شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

١٣. قاعده: اسماء الله مختص به او تعالی و شایستۀ جلالش است

١٣. قاعده: اسماء الله مختص به او تعالی و شایستۀ جلالش است

یکی از اصول مهم و مفید در حوزۀ شناخت نام‌های الهی، این است که اسماء و صفات او تعالی مختصّ او و شایستۀ جلال و کمال و عظمتش است، چنانکه می‌فرماید:

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ [الأعراف: ١٨٠]

«و برای الله، نام‌های نیک است، پس به آن (نام‌ها) او را بخوانید.»

نسبت‌دادن آن‎ها به الله  ، نشان می‌دهد که اختصاص به او دارند و به همین سبب، الله متعال خود ش را با نام‌هایی و نیز صفاتش را با نام‌هایی معرّفی کرد و در نتیجه، آن نام‌ها مختصّ اوست و کس دیگری با الله تعالی شریک نیست و هیچ همتا و مانندی ندارد. الله ـ برخی از مخلوقاتش را نیز با نام‌هایی که مختصّ آنان است و به آنان نسبت داده می‌شود، معرّفی کرده است و این نسبت‌دادن، دلالت بر اختصاص آن نام‌ها به آن مخلوقات می‌کند و نشان می‌دهد که متناسب با حال و نقص و ضعفشان است. گاهی اوقات این نام‌ها در صورتی که از نسبت و تخصیص جدا شوند، متناسب با آن نام‌ها هستند و این نوع تناسب، منجر به توافق و یکسانی حقایق و مسمّیات نمی‌شود.

توضیح این مطلب، با بیان چندین مثال که هدف را مشخّص سازد، روشن می‌گردد.

الله تعالی خودش را «حيّ» نامیده و می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ[البقرة: ٢٥٥]

«الله (معبود بر حق است) هیچ معبودی به حق جز او نیست، زنده (و جهان هستی را) نگهدار و مدبر است.»

برخی از بندگانش را نیز زنده نامیده است:

﴿يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ[يونس: ٣١]

«زنده را از مرده بیرون می‌آورد، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد.»

امّا این نوع زنده‌بودن با آن نوع تفاوت دارد، زیرا «حيّ» اسمی مختصّ الله  أ است، ولی در عبارت: ﴿يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ، «حيّ» نامی برای مخلوق زنده بوده و اختصاص به آن دارد، که این دو اسم، وقتی از نسبت و تخصیص جدا شوند، از این لحاظ که به معنای زندگی؛ یعنی ضدّ مرگ هستند، با هم متناسب و متّفقند، امّا هر گاه نسبت داده شوند و مقیّد گردند، هر یک از آن‎ها شرایط و ویژگی‌های خاصّ خود را دارد.

بنابراین حیات منسوب به الله، زندگی و حیاتی مختصّ به او و شایستۀ جلال و کمالش است، زیرا حیاتی کامل است که پیش از آن، عدم و نیستی نبوده و هرگز از بین نخواهد رفت و دچار نقص و ضعف یا خواب و چرت نمی‌شود و متضمّن کمال صفات و عظمت ویژگی‌های او تعالی است.

و زندگی منسوب به مخلوق، حیاتی مختصّ وی و شایستۀ ضعف و نقص و مخلوق‌بودن اوست، که پیش از آن عدم و نیستی بوده است، چنانکه الله ـ می‌فرماید:

﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ حِينٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ لَمۡ يَكُن شَيۡ‍ٔٗا مَّذۡكُورًا[الإنسان: ١]

«یقیناً زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیزی (مهم و) قابل ذکر نبود.»

یعنی به سوی نابودی و مرگ می‌رود، چنانکه می‌فرماید:

﴿كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥۚ[القصص: ٨٨]

«همه چیز جز وجه الله نابود می‌شود.»

یعنی مخلوق همراه ضعف و ناتوانی است. و نیز می‌فرماید:

﴿وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِيفٗا[النساء: ٢٨]

«و انسان، ضعیف و ناتوان آفریده شده ‌است.»

الله   خودش را «علیم» نامیده و می‌فرماید:

﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ[الأنفال: ٦١]

«همانا او شنوای داناست.»

و برخی از مخلوقاتش را نیز «علیم» نامیده است:

﴿وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِيمٖ[الذّاريات: ٢٨]

«و او را به (تولّد) پسری دانا بشارت دادند.»

یعنی اسحاق  ÷.

امّا علم الهی اختصاص به او دارد و علمی کامل است که پیش از آن جهل و نادانی نبوده و دچار فراموشی و نقص نمی‌شود، بر خلاف علم و آگاهی انسان که علمی ناقص است:

﴿وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِيلٗا[الإسراء: ٨٥]

«و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است.»

