٨٠. وتر
این نام نیز در سنّت ثابت شده است. در صحیح بخاری و صحیح مسلم،[٣٤٦] از ابوهریره س روایت شده است که پیامبر ج فرمودند: «لِلَّهِ تِسعَةٌ وَتِسْعُونَ اسْما، مِائة إِلا واحِدا، لايَحفَظُهَا أَحَدٌ إِلا دَخَلَ الجَنَّةَ، وهو وِتْرٌ، يُحِبُّ الوِتْرَ»؛ «الله ٩٩ اسم؛ یکی کمتر از ١٠٠تا دارد، هر کس آنها را حفظ کند، وارد بهشت میشود. و او تعالی وتر [فرد] است و فرد را دوست دارد.»
وتر: یعنی ذات یگانه و بیهمتا و بیشریک. این نام دلالت بر توحید و یگانگی الله در دارابودن صفات کمال و خصایل جلال میکند و اینکه در هیچ یک از آنها، الله متعال شریک و همانندی ندارد. آیات فراوانی از قرآن کریم، وجود همتا و همانند و همنام را از الله نفی کرده و این مطلب را به طور کامل اثبات کرده است؛ از جمله:
﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾[البقرة: ٢٢]
«بنابراین برای الله همتایانی قرار ندهید، در حالی که میدانید.»
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشّورى: ١١]
«هیچ چیزی همانند او نیست و او شنوای بیناست.»
﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ﴾[الإخلاص: ٤]
«و هیچ کس همانند و همتای او نبوده و نیست.»
﴿هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا﴾[مريم: ٦٥]
«آیا (مانند و) همنامی برای او میشناسی؟!»
ایمان و باور به اینکه الله وتر و یگانه است، نفی شرک از هر لحاظ به شمار میرود؛ یعنی اینکه الله در ذات، صفات و افعالش شریکی ندارد و به معنای اقرار به یگانگی الله در دارابودن عظمت، کمال، مجد، کبریا و جلال و نیز یگانهدانستن او در آفرینش موجودات و تمامی هستی و مخلوقات و تصرّف در آنها هر گونه که بخواهد، است. بنابراین الله ـ هیچ شریک، شبیه، همانند و همتایی ندارد.
این اقرار میطلبد که بنده فقط در برابر الله خاضع باشد و محبّت، امید، توکّل، رجوع و سایر انواع عبادت را فقط برای الله انجام دهد. در آیات زیادی، الله متعال از مشرکان اقرار میگیرد، به گونهای که هیچ راه انکار و فراری برایشان باقی نمیماند و چارهای جز این ندارند که به یگانگی الله در روزیدادن، مالکیّت، تدبیر، زندهگردانیدن، میراندن، ایجاد و بازگرداندن، ارشاد و هدایت و ... اقرار کنند. الله تعالی میخواهد در حوزۀ توحید و یگانگی الله در عبادت، و ابطال شرکِ رسواگر و کفرِ آشکارشان که وابسته به بتهایی شدند که مالک هیچ نفع، ضرر، مرگ، زندگی و رستاخیزی نیستند، حجّت را بر آنان تمام کند.
ابو العبّاس قرطبی / میگوید: «مراد از وتر، توحید است؛ یعنی اینکه الله در ذات، کمال و افعالش یگانه است و توحید را دوست دارد، امّا مخلوقات یکتا و بیهمتا نیستند، بنابراین ابتدا و پایان و ظاهر و باطن حدیث متناسب و هماهنگ میشود.»[٣٤٧]
ابتدای حدیث خبر از وحدانیّت الله و یگانگی او در دارابودن جلال، کمال، خلق، تصرّف و تدبیر میدهد و پایانش تشویق به توحید میکند و به اینکه الله ﻷ موحّدان را دوست دارد.
چه بسیارند آیاتی که در اثبات توحید و ابطال شرک آمده است؛ مثلا:
﴿ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَيۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ﴾[يوسف: ٣٩]
«آیا معبودان پراکنده (متعدّد) بهترند یا الله یکتای قهّار؟!»
﴿قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَىٰٓۗ ءَآللَّهُ خَيۡرٌ أَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾[النّمل: ٥٩]
«(ای پیامبر!) بگو: حمد و سپاس مخصوص الله است و سلام بر بندگانش، کسانیکه او (آنان را) برگزیده است. آیا الله بهتر است یا آن چیزهایی که شرک میآورند؟!»
چقدر دلایل روشن و براهین آشکاری در این باره بیان شده و بندگان راهنمایی شدند تا با استدلال به آیات و نشانههای هستی، پی به یگانگی الله و تفرّد او در تغییر و تحوّل مخلوقات و تدبیر کائنات ببرند؛ آن هم با دلایلی بسیار روشن و گویا دربارۀ یگانگی الله در الوهیّت و اینکه تنها او مستحقّ عبادت است.
