٧٠. مقدِّم و مؤخِّر
دو نام مذکور در برخی احادیث پیامبر ج بیان شده است؛ از جمله:
ابو موسی اشعری س روایت میکند که رسول الله ج چنین دعا میکردند: «اللَّهمَّ اغْفِر لي خَطِيئَتي وجهْلي، وإِسْرَافي في أَمْري، وما أَنْتَ أَعلَم بِهِ مِنِّي، اللَّهمَّ اغفِرْ لي جِدِّي وَهَزْلي، وَخَطَئي وَعمْدِي، وَكلُّ ذلِكَ عِنْدِي، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لي مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْت، وَما أَسْررْتُ وَمَا أَعْلَنْت، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي، أَنْت المقَدِّم، وَأَنْتَ المُؤَخِّرُ، وَأَنْتَ عَلى كلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»[٢٧١]؛ «پروردگارا! گناه و نادانی و زیادهرویام در کارم و آنچه را که تو بدان از من داناتری، برایم بيامرز. الهی! جدّی و شوخی و گناه خطایی و عمدیام را ببخش در حالی که همۀ اينها را دارم. پروردگارا! بيامرز برايم آنچه در گذشته، آينده، پنهان و آشکار انجام دادم [و میدهم] و آنچه تو از من به آن داناتری، که فقط تو جلوبرنده و به عقباندازندهای و تو بر هر چیزی توانایی.»
علی س در توصیف نماز پیامبر ج میگوید: «سپس آخرین دعایی که میان تشهّد و سلامدادن، میگفتند، این بود: «اللَّهمَّ اغفِرْ لي ما قَدَّمتُ وما أَخَّرْتُ، وما أَسْرَرْتُ ومَا أعْلَنْتُ، وما أَسْرفْتُ، وما أَنتَ أَعْلمُ بِهِ مِنِّي، أنْتَ المُقَدِّمُ، وَأنْتَ المُؤَخِّرُ، لا إله إلاَّ أنْتَ»[٢٧٢]؛ «پروردگارا! بيامرز برايم آنچه در گذشته، آينده، پنهان و آشکار انجام دادم [و میدهم] و آنچه از حد گذشتم و آنچه تو از من به آن داناتری، فقط تو جلوبرنده و به عقباندازندهای و تنها تو معبود بر حقّی.»
ابن عبّاس ب روایت میکند که وقتی رسول الله ج در شب، تهجّد میخواندند، چنین میفرمودند: «اللَّهُمَّ لكَ الحمدُ أنتَ نُورُ السمواتِ والأرضِ ومَنْ فیهِنَّ، ولكَ الحَمْدُ، أنتَ قَیِّمُ السمواتِ والأرضِ ومَن فیهنَّ، ولكَ الحَمْدُ، أنتَ رَبُّ السمواتِ والأرضِ ومَن فیهنَّ، ولك الحمدُ أنت الحقُّ، ووعدُكَ الحقٌّ، وقولُكَ الحقٌّ، ولقاؤكَ حَقٌّ، والجَنَّةُ حقٌّ، والنَّارُ حقٌّ، والسَّاعةُ حقٌّ، والنَّبِیونَ حَقٌّ، ومُحمَّدٌ ج حَقٌّ، اللَّهُمَّ لك أسلمتُ، وبك آمنْتُ، وعلیكَ توكَّلتُ، وإلیك أنَبْتُ، وبك خاصَمتُ، وإلیكَ حاكَمْتُ، فاغفِر لي ما قدَّمتُ وما أخَّرتُ، وما أسرَرتُ وما أعلَنتُ، أنتَ المُقدِّمُ وأنتَ المُؤخِّرُ، أنت إلهي لا إله إلاَّ أنت»[٢٧٣]؛ «پروردگارا! ستایش از آنِ توست، تو نور آسمانها و زمین و هر چه در آنها وجود دارد، هستی. ستایش از آنِ توست، تو سرپرست آسمانها و زمین و هر چه در آنهاست، هستی. ستایش از آنِ توست، تو پروردگار آسمانها و زمین و هر چه در آنها وجود دارد، هستی. و ستایش از آن توست، تو حقّی و وعده و گفتارت حق، دیدارت حق، بهشت و دوزخ، حق و قیامت و پیامبران علیهم السلام و محمد ج، حق است. الهی! تسلیم [فرمان] توأم، به تو ایمان آوردم و بر تو توكّل نمودم و به سوی تو رجوع كردهام. با [توفیق] تو مبارزه میكنم [یا این که دشمنیام با دیگران برای رضای توست] و از تو داد میخواهم، پس گناهان گذشتۀ دور و نزدیكم و گناهان آشكار و نهانم را بیامرز. اول و آخر تویی، تنها تو معبود من هستی و غیر از تو معبودی نیست.»
