شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

٢٣. خالق، بارئ و مصوِّر

٢٣. خالق، بارئ و مصوِّر

الله متعال سه اسم فوق را در آیۀ زیر بیان فرموده است:

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ [الحشر: ٢٤]

«او الله است، خالق، نوآفرین، نقشبند (بی‌نظیر)، برای او تعالی نام‌های نیک است.»

یعنی الله در آفرینش تمامی مخلوقات، یگانه و بی‌همتاست، با حکمت خود تمامی موجودات را آفرید و همۀ آن‎ها را با استواری و کمال زیبایی به وجود آورد؛ به عبارتی دیگر، موجودات را در زمان مناسب، آفرید و به وجود آورد، به بهترین شکل درآورد و کاملا استوار ساخت، آن‎ها را به سمت مصالح و منافعشان راهنمایی کرد، به هر چیزی ساختار شایسته و مناسبش را داد و هر مخلوقی را به سوی آنچه برایش آفریده و آماده شده بود، هدایت کرد.

خالق ذاتی است که اشیا را بنا بر اقتضای حکمتش می‌سنجد، بارئ یعنی ذاتی که اشیا را پس از نیستی و بدون نمونۀ قبلی، به وجود می‌آورد، و مصوِّر یعنی ذاتی که مخلوقات و موجودات را هر گونه که بخواهد، شکل و سامان می‌دهد. پس بارئ و مصوِّر همان گونه که ابن قیّم گفته، توضیحی برای مفهوم نام «خالق» است.[١٠٠] بنابراین هر گاه الله  أ ارادۀ آفرینش مخلوقی را بکند، آن را بر اساس علم و حکمتش می‌سنجد، سپس آن مخلوق و موجود را بر اساس آنچه سنجیده و مقدّر کرده است، به شکل و ساختاری که اراده نموده است، به وجود می‌آورد.

ابن کثیر  / می‌گوید: «خلق به معنای تقدیر و سنجش، و برء به معنای فری؛ یعنی اجرا و ابراز آنچه سنجیده و مقدّر کرده، است. و این گونه نیست که هر کس چیزی را بسنجد، بتواند آن را اجرا و ایجاد کند، مگر الله تعالی که توان این کار را دارد ... آیۀ: ﴿ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ ؛ یعنی ذاتی که هر گاه ارادۀ ایجاد کاری یا چیزی بکند، به آن می‌گوید باش و فورا به وجود می‌آید به شکل و کیفیتی که الله بخواهد و انتخاب کند، چنانکه می‌فرماید:

﴿فِيٓ أَيِّ صُورَةٖ مَّا شَآءَ رَكَّبَكَ[الانفطار: ٨]

«و به هر شکلی (و صورتی) که خواست، تو را ترکیب کرد.»

به همین سبب، فرموده است: ﴿ٱلۡمُصَوِّرُۖ ؛ یعنی ذاتی که هر آنچه را بخواهد، به همان شکل و صفتی که اراده کند، به وجود می‌آورد.»[١٠١]

پس تفسیر «خلق» به «تقدیر و سنجش» متناسب با بیان سه اسم مذکور، به ترتیب موجود در آیه است؛ یعنی ابتدا سنجش و تقدیر وجودِ مخلوق صورت می‌گیرد، سپس از نیستی به هستی در می‌آید و بعد از آن، به شکل و ساختاری که الله ـ اراده کرده است، تبدیل می‌شود.

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰكُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰكُمۡ[الأعراف: ١١]

«و به تحقيق ما شما را آفريديم، آنگاه شما را شکل و صورت داديم.»

بنابراین ابتدا آفرینش و سپس شکل و صورت انجام شده، همان گونه که ابتدا خلقت و سپس ایجاد و اجرا انجام گرفته است. در قرآن کریم می‌خوانیم:

﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ[الحديد: ٢٢]

«هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمی‌دهد مگر پیش از اینکه آن را پدید آوریم، در کتاب (لوح محفوظ نوشته) است. قطعاً این امر بر الله آسان است.»

بریّه به معنای مردم است، که الله تعالی آنان را آفرید و برخی را کافر و برخی را مؤمن گردانید، چنانکه می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ فَمِنكُمۡ كَافِرٞ وَمِنكُم مُّؤۡمِنٞۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ[التّغابن: ٢]

«او ذاتی است که شما را آفرید، پس (گروهی) از شما کافرند و (گروهی) از شما مؤمن هستند. و الله به آنچه می‌کنید بیناست.»

پس کسانی که مؤمن و فرمانبردار باشند، بهترین مردم و افرادی که کافر و مشرک گردند، بدترین مردم هستند، چنانکه می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَٰلِدِينَ فِيهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ شَرُّ ٱلۡبَرِيَّةِ٦ إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ٧ جَزَآؤُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَشِيَ رَبَّهُۥ[البيّنة: ٦-٨]

«همانا کسانی ‌که کافر شدند از اهل کتاب و مشرکان، در آتش جهنّمند که در آن جاودانه خواهند ماند. آنان بدترین آفریدگان هستند.همانا کسانی‌ که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آنان بهترین آفریدگان هستند.پاداششان نزد پروردگار‌شان باغ‌های (بهشت) جاویدان است که نهر‌ها از زیر (درختان) آن جاری است، همیشه در آن خواهند ماند. الله از آنان خشنود است. و آن‎ها (نیز) از او خشنودند و این (مقام و پاداش) برای کسی است که از پروردگارش بترسد.»