ابن قیّم / میگوید: «هر سورهای در قرآن مشتمل بر انواع توحید است و بلکه به طور کلّی میگوییم: هر آیهای مشتمل بر توحید و گواه بر آن است و انسان را به سویش فرا میخواند، زیرا قرآن یا خبر از الله و اسماء، صفات و افعالش است که این توحید علمی و خبری است، یا انسان را به عبادت ذات یگانۀ او و دوری از بتها و خدایان باطل فرا میخواند که این توحید ارادی و طلبی است، یا امر و نهی و الزام به اطاعت از الله در دستورات و ممنوعاتش است که از حقوق و امور تکمیلی توحید به شمار میرود، یا از این موضوع خبر میدهد که الله أ موحّدان و عابدان را در دنیا و آخرت گرامی میدارد که این پاداش توحید است، یا از مشرکان و عذابی که در دنیا و آخرت دامنگیرشان میشود خبر میدهد که بیان احوال کسانی است که از دایرۀ توحید خارج شدهاند. بنابراین تمامی آیات قرآن دربارۀ توحید و حقوق و پاداش آن و نیز در مورد شرک و مشرکان و کیفر آنان است.»[٣٤٨]
الله در قرآن مجید میفرماید کسانی که غیر از الله، خدایان و افرادی را انتخاب میکنند تا برای آنان شفاعت کنند، مشرکند و آن خدایان و شفیعان مالک هیچ خیر و نفعی نیستند:
﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ كَانُواْ لَا يَمۡلِكُونَ شَيۡٔٗا وَلَا يَعۡقِلُونَ﴾[الزّمر: ٤٣]
«آیا غیر از الله شفیعانی گرفتهاند؟! (به آنان) بگو: اگر چه مالک چیزی نباشند، و (چیزی را) درک نکنند (باز هم از آنها شفاعت میطلبید)؟!»
﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾[يونس: ١٨]
«و غیر از الله چیزهای را میپرستند که نه به آنان زیانی میرساند و نه سودشان میبخشد. و میگویند: اینها (بتها) شفیعان ما نزد الله هستند. بگو: آیا الله را به چیزی که در آسمانها و در زمین نمیداند، خبر میدهید؟! منزّه است او، و از آنچه با او شریک میسازند برتر است.»
بنابراین کسی که شفیع برای خود انتخاب میکند، مشرک است و شفاعتش برای او هیچ سودی ندارد و نمیتواند شفاعت کند، ولی کسی که فقط الله متعال را به عنوان پروردگار، معبود و محبوبش انتخاب میکند و به او امید دارد، از او تعالی میترسد، فقط به الله تقرّب میجوید، به دنبال رضایت اوست و از خشم و غضبش دوری مینماید، چنین فردی مؤمن و موحّد است و عاقبت نیک و سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت، از آنِ اوست.
بنابراین نام مبارک «وتر» دلالت بر یگانگی الله و وجوب توحید و عبادت ذات یگانۀ الله میکند و مراد از اینکه الله أ وتر را دوست دارد، این است که او تعالی فرد موحّد و مخلص و غیر مشرک را دوست دارد.
علاوه بر این، الله تمامی احکام وتر و فردی را که مشروع کرده است، میپسندد، به گونهای که بسیاری از اعمال و طاعات، وتر هستند؛ مثلا نمازهای پنجگانه، نماز وتر شب، طهارت و استنجازدن، تکفین میّت و امثال آن. امام احمد و صاحبان سنن و ابن خزیمه – که این روایت را صحیح هم میداند – از علیّ بن ابی طالب س روایت کردهاند که رعایت وتر مانند نماز، حتمی و واجب نیست، بلکه پیامبر ج آن را انجام دادند و فرمودند: «أَوْتِرُوا يَا أَهْلَ الْقُرْآنِ! فإنَّ اللَّه وِترٌ يُحِبُّ الْوتْر»[٣٤٩]؛ «ای اهل قرآن! وتر را رعایت کنید، که همانا الله وتر [یکتا] است و وتر را دوست دارد.»
پیامبر ما ج در سایر امور خویش، بسیار به این مورد توجّه داشتند؛ مثلا مصرف هفت خرما در صبح، نوشیدن آب با سه نفس، سه مرتبه استغفار بعد از نمازهای فرض و در بسیاری از اذکار و دعاها که به صورت وتر انجام میدادند؛ یعنی یک، سه، هفت مرتبه یا بیشتر، که در سنّتهای روشن و استوار ایشان بیان شده است.
از آنجا که الله متعال وتر را دوست داشته است، ٩٩ نام از اسمهایش را که در قرآن و سنّت بیان شده است، خاص نموده به اینکه اگر کسی آنها را حفظ نماید، مفاهیمشان را بشناسد و عبادتهایی را که آن نامها مقتضی آنهاست، انجام دهد، وارد بهشت میشود.
الله ﻷ ما را برای انجام این عمل توفیق دهد و با فضل و کرم خود، ما را از بهشتیان قرار دهد.
[٣٤٦]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٦٤١٠؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٦٧٧.
[٣٤٧]- المفهم، ج ٧، ص ١٨.
[٣٤٨]- مدارج السّالکین، ج ٣، ص ٤٥٠.
[٣٤٩]- مسند احمد، ج ١، ص ١٤٣؛ ابو داود، شمارۀ حدیث: ١٤١٦؛ ترمذی، شمارۀ حدیث: ٤٥٣؛ نسائی، شمارۀ حدیث: ١٦٧٥؛ ابن ماجه، شمارۀ حدیث: ١١٦٩؛ ابن خزیمه؛ شمارۀ حدیث: ١٠٦٧، عبارت مذکور را وی آورده است؛ حاکم، ج ١، ص ٣٠٠؛ و دیگران، از چندین طریق، از ابو اسحاق، از عاصم بن ضمره، از علی س... . ترمذی آن را حسن میداند.