١٥. اثبات نشدن حدیثی دربارۀ شمارش اسماء الله و بیان مفهوم إحصای آنها
قبلا بیان شد که نامهای الهی منحصر در عدد معیّنی نیست، و حدیث: «إِنَّ لِلَّهِ تِسْعَةً وَتِسْعِينَ اسْمًا؛ مِائَةً إِلَّا وَاحِدًا، مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الجَنَّةَ» دلالت بر انحصار اسماء الله در عدد ٩٩ نمیکند، بلکه بیانگر ارزش و جایگاه آنها و پاداش کسی است که این تعداد از اسماء الله را إحصا کند.
در ادامه، دو موضوع را مورد بررسی قرار میدهیم:
موضوع اول: حدیثی از پیامبر ج در مورد شمارش نامهای الله ﻷ ثابت نشده و هر آنچه در این زمینه وجود دارد، ضعیف و غیر قابل استدلال است، چنانکه پیشوایان و دانشمندان علم حدیث این مطلب را بیان کردهاند.
حدیث موجود دربارۀ شمارش نامهای الهی به سه طریق روایت گشته که هر سه طریق ثابت نشده است:
١. روایت اول: از عبد العزیز بن حصین، از ایّوب، از محمّد بن سیرین و او از ابوهریره س ... . حاکم و دیگران آن را روایت کردهاند.[٥٧] این عبدالعزیز ضعیف و غیر قابل استدلال است. بخاری / دربارۀ او میگوید: وی از دیدگاه عالمان، قوی نیست. مسلم / میگوید: روایتش غیر قابل قبول است. ابن معین او را ضعیف میداند و ابن حجر گفته است که عالمان بر ضعیفبودن وی توافق دارند.[٥٨]
٢. روایت دوم: از عبد الملک بن محمّد صنعانی، که میگوید: ابو المنذر زهیر بن محمّد تمیمی، از موسی بن عقبه، از عبدالرّحمان أعرج، و او از ابو هریره س برای ما چنین روایت میکند: ... سپس حدیث شمارش اسماء را میآورد. ابن ماجه / آن را روایت کرده است.[٥٩] عبدالملک ضعیف بوده و سخنش غیر قابل استدلال است. ابن حبان در مورد وی میگوید: «دربارۀ آنچه از او سؤال میشد، پاسخ میداد و روایات موضوع و جعلی میآورد و استدلال به روایت وی جایز نیست و سخنش سست است.»[٦٠] ذهبی میگوید: «سخنش حجّت نیست.»[٦١]
استاد او زهیر بن محمّد بوده است که ابن حجر دربارۀ وی میگوید: «روایت اهل شام از او به طور مستقیم نبوده و از این رو، ضعیف به شمار میرود.» روایت مذکور نیز از همان نوع است، چون عبدالملک اهل شام؛ از صنعاء دمشق است.
٣. روایت سوم: از ولید بن مسلم، که میگوید: شعیب بن ابی حمزه، از ابو الزّناد، از أعرج و او از ابو هریره س برای ما چنین روایت کرده است: ... . ترمذی و دیگران این روایت را آوردهاند.[٦٢] روایت مذکور نیز بنا به چند دلیل، ضعیف و غیر قابل استدلال است، که حافظ ابن حجر / در این باره میگوید: «دلیل ضعف آن، از دیدگاه بخاری و مسلم، فقط تفرّد ولید نیست، بلکه اختلاف و اضطراب و عوامفریبی آن و احتمال اینکه عبارتی در آن وارد شده باشد، است.»[٦٣]
ترمذی پس از آوردن این روایت، میگوید: «روایت مذکور، به چند طریق از ابوهریره و او از پیامبر ج نقل شده است، و فقط در همین روایت، این اندازه از اسامی آورده شده است.
آدم بن ابی إیاس حدیث مذکور را با اسناد دیگری، از ابو هریره س و او از رسول الله ج روایت کرده و آن اسامی را آورده است، که اسناد صحیحی ندارد.»
بر این اساس، پیشوایان و محدّثان ضعف حدیث مورد بحث و عدم صلاحیت آن برای استدلال را تأیید کردهاند، و اینکه شمارش اسماء الله سخن پیامبر ج نیست، بلکه سخن یکی از پیشینیان بوده که برای آسانکردن کار مردم، این نامها را جمعآوری کرده و سپس توسّط برخی وارد حدیث گشته تا اینکه گمان شده است که در اصل، حدیث پیامبر ج بوده است.