و پیش از آن، نادانی و جهل است:

﴿وَٱللَّهُ أَخۡرَجَكُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَيۡ‍ٔٗا[النّحل: ٧٨]

«و الله شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی‌ که هیچ چیز نمی‌دانستید.»

و به سوی ناتوانی و ضعف می‌رود.

﴿وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَىٰٓ أَرۡذَلِ ٱلۡعُمُرِ لِكَيۡ لَا يَعۡلَمَ بَعۡدَ عِلۡمٖ شَيۡ‍ًٔاۚ[النّحل: ٧٠]

«و بعضی از شما را به پیری و (فرتوتی) می‌رساند، تا بعد از علم (و آگاهی) چیزی نداند (و همه را فراموش کند).»

الله متعال خودش را «حلیم» می‌نامد:

﴿إِنَّهُۥ كَانَ حَلِيمًا غَفُورٗا[الإسراء: ٤٤]

«بدون تردید او بردبار آمرزنده است.»

برخی از مخلوقاتش را نیز «حلیم» و بردبار می‌نامد:

﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِيمٖ[الصّافات: ١٠١]

«پس ما او را به (تولّد) پسری بردبار بشارت دادیم.»

مراد، اسماعیل  ÷ است، امّا این دو نوع حلم و بردباری با هم تفاوت دارند.

علاوه بر این، الله متعال خودش را «سمیع» و «بصیر» نامیده و می‌فرماید:

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِۚ إِنَّ ٱللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِۦٓۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ سَمِيعَۢا بَصِيرٗا[النّساء: ٥٨]

«بی‌گمان الله به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانشان باز گردانید و هنگامی‌ که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید، در حقیقت، نیکو چیزی است که الله شما را به آن اندرز می‌دهد، بی‌گمان الله شنوای بیناست.»

بعضی از مخلوقاتش را نیز «سمیع» و «بصیر» نامیده است:

﴿إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجٖ نَّبۡتَلِيهِ فَجَعَلۡنَٰهُ سَمِيعَۢا بَصِيرًا[الإنسان: ٢]

«به راستی ما انسان را از نطفۀ مختلطی آفریدیم، او را می‌آزماییم، پس او را شنوای بینا قرار دادیم.»

امّا این نوع شنوایی و بینایی با آن نوع شنوایی و بینایی فرق می‌کند.

در جایی دیگر، الله تعالی خودش را «رؤوف» و«رحیم» می‌نامد:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٞ[البقرة: ١٤٣]

«همانا الله نسبت به مردم رؤوف مهربان است.»

و برخی از بندگانش را نیز «رؤوف» و «رحیم» می‌نامد:

﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ[التّوبة: ١٢٨]

«یقیناً پیامبری از (میان) خودتان به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او دشوار (و گران) است، و بر (هدایت) شما سخت اصرار دارد، و (نسبت) به مؤمنان رؤوف (و) مهربان است.»

امّا این دو با هم تفاوت دارند.

و نیز خودش را «مَلِک» نامیده است:

﴿ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ[الحشر: ٢٣]

«پادشاه، نهایت پاک.»

و برخی از بندگانش را نیز «مَلِک» معرّفی کرده است:

﴿وَكَانَ وَرَآءَهُم مَّلِكٞ يَأۡخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصۡبٗا[الكهف: ٧٩]

«(چرا که) پشت سرشان پادشاهی (ستمگر) بود که هر کشتی (سالمی) را به زور می‌گرفت.»

هر نوع پادشاهی و فرمانروایی مخلوقات، از بین می‌رود و این پادشاهی در دست و اختیار الله است و او تعالی، دهنده و بازدارنده و پایین‌آورنده و بالابرنده و گیرنده و فراخ‌کننده است:

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ[آل‌عمران: ٢٦]

«بگو: پروردگارا! ای دارندۀ پادشاهی و (هستی)! به هر کس که بخواهی، پادشاهی (و فرمانروایی) می‌بخشی، و از هر کس بخواهی پادشاهی (و فرمانروایی) را می‌گیری، و هر کس را بخواهی عزّت مى‌دهى، و هر كس را بخواهى خوار می‌کنی، همۀ خوبی‌ها به دست توست، بدون تردید تو بر هر چیز توانایی.»

الله ـ خودش را «عزیز» می‌نامد:

﴿ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ[الحشر: ٢٣]

«پیروزمند، جبّار (جبران‌کننده) و شایستۀ عظمت و بزرگی است.»

بعضی از بندگانش را نیز «عزیز» نامیده است:

﴿قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ ٱلۡعَزِيزِ[يوسف: ٥١]

«همسر عزیز گفت.»

امّا این دو نوع عزّت و شوکت با هم تفاوت دارند.

