روزی‌ها، مصیبت‌ها و عافیت را بر اساس آن تقسیم کرد.»[٢٠٤]

ایمان به تقدیر یکی از مهم‌ترین و برترین صفات عالمان به این موضوع است. ابن جریر در تفسیر خود،[٢٠٥] از ابن عبّاس  ب دربارۀ آیۀ: ﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ[فاطر: ٢٨]؛«جز این نیست که از میان بندگان الله دانایان از او می‌ترسند.»، چنین روایت می‌کند: مراد کسانی هستند که می‌گویند: «همانا الله بر هر چیزی تواناست.»

ابن قیّم  / می‌گوید: «این مطلب برخاسته از فهم و علم ابن عبّاس  ب در حوزۀ تأویل و تفسیر و شناخت او به حقایق اسماء و صفات است، زیرا بیشتر عالمان این عبارت را به درستی تفسیر نکرده‌اند هر چند اقرار به آن داده‌اند. منکران تقدیر و خلق افعال بندگان، به درستی اقرار به آن نداده‌اند و نیز منکران افعال پروردگار. هر کس معتقد نباشد به اینکه الله متعال هر روزی مشغول به کاری است و هر آنچه را که بخواهد انجام می‌دهد، هرگز معتقد نخواهد بود به اینکه الله بر هر چیزی تواناست. و کسی که اقرار ندهد به اینکه دل‌های بندگان میان دو انگشت از انگشتان الله قرار دارد و هر گونه که بخواهد آن‎ها را می‌گرداند و اینکه در حقیقت الله تغییردهندۀ قلب‌هاست و اگر بخواهد دل را استوار یا منحرف می‌کند، قطعاً چنین فردی اقرار به اینکه الله بر هر چیزی تواناست، نخواهد داد و سایر افعال الهی که هر کس معتقد به آن‎ها نباشد، قطعاً معتقد به اینکه الله بر هر چیزی تواناست نخواهد بود. پس چه سخن خوب و پرمعنایی دانشمند امّت و مترجم و مفسّر قرآن بیان کرده است!»[٢٠٦]

علاوه بر این، ایمان به قدرت الهی که نام‌های قدیر، قادر و مقتدر بیانگر آن است، نتایج و آثار بزرگ و مبارکی دارد که مربوط به بنده در دنیا و آخرتش می‌شود. چرا این گونه نباشد در حالی که ایمان به آن، محور و نظام توحید، مبدأ و تکمیل‌کنندۀ ایمان و اصل و پایۀ دین است و یکی از ارکان ایمان و بنای احسان به شمار می‌رود؟!

یکی از نتایج مبارکش این است که کمک‌خواستن از الله و توکّل و پناه‌بردن به او را در بنده تقویت می‌کند. ترمذی در جامع خود،[٢٠٧] از ابن عبّاس  ب روایت می‌کند: روزی پشت سر پیامبر  ج بودم که به من فرمودند: «يَا غُلامُ إِنِّي أُعلِّمكَ كَلِمَات: احْفَظِ اللَّهَ يَحْفَظْكَ، احْفَظِ اللَّهَ تَجِدْهُ تُجَاهَك، إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَل اللَّه، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّه، واعلَم: أَنَّ الأُمَّةَ لَو اجتَمعتْ عَلَى أَنْ ينْفعُوكَ بِشيْء، لَمْ يَنْفعُوكَ إِلاَّ بِشَيْءٍ قَد كَتَبَهُ اللَّهُ لَك، وإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَضُرُّوك بِشَيْء، لَمْ يَضُرُّوكَ إِلاَّ بَشَيْءٍ قد كَتَبَهُ اللَّه عليْك، رُفِعَتِ الأقْلام، وجَفَّتِ الصُّحُفُ»؛ «ای پسر! چند سخن [و نکتۀ مهم] را به تو آموزش می‌دهم: [حدود] الله را حفظ کن تا الله از تو حفاظت کند. [حدود] الله را حفظ کن تا او را در برابر خود بیابی [که همواره به تو کمک خواهد کرد]. هر گاه درخواستی داشتی، از الله بخواه. هر گاه کمکی خواستی، از الله کمک بخواه و بدان: اگر همۀ امّت جمع شوند بر اینکه فایده‌ای به تو برسانند، هرگز فایده‌ای به تو نخواهند رساند مگر آنچه که الله برایت مقدّر کرده است. و اگر متّفق شوند بر اینکه ضرری به تو برسانند، هرگز ضرری به تو نخواهند رساند مگر آنچه که الله برایت مقدّر کرده باشد.»

از دیگر آثار و نتایج آن، تکمیل صبر و رضایت کامل از الله متعال است. ابن قیّم  / می‌گوید: «هر کس که دلش سرشار از رضایت به قضا و قدر باشد، الله  أ سینه‌اش را لبریز از بی‌نیازی، امنیت و قناعت می‌کند و دلش را برای محبّت و رجوع و توکلّ به الله، فارغ و خالی می‌گرداند، امّا کسی که چنین بهره‌ای نبرد، دلش بر خلاف موارد مذکور پر می‌شود و از آنچه باعث سعادت و رستگاری اوست، غافل می‌گردد.»[٢٠٨]

همچنین ایمان به قدرت الهی انسان را از بیماری‌های دل؛ مانند کینه، حسادت و امثال آن حفاظت می‌کند، زیرا معتقد است که تمامی امور بر اساس تقدیر الهی است و او تعالی به بندگان نعمت می‌دهد، رزق و روزی‌شان را مقدّر کرده، به هر کس که بخواهد، می‌بخشد و از هر کس که بخواهد می‌گیرد. بنابراین فضل، فضلِ او و بخشش، بخشش اوست و به همین سبب، گفته می‌شود که: فرد حسود دشمن نعمت الله متعال بر بندگانش است.