لازم به ذکر است که شرک این افراد بر اثر گرفتن و انتخاب خدایان و همتایانی در عبادت، علی‌رغم اینکه فقط الله آنان را به وجود آورده است، نهایت نادانی و گمراهی و بلکه بزرگ‌ترین و بدترین ستم و جنایت است. به همین سبب، الله   بنی‌اسرائیل را به سبب پرستش گوساله و ارتکاب شرک، سرزنش کرد، در حالی که گوساله حیوانی چهارپاست و مالک سود و زیان خویش نیست، چه رسد به اینکه مالک چیزی برای دیگران باشد! بدون تردید این کارشان ستمی بسیار بزرگ بوده است. در قرآن کریم چنین می‌آید:

﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦ يَٰقَوۡمِ إِنَّكُمۡ ظَلَمۡتُمۡ أَنفُسَكُم بِٱتِّخَاذِكُمُ ٱلۡعِجۡلَ فَتُوبُوٓاْ إِلَىٰ بَارِئِكُمۡ فَٱقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ عِندَ بَارِئِكُمۡ فَتَابَ عَلَيۡكُمۡۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ[البقرة: ٥٤]

«و (به یاد آورید) زمانی را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! شما با (به پرستش) گرفتن گوساله به خود ستم کرده‌اید، پس به سوی آفریدگار خود باز گردید و توبه کنید و خود را (همدیگر را) بکشید، این کار برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است. سپس الله توبۀ شما را پذیرفت، زیرا که او توبه‌پذیر مهربان است.»

الله تعالی دو آیه قبل از آیۀ فوق چنین فرموده است:

﴿ثُمَّ ٱتَّخَذۡتُمُ ٱلۡعِجۡلَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ وَأَنتُمۡ ظَٰلِمُونَ[البقرة: ٥١]

«آنگاه شما بعد از او گوساله را (به پرستش) گرفتید، در حالی‌ که ستمکار بودید.»

در نتیجه، شرک بدترین ستم است، زیرا چگونه امکان دارد که مخلوق ناقص همتا و همانند ذاتی باشد که مخلوقات و موجودات را به وجود آورده است؟! الله ـ از آنچه شرک می‌ورزند، مبرّا و پاک است.

ابن کثیر  / می‌گوید: «این سخن الله متعال: ﴿إِلَىٰ بَارِئِكُمۡ اشاره به بزرگی جرمشان دارد؛ یعنی به سوی پروردگاری رجوع کنید که شما را آفرید، در حالی که شما غیرش را شریک او در عبادت می‌دانید.»[١٠٢]

پس اینکه الله تنها آفریدگار و بوجودآورندۀ مخلوقات است، دلیل و برهانی آشکار بر وجوب و اثبات یگانگی او و پرستش ذات بی‌همتایش به شمار می‌رود، و نیز اینکه تنها مصوّر و نقشبند بی‌نظیر است، دلیلی روشن بر وجوب و اثبات یگانگی او و خالص‌گردانیدن دین برای اوست. الله   می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦٤ هُوَ ٱلۡحَيُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ[غافر: ٦٤-٦٥]

«الله ذاتی است که زمین را برای شما قرارگاه، و آسمان را (همچون) سقفی قرار داد و شما را صورت بخشید، سپس صورتتان را نیکو گرداند و از چیزهای پاکیزه به شما روزی داد. این است الله پروردگار شما. پس پر برکت و بزرگوار است الله که پروردگار جهانیان است.او زنده است، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست. بنابراین در حالی ‌که دین خود را خالص گردانیده‌اید او را بخوانید. حمد و ستایش مخصوص الله پروردگار جهانیان است.»

﴿هُوَ ٱلَّذِي يُصَوِّرُكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡحَامِ كَيۡفَ يَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ[آل‌عمران: ٦]

«او ذاتی است که شما را در رحم‌ها، هر گونه که بخواهد صورتگری می‌کند. هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، که توانمند حکیم است.»

از این رو، الله تعالی تصویر و نقّاشی موجودات دارای روح را بر بندگانش حرام کرده است، چون منجر به نوعی تشبیه به آفرینش الهی می‌شود و باعث بازشدن دروازه‌ها و اسباب شرک و گمراهی می‌گردد.

در صحیح بخاری و صحیح مسلم، به نقل از عبد الله بن مسعود  س چنین آمده است: از رسول الله  ج شنیدم که می‌فرمودند: «إنَّ أشَدَّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ المُصَوِّرُونَ»[١٠٣]؛ «همانا در روز قیامت، عذاب نقّاشان [کسانی که تصویر موجودات دارای روح را می‌کشند] از همه شدیدتر است.»