این دو اسم، همراه یکدیگرند و به تنهایی بر الله متعال اطلاق نمیشوند و حتما باید با هم بیایند، زیرا کمال از اجتماع آن دوست. تقدیم و تأخیر دو صفت برای الله ﻷ هستند که دلالت بر کمال قدرت و نفوذ اراده و کمال حکمت او میکنند. همچنین از صفات ذاتی به شمار میروند، چون قائم به الله هستند و الله متعال متّصف به آنهاست. و نیز از صفات افعال به شمار میروند، زیرا تقدیم و تأخیر مربوط و متعلّق به ذوات، افعال و اوصاف مخلوقات است.
این نوع تقدیم و تأخیر، کَونی است؛ همچون تقدیم و تأخیر برخی مخلوقات بر بعضی دیگر، تقدیم اسباب بر مسبّبات، تقدیم شروط بر مشروطها و سایر انواع تقدیم و تأخیر در آفرینش و تقدیر. شرعی نیز است؛ مانند برتری پیامبران بر مخلوقات، برتری برخی پیامبران بر بعضی دیگر و برتری برخی بندگان بر بعضی، که الله تعالی برخی را از لحاظ علم، ایمان، عمل، اخلاق و سایر اوصاف، مقدَّم، و بعضی را مؤخَّر میگرداند و تمامی این موارد، برخاسته از حکمت اوست؛ هر کس از بندگان را که بخواهد، با توفیق و فضل خود، به رحمتش مقدَّم و نزدیک میکند و هر کس را که بخواهد، بر اساس عدالتش، مؤخَّر میگرداند.
دو اسم مذکور، در سه حدیث پیشین، در سیاق طلب آمرزش برای تمامی گناهان متقدّم و متأخّر، پنهان و آشکار و خطایی و عمدی آمده است. بنابراین گناهان، بنده را عقب میاندازد و عفو و بخشش الهی، بنده را جلو میاندازد و جایگاهش را بلند میکند. تمامی امور برای الله و به دست اوست؛ پست میگرداند و والا مقام میکند، عزّت و ذلّت میدهد، نعمت میبخشد و آن را میگیرد. هر کس که الله ـ برایش خواری و عقبافتادن را مقدّر کرده باشد، هیچ کس نمیتواند او را از این حالت نجات دهد. در حدیثی آمده است که: «مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَهُوَ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، إِذَا شَاءَ أَنْ يُقِيمَهُ أَقَامَهُ، وَإِذَا شَاءَ أَنْ يُزِيغَهُ أَزَاغَهُ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْنَا عَلَى دِينِكَ، وَالْمِيزَانُ بِيَدِ الرَّحْمَنِ عَزَّ وَجَلَّ يَخْفِضُهُ ويَرْفَعُهُ»[٢٧٤]؛ «هر قلبی میان دو انگشت از انگشتان پروردگار جهانیان قرار دارد، اگر بخواهد آن را اصلاح کند، اصلاح میگرداند و اگر بخواهد آن را منحرف کند، منحرف مینماید. ای گردانندۀ دلها! ما را بر دینت استوار بدار. و ترازوی اعمال به دست پروردگار رحمان است که آن را پایین و بالا میبرد.»
با توجّه به حدیث فوق، سعادت، شقاوت، خواری، عزّت، تقدّم و تأخُّر بنده، به اختیار و دست خودش نیست، بلکه اگر هدایت شود، الله متعال وی را راهنمایی کرده، اگر بر ایمانش ثابتقدم بماند، الله او را نگه داشته است و اگر گمراه شود، الله ـ وی را از هدایت محروم کرده است. ذاتی که دلهای بندگان را در اختیار دارد و اداره میکند، همان پروردگاری است که هر گونه بخواهد، در آنها تصرّف مینماید، هیچ چیز نمیتواند مانع او شود و هر گونه که بخواهد، آنها را تغییر میدهد.
با وجود این، بنده نیاز دارد که تلاشهای مفیدی انجام دهد، اسباب و شیوههای خوبی را در پیش گیرد که باعث پیشرفت و دستیابی او به رضایت الهی شود و از روشها و اسباب بدی که منجر به تأخّر و گرفتارشدن او به خشم و غضب الهی میشود، دوری کند، چنانکه الله أ میفرماید:
﴿لِمَن شَآءَ مِنكُمۡ أَن يَتَقَدَّمَ أَوۡ يَتَأَخَّرَ﴾[المدّثّر: ٣٧]
«برای کسی از شما که بخواهد (در راه راست) پیش افتد، یا (از آن) عقب بماند.»
یعنی با انجام آنچه باعث تقرّب او به پروردگار و رسیدن به رضایت و بهشت الهی میشود، پیشرفت کند، یا اینکه با انجام گناهان و ارتکاب اشتباهاتی که باعث دورشدن از رضایت الله و نزدیکی به خشم او و آتش دوزخ میگردد، عقب بیفتد. بنده با وجود انجام آنچه باعث پیشرفت وی میشود و با وجود دوری از آنچه سبب تأخّرش میگردد، نیاز به پروردگار مقدِّم و مؤخِّر دارد، زیرا در تمامی امور و نیازهایش، به او تعالی محتاج است و یک لحظه از پروردگارش بینیاز نمیشود.