از دیگر آثارش این است که عزم و ارادۀ بنده را برای کسب خیر و دوری از شر تقویت می‌کند. در صحیح مسلم،[٢٠٩] از ابوهریره  س روایت شده است که رسول الله  ج فرمودند: «احْرِصْ عَلَى مَا ينْفَعُكَ ، واسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجَزْ، وإنْ أصابَكَ شيءٌ فلاَ تقلْ: لَوْ أَنِّي فَعلْتُ كانَ كَذَا وَكذَا، وَلَكِنْ قُلْ: قدَّرَ اللَّهُ، ومَا شَاءَ فَعَلَ، فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَان»؛ «بر آنچه برايت فایده می‌رساند حريص باش و از الله ـ کمک بخواه و ناتوان مشو. هرگاه به تو چيزی [مصیبتی] برسد، نگو اگر چنين می‌کردم، چنين و چنان می‌شد، بلکه بگو: الله تعالی [چنین] مقدّر ساخته بود و آنچه الله متعال بخواهد، انجام می‌دهد، چون [گفتن کلمۀ] اگر، [راه] عمل شيطان [وسوسه] را باز می‌کند.»

همچنین باعث می‌شود که انسان امید نیکو به الله داشته باشد و همواره از او تعالی درخواست کند و بسیار دعا نماید، چون تمامی امور به دست الله است. امام احمد در کتاب «الزّهد»،[٢١٠] از مطرّف بن عبدالله بن شخّیر چنین روایت می‌کند: «با خود اندیشیدم که جامع همۀ خوبی‌ها چیست و نتیجه گرفتم که خیر، فراوان است؛ مانند روزه و نماز و فهمیدم که تمامی آن‎ها به دست الله متعال است و فقط با درخواست و دعا می‌توانی آن‎ها را به دست آوری. بنابراین جامع تمام خوبی‌ها، دعاست.»

یکی از دعاهایی که پیامبر  ج آن را بسیار تکرار می‌کردند، این دعا بود: «اللّهمّ يا مُقلّبَ القُلوبِ ثَبِّتْ قلْبي علَى دِينِكَ»؛ «پروردگارا! ای گردانندۀ دل‌ها! دلم را بر دینت ثابت و استوار بدار.»

ترمذی و ابن ماجه از انس  س روایت می‌کنند که: رسول الله  ج بسیار این دعا را بر زبان می‌آوردند: «يا مُقلّبَ القُلوبِ ثَبِّتْ قلْبي علَى دِينِكَ»؛ «ای گردانندۀ دل‌ها! دلم را بر دینت ثابت و استوار بدار.» پرسیدم: ای رسول الله! ما به تو و به آنچه آوردی، ایمان آوردیم، پس آیا بر ما می‌ترسی [که منحرف و گمراه شویم]؟ ایشان فرمودند: «نَعَمْ إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ أُصْبُعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الله يُقَلِّبُهَا کَیفَ یَشاءُ»[٢١١]؛ «بله، همانا دل‌ها میان دو انگشت از انگشتان الله است، که هر گونه بخواهد، آن‎ها را می‌گرداند.»

[٢٠١]- شمارۀ حدیث: ٢٦٥٦.

[٢٠٢]- شیخ الإسلام ابن تیمیّه در «منهاج السّنّة»، ج ٣، ص ٢٥٤؛ ابن قیّم در «شفاء العلیل»، ص ٢٨.

[٢٠٣]- فریابی در «القدر»، شمارۀ: ٢٠٥ – عبارت فوق را او آورده است-؛ ابن بطّه در «الإبانة»، شمارۀ: ١٦٢٤؛ لالکائی در «أصول الإعتقاد»، شمارۀ: ١٢٢٤؛ و دیگران.

[٢٠٤]- ابن بطّه در «الإبانة»، شمارۀ: ١٦٧٦؛ لالکائی در «أصول الإعتقاد»، شمارۀ: ١٢٥٥.

[٢٠٥]- ج ١٩، ص ٣٦٤٩.

[٢٠٦]- شفاء العلیل، ج ١، صص ١٣٠- ١٣١.

[٢٠٧]- شمارۀ حدیث: ٢٥١٦، ترمذی این روایت را حسن و صحیح می‌داند.

[٢٠٨]- مدارج السّالکین، ج ٢، ص ٢٠٢.

[٢٠٩]- شمارۀ حدیث: ٢٦٦٤.

[٢١٠]- شمارۀ: ١٣٤٦.

[٢١١]- جامع التّرمذی، شمارۀ حدیث: ٢١٤٠ – عبارت فوق را ترمذی آورده است-؛ سنن ابن ماجه، شمارۀ حدیث: ٣٨٣٤؛ آلبانی روایت مذکور را در صحیح ترمذی و صحیح ابن ماجه، صحیح می‌داند.