شیخ الإسلام ابن تیمیّه / میگوید: «دانشمندان علم حدیث اجماع دارند که این دو روایت؛ یعنی روایت ترمذی از طریق ولید، و روایت ابن ماجه از طریق عبد الملک، سخن پیامبر ج نبوده است، بلکه هر دو تا، سخن یکی از پیشینیان بوده است. بنابراین ولید آن را از یکی از استادان شامیاش نقل کرده است، چنانکه در برخی از طریقههای روایتش توضیح داده شده و به همین سبب، شیوه و محتوای روایتها با هم تفاوت دارد، و با توجّه به این مطلب، برایت روشن میگردد که روایت مذکور، به پیامبر ج نسبت داده شده و وارد احادیث ایشان گشته است و در نتیجه، برخی این اسامی را به شیوهای دیگر گردآوری نمودهاند و از قرآن استخراج کردهاند؛ همچون سفیان بن عیینه، امام احمد و دیگران.»[٦٤]
موضوع دوم: بیان مفهوم «إحصاء» که در حدیث آمده و انجام آن باعث ورود به بهشت میشود. بدون تردید این مسأله فضیلتی بزرگ به شمار میرود که انسان را برای دستیابی به آن و تلاش و علاقۀ فراوان به قصد تکمیلش، تشویق و تحریک میکند.
برخی به اشتباه گمان کردهاند که مراد از احصای اسماء الله، شمارش ٩٩ تا از نامهای الهی و حاضرساختن آنها در دل و تلفّظ نامهای مذکور در اوقاتی معیّن و مخصوص است. بسا اوقات افرادی این نامها را در اذکار صبح و شام خویش به کار بردهاند بدون اینکه شناختی نسبت به مفاهیم این اسامی مهم و بزرگ داشته باشند یا در مفاهیمشان تدبّر کنند و یا اینکه برای اثبات موجبات و لوازم آنها تلاش کنند و یا بر اساس مقتضیاتشان عمل کنند.
عالمان بیان کردهاند که مراد از احصای اسماء الله، فقط شمارش حروف و الفاظ آنها بدون فهم معانی و عمل بر مقتضای آنها نیست، بلکه لازم است که مفاهیم و مراد آنها به طور صحیح دانسته شود، سپس بر اساس مقتضایشان عمل گردد.
ابو عمر طلمنکی / میگوید: «شناخت کامل اسماء و صفات الهی که شایستۀ داعی و حافظ است، همان چیزی است که رسول الله ج فرمودند؛ یعنی فهم اسماء و صفات و فواید و حقایق آنها، و کسی که این موارد را نداند، آگاه به معانی اسماء الله نیست و نمیتواند از معانی آنها بهره ببرد.»[٦٥]
وی یادآور میشود که شناخت کامل اسماء الله - شناختی که بر اثر آن، انسان به پاداش عظیم؛ یعنی ورود به بهشت دست مییابد- زمانی حاصل میشود که آدمی از اسماء و صفات الهی و فوائد و حقایق آنها باخبر باشد، و فقط شمارش و حفظ این اسامی بدون فهم معانی و مقتضیاتشان، مراد نیست.
علّامه ابن قیّم / در کتاب «بدائع الفوائد» میگوید که احصای اسماء الله سه مرحله دارد و بنده با تکمیل و انجام آنها، به پاداش بزرگ مذکور در آن حدیث دست مییابد:
مرحلۀ اول: شمارش و حفظ الفاظ آنها.
مرحلۀ دوم: فهم معانی و مفاهیمشان.
مرحلۀ سوم: دعا و درخواست از الله متعال بهوسیلۀ این نامها، که شامل دعای عبادت و دعای مسألت میشود.[٦٦]
بنابراین با انجام این مراحل سهگانه، بنده میتواند هدف از احصای اسماء الله را برآورده کند.
بدین منظور، تعدادی از عالمان تألیفات خاصّی را برای شمارش ٩٩ نام از اسمهای الهی و بیان دلایل و توضیح معانی و تبیین مقتضیات و ابراز آثار و فواید به کارگیری و شناخت آنها، نگاشتهاند و سایر فواید مهم و مربوط به این علم شریف را که از مهمترین و بهترین علوم است، بیان کردهاند.
[٥٧]- المستدرک، ج ١، ص ١٧؛ عقیلی در الضّعفاء، ج ٣، ص ١٥، از طریق ایّوب.
[٥٨]- نک: لسان المیزان، ج ٤، ص ٢٨.
[٥٩]- سنن ابن ماجه، شمارۀ حدیث: ٣٨٦١.
[٦٠]- المجروحین، ج ٢، ص ١٣٦.
[٦١]- الکاشف، ج ٢، ص ١٨٨.
[٦٢]- جامع التّرمذی، شمارۀ حدیث: ٣٥٠٧؛ ابن حبان، شمارۀ حدیث: ٨٠٨؛ حاکم، ج ١، ص ١٦.
[٦٣]- فتح الباری، ج ١١، ص ٢١٩.
[٦٤]- مجموع الفتاوی، ج ٦، صص ٣٧٩- ٣٨٠، با اختصار؛ و نک: مجموع الفتاوی، ج ٢٢، ص ٤٨٣.
[٦٥]- فتح الباری، ابن حجر، ج ١١، ص ٢٢٦.
[٦٦]- بدائع الفوائد، ج ١، ص ١٦٤.