همچنین در آن دو کتاب، از أمّ المؤمنین عایشه  ل روایت شده است که پیامبر  ج فرمودند: «أَشَدُّ النَّاسِ عَذَاباً يوم القيامةِ الَّذينَ يُضاهُونَ بِخَلقِ اللَّهِ»[١٠٤]؛ «در روز قیامت، عذاب کسانی که تشبیه به آفرینش الله می‌کنند، از همه سخت‌تر است.»

از ابوهریره  س روایت شده است که پیامبر  ج فرمودند: «قَالَ اللَّه تَعَالى: ومَنْ أظْلَمُ مِمَّنْ ذهَب يَخْلُقُ كَخَلْقِى، فَلْيَخْلُقُوا ذَرَّةً أوْ لِيَخْلُقُوا حَبَّة، أوْ لِيَخْلُقُوا شَعِيرَةً»[١٠٥]؛ «و چه کسی ستمکارتر از فردی است که قصد دارد مانند مخلوق من بيافريند! پس [اگر می‌توانند] مورچه يا دانه و يا جوی بيافرينند.»

از عبد الله بن عمر  ب روایت شده است که رسول الله  ج فرمودند: «إنَّ الَّذِين يَصْنَعونَ هذِهِ الصُّورَ يُعَذَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَة، يُقَالُ لهُم: أحْيُوا مَا خَلَقْتُمْ»[١٠٦]؛ «کسانی که این تصاویر را می‌کشند، در روز قیامت عذاب می‌شوند و به آنان گفته می‌شود: آنچه را که آفریدید، زنده کنید.»

در حدیث آخر، کیفیت و شیوۀ عذاب‌شدن فردی که تصویر [موجودات جاندار] را می‌کشد، بیان شده است؛ بدین صورت که وی مکلّف می‌گردد تا در تصویری که کشیده است، روح بدمد، امّا نمی‌تواند این کار را انجام دهد و در نتیجه، عذاب‌شدنش ادامه پیدا می‌کند.

علاوه بر این، اسم‌های سه‌گانۀ مورد بحث، به دو بخش تقسیم می‌شوند: بارئ اسم مختصّ الله تعالی بوده و هرگز جایز نیست که برای غیر الله اطلاق شود، زیرا «برأ» - ایجاد از عدم و نیستی- کاری مختص به الله است و او تعالی مخلوقات را آفریده و از نیستی به وجود آورده است. امّا خالق و مصوِّر، در صورتی که مطلق و بدون قید به کار روند، فقط بر الله   اطلاق می‌گردند، چنانکه الله متعال می‌فرماید:

﴿ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ

ولی اگر مقیّد به کار روند، بر بنده اطلاق می‌شوند؛ مثلا به کسی که چیزی را مقدّر و معیّن کند، گفته می‌شود که آن را خلق کرده است. شاعر چنین می‌سراید:

لأنْـتَ تَفْـرِي مـا خَـلَقْتَ وَبَـعْـ
ـضُ القَـوْمِ يخْـلُقُ ثـمَّ لا يَفْـرِي

یعنی تو قدرتی داری که با آن، آنچه را سنجیده و معیّن کرده‌ای، اجرا می‌کنی، و غیر تو اموری را می‌سنجند، امّا نمی‌توانند آن‎ها را اجرا کنند. از این لحاظ، اطلاق خالق بر بنده در آیۀ زیر صحیح است:

﴿فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِينَ[المؤمنون: ١٤]

«پس (پر برکت و) بزرگوار است، الله که بهترین آفرینندگان است.»

یعنی الله تعالی بهترین تصویرگران و سنجش‌گران است. هر کس توضیحات مذکور را نداند، در این زمینه به بیراهه خواهد رفت؛ یا با نفی اطلاق نام خالق و مصوِّر از این لحاظ بر مخلوقات، و یا اینکه برای مخلوق، آنچه را که مختصّ الله  أ است، اثبات می‌کند؛ یعنی یگانگی الله در آفرینش و ایجاد تمامی مخلوقات و موجودات ریز و درشت. در قرآن کریم چنین می‌خوانیم:

﴿أَيُشۡرِكُونَ مَا لَا يَخۡلُقُ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ١٩١ وَلَا يَسۡتَطِيعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ يَنصُرُونَ[الأعراف: ١٩١-١٩٢]

«آیا چیزی را شریک می‌گیرند که چیزی را نمی‌آفریند و خودشان مخلوقندو نمی‌توانند آنان را یاری کنند، و نه خودشان را یاری می‌دهند؟!»

[١٠٠]- شفاء العلیل، ج ١، ص ٣٦٦.

[١٠١]- تفسیر ابن کثیر، ج ٨، ص ١٠٦.

[١٠٢]- تفسیر ابن کثیر، ج ١، ص ١٣٠.

[١٠٣]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٥٦٠٦؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢١٠٩.

[١٠٤]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٥٦١٠؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢١٠٧.

[١٠٥]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٥٦٠٩؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢١١١.

[١٠٦]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٥٦٠٧؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢١٠٨.