در جایی دیگر، الله  أ خودش را «جبّار» و «متکبّر» نامیده و برخی از مخلوقاتش را نیز جبّار و متکبّر معرّفی کرده است:

﴿كَذَٰلِكَ يَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ قَلۡبِ مُتَكَبِّرٖ جَبَّارٖ[غافر: ٣٥]

«این گونه الله بر دل هر متکبّر سرکشی مهر می‌نهد.»

ولی این دو با هم تفاوت دارند.

علاوه بر این، الله   صفاتش را با نام‌هایی معرّفی کرده و برخی از صفات بندگانش را نیز همان گونه معرّفی می‌کند:

﴿وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ[البقرة: ٢٥٥]

«و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد احاطه نمی‌یابند.»

﴿أَنزَلَهُۥ بِعِلۡمِهِۦۖ[النّساء: ١٦٦]

«آن را به علم خود نازل کرده ‌است.»

﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ[الذّاريات: ٥٨]

«بی‌گمان الله است که روزی‌دهنده است، (و او) قدرتمند استوار است.»

﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِي خَلَقَهُمۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۖ[فصّلت: ١٥]

«آیا ندیدند الله ذاتی‌ که آنان را آفریده از آن‎ها نیرومندتر است؟!»

و صفت مخلوق را نیز علم و قدرت می‌نامد:

﴿وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِيلٗا[الإسراء: ٨٥]

«و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است.»

﴿وَفَوۡقَ كُلِّ ذِي عِلۡمٍ عَلِيمٞ[يوسف: ٧٦]

«و بالا‌تر از هر صاحب علمی، داناتری است.»

﴿۞ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعۡفٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ ضَعۡفٖ قُوَّةٗ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٖ ضَعۡفٗا وَشَيۡبَةٗۚ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡقَدِيرُ[الرّوم: ٥٤]

«الله همان ذاتی است که شما را ناتوان آفرید، سپس بعد از ناتوانی، قوّت بخشید، و آنگاه بعد از قوّت ناتوانی و پیری قرار داد، هرچه بخواهد می‌آفریند، و او دانای تواناست.»

﴿وَيَزِدۡكُمۡ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمۡ[هود: ٥٢]

«و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید.»

و روشن است که علم و قدرت الهی با علم و توان مخلوق تفاوت دارد.

الله  أ خودش را با مشیّت توصیف کرده و چنین وصفی برای بنده‌اش نیز به کار می‌برد:

﴿لِمَن شَآءَ مِنكُمۡ أَن يَسۡتَقِيمَ٢٨ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ[التّكوير: ٢٨- ٢٩]

«برای کسی از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد. و شما نمی‌خواهید مگر اینکه پروردگار جهانیان بخواهد.»

﴿إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡكِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلٗا٢٩ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا[الإنسان: ٢٩-٣٠]

«بی‌گمان این یادآوری (و پند) است، پس هر کس که بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمی‌گزیند.و شما چیزی را نمی‌خواهید مگر اینکه الله بخواهد، بی‌گمان الله دانای حکیم است.»

همچنین خودش را با اراده توصیف کرده و بنده‌اش را با این صفت توصیف می‌کند:

﴿تُرِيدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡيَا وَٱللَّهُ يُرِيدُ ٱلۡأٓخِرَةَۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٞ[الأنفال: ٦٧]

«شما (با گرفتن فدیه از اسیران) متاع دنیا را می‌خواهید، و الله (سرای) آخرت را (برای شما) می‌خواهد، و الله پیروزمند حکیم است.»

و نیز خودش را با صفت محبّت توصیف نموده و بنده‌اش را با همین صفت توصیف می‌کند:

﴿فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ[المائدة: ٥٤]

«الله به زودی گروهی را می‌آورد که آنان را دوست دارد و آن‎ها (نیز) او را دوست دارند.»

و خود را با رضایت، توصیف کرده و بنده‌اش را با آن توصیف می‌کند:

﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ[البيّنة: ٨]

«الله از آنان خشنود است، و آن‎ها (نیز) از او خشنودند.»

و سایر مثال‌هایی از این قبیل که در قرآن کریم بسیار آمده، و واجب است اسماء و صفاتی را که الله برای خود اثبات کرده است، برای او تعالی ثابت بدانیم و او را تشبیه به مخلوقات نکنیم. بنابراین هر کس که بگوید الله علم و قدرت و محبّت و رضایتی ندارد، قطعاً از گروه معطّله و منکِر است، و کسی که بگوید الله   علم و قدرت و محبّت و رضایتی همچون علم و قدرت و محبّت و رضایت من دارد، دچار تشبیه و تمثیل می‌گردد، امّا حقیقت و صحیح، اعتقاد میانه؛ یعنی اثبات اسماء و صفات الهی بدون تمثیل، و تنزیه او تعالی بدون تعطیل است، و توافق و تناسب در اسماء باعث تناسب و توافق در حقایق و مسمّیات نمی‌شود و با توجّه به آنچه گفته شد، این مطلب بسیار روشن است.