الله ـ دروازههای رحمت و مغفرتش را برای کسانی که راغب و خواهان باشند، گشوده است، دعای کسی که او را بخواند، رد نمیکند و فردی که او را ندا دهد، ناامید نمیگرداند، چنانکه در یک حدیث قدسی میفرماید: «يَا عِبَادِي كُلُّكُم ضَالٌّ إِلاَّ مَنْ هَدَيْتُهُ، فَاسْتَهْدُوني أهْدكُمْ، يَا عِبَادي كُلُّكُمْ جائعٌ إِلاَّ منْ أطعمتُه، فاسْتطْعموني أطعمْكم، يا عبادي كلكم عَارٍ إلاَّ مِنْ كَسَوْتُهُ فَاسْتَكْسُوني أكْسُكُمْ، يَا عِبَادِي إنَّكُمْ تُخْطِئُونَ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَأَنَا أغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً، فَاسْتَغْفِرُوني أغْفِرْ لَكُمْ»[٢٧٥]؛ «ای بندگانم! همۀ شما گمراهيد مگر کسی که من او را هدايت کردهام، پس از من درخواست هدایت کنید تا شما را هدايت کنم. ای بندگانم! تمامی شما گرسنهايد مگر کسی که من وی را طعام دادهام، پس از من طعام بخواهيد تا شما را طعام دهم. ای بندگانم! همۀ شما برهنهاید مگر کسی که من او را پوشاندهام، پس از من درخواست پوشش [و لباس] کنید تا شما را بپوشانم. ای بندگانم! شما شبانهروز خطا میکنيد و من تمامی گناهان را میآمرزم، پس از من آمرزش بخواهید تا شما را بيامرزم!»
بدون تردید ایمان و باور بنده به اینکه فقط الله متعال مقدِّم و مؤخِّر است، باعث میشود که در برابر او تعالی، کاملا خاضع و فروتن باشد، به آنچه نزد پروردگارش است، بسیار امیدوار باشد، از عذاب و خشم الهی بترسد، از بخشش و مهربانی او ناامید نباشد، خود را ایمن از مصیبتها نداند و از روی میل و ترس و امید، به الله ﻷ روی آورد و برای انجام خوبیها و اعمال نیک، شتاب گیرد:
﴿سَابِقُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا كَعَرۡضِ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أُعِدَّتۡ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾[الحديد: ٢١]
«برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن مانند پهنای آسمانها و زمین است، بر یکدیگر پیشی گیرید (که آن) برای کسانی که به الله و پیامبرانش ایمان آوردهاند آماده شده است؛ این فضل الهی است که به هر کس بخواهد میدهد و الله دارای فضل عظیم است.»
ابو سعید خدری س روایت میکند که پیامبر ج دیدند که برخی از یارانشان دچار تأخیر و کوتاهی شدهاند، از این رو به آنان فرمودند: «تقَدَّمُوا فأَتمُّوا بِي، وَليَأْتَمَّ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُم، لا يزالُ قَوْمٌ يَتَأَخَّرُونَ حَتى يُوخِّرَهُمُ اللَّه»[٢٧٦]؛ «جلو بیایید و به من اقتدا کنید و کسانی که پس از شما هستند، باید به شما اقتدا کنند. همواره قومی تأخیر میکنند تا اینکه الله آنان را به تأخیر میاندازد.»
از دیگر نتایج ایمان و باور به اسم مذکور، علاقۀ فراوان به تقدیم آنچه الله متعال مقدّم کرده و تأخیر آنچه او تعالی مؤخّر کرده است را میتوان نام برد. «پیامبر ج بر تقدیم آنچه الله مقدّم کرده، و شروع با آنچه الله متعال با آن آغاز نموده است، بسیار تلاش میکردند و به همین سبب، در سعی، ابتدا از صفا شروع نمودند و فرمودند با آنچه الله شروع کرده است، ما آغاز میکنیم. همچنین در وضو، ابتدا صورت، سپس دو دست و بعد سر را میشستند و مسح میکردند و حتّی یک مرتبه هم بر خلاف آن عمل نکردند.»[٢٧٧]
ایشان در تمامی امور دین، همین گونه عمل کردند. تقدیم آنچه الله مقدّم کرده و تأخیر آنچه الله مؤخّر نموده، محبّت به کسی که الله او را دوست داشته و خشم و دشمنی علیه فردی که الله تعالی بر وی خشم گرفته است، واجب به شمار میرود و این از محکمترین ریسمانهای ایمان است.
[٢٧١]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٦٠٣٥؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٧١٩.
[٢٧٢]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٧٧.
[٢٧٣]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ١١٢٠؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٧٦٩.
[٢٧٤]- مسند احمد، ج ٤، ص ١٨٢، به روایت نواس بن سمعان س. اسناد این روایت، صحیح است.
[٢٧٥]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٥٧٧، به روایت ابوذر س.
[٢٧٦]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٤٣٨.
[٢٧٧]- بدائع الفوائد، ج ٢، ص ١٨٩.