شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

١٩. ربّ

١٩. ربّ

نامی بزرگ برای الله  أ که در آیات و عبارات مختلفی از قرآن کریم، بیش از ٥٠٠ مرتبه تکرار شده است، چنانکه الله متعال می‌فرماید:

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ[الفاتحة: ٢]

«ستایش مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است.»

﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ[الأنعام: ١٦٢]

«بگو: قطعاً نمازم و عبادت (و قربانی) من، و زندگی و مرگ من؛ همه برای الله؛ پروردگار جهانيان است.»

﴿قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِي رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيۡءٖۚ[الأنعام: ١٦٤]

«بگو: آيا غير الله، پروردگاری را بجويم در حالی ‌که او پروردگار هر چيزی است؟!»

﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ[التّكوير: ٢٩]

«و شما نمی‌خواهید مگر آنکه پروردگار جهانیان بخواهد.»

﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِيمٖ[يس: ٥٨]

«(به آنان گفته می‌شود:) سلام (بر شما باد)؛ این سخنی است از جانب پروردگار مهربان.»

ربّ یعنی ذاتی که از لحاظ خلقت، پادشاهی، تصرّف و تدبیر، صاحب ربوبیّت بر تمامی مخلوقاتش است. این نام بر معانی متعدّدی دلالت می‌کند و بیانگر فقط یک معنا نیست.

ابن جریر طبری  / می‌گوید: «واژۀ "ربّ" در زبان عربی، چندین معنا دارد؛ سرور و رئیس یک قوم، مرد مصلح و مالک یک چیز، ربّ نامیده می‌شود. در معانی دیگری نیز به کار می‌رود، امّا معمولا همین سه معنا اصل و محور سایر معانی است. پروردگار ما سرور و بزرگی است که در بزرگی خود هیچ همانندی ندارد، و با نعمت‌هایی که به مخلوقاتش می‌دهد، امورشان را اصلاح می‌کند، و مالکی است که صاحب خلقت و امر است.»[٨٠]

ابن اثیر  / می‌گوید: «ربّ در لغت به معنای مالک، سیّد، مدبّر، مربّی، قیّم و منعم است. و اگر بدون مضاف‌الیه بیاید، مراد از آن، الله  أ است، ولی زمانی که بر غیر الله اطلاق شود، باید همراه مضاف الیه باشد؛ مثلا گفته می‌شود: ربّ کذا.»[٨١]

و بلکه این نام اگر به تنهایی بیان شود، متضمّن معانی سایر اسماء و صفات الهی است و علّامه ابن قیّم  / در این باره می‌گوید: «ربّ یعنی ذاتِ قادر، خالق، بارئ، مصوِّر، حيّ، قیّوم، علیم، سمیع، بصیر، محسن، منعم، جواد، معطی، مانع، ضار، نافع، مقدِّم، مؤخِّر، ذاتی که هر کس را بخواهد، گمراه و هر کس را که بخواهد، هدایت می‌کند، هر کس را که بخواهد، خوشبخت و هر کس را که بخواهد بدبخت می‌گرداند، به هر کس که بخواهد، عزّت می‌بخشد و هر کسی را که بخواهد، خوار و ذلیل می‌گرداند، و سایر مفاهیم و صفات ربوبیّتی که شایستۀ ذات الهی است.»[٨٢]

هر کس در این اسم دقّت کند و به مفهومش بیندیشد، گواهی می‌دهد که: «الله قائم به ذات خود و پاینده و مسلّط بر هر چیزی است و خیر و شرّ آن‎ها را در اختیار دارد، بر عرشش قرار گرفته است، به تنهایی امور مخلوقاتش را تدبیر و اداره می‌کند و تمامی تدابیر به دست اوست، بازگشت همۀ امور به سوی اوست و از این رو، اجرای تدبیرها؛ یعنی عطا و منع، بالابردن و پست‌کردن، زنده‌کردن و میراندن، توبه و عزل، گرفتن و گسترانیدن، برطرف‌کردن مصیبت، به فریاد مظلومان رسیدن و اجابت دعای درماندگان، از جانب او و با دستان فرشتگان نازل می‌شوند:

﴿يَسۡ‍َٔلُهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ كُلَّ يَوۡمٍ هُوَ فِي شَأۡنٖ[الرحمن: ٢٩]

«(تمام) کسانی ‌که در آسمان‌ها و زمین هستند از او سؤال (و درخواست نیاز) می‌کنند، و او هر روز در کاری است.»

هیچ منع‌کننده‌ای در برابر آنچه ببخشد، نیست، و هیچ کس نمی‌تواند آنچه را که او تعالی منع کرده است، ببخشد. هیچ چیزی نمی‌تواند حکمش را به تاخیر اندازد و امرش را رد کند و سخنانش را تغییر دهد، فرشتگان و روح به سوی او بالا می‌روند، اعمال در ابتدا و پایان روز، بر او عرضه می‌شود. بنابراین تقدیرها را مقدّر می‌کند و وقت‌ها را می‌سنجد و سپس تقدیرها را در اوقات مشخّص خودشان اجرا می‌کند و تدبیر و حفظ و مصالح تمامی امور در اختیار اوست.»[٨٣]

ربوبیّت الله برای جهانیان، تمامی هستی را در بر می‌گیرد. او ذاتی است که تمامی مخلوقاتش را با نعمت خود پرورش می‌دهد، و آن‎ها را با اراده و قدرت خویش به وجود آورده و برای دست‌یابی به آنچه نیاز دارند، به آنان کمک می‌کند. به هر چیزی، ساختار و آفرینش مناسبش را بخشیده است، سپس هر مخلوقی را به سوی آنچه برای آن آفریده شده است، هدایت و راهنمایی نموده و نعمت‌ها را بر بندگانش سرازیر کرده و به خوبی آنان را پرورش و رشد داده است.

تربیت و ربوبیّت الله ـ بر دو نوع است:

ربوبیت عام که شامل هر مخلوقی می‌شود؛ فرقی نمی‌کند که نیکوکار یا بدکار، مؤمن یا کافر، خوشبخت یا بدبخت و هدایت‌یافته یا گمراه باشد، که با خلق و روزی، تدبیر و انعام، عطا و منع، بالابردن و خوارگردانیدن، زنده‌کردن و میراندن، دادن سرپرستی و عزل، گرفتن و گسترانیدن، برطرف‌کردن مصیبت، به فریاد مظلومان رسیدن و اجابت دعای درماندگان، تمامی مخلوقاتش را حفاظت و اداره می‌کند:

﴿يَسۡ‍َٔلُهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ كُلَّ يَوۡمٍ هُوَ فِي شَأۡنٖ[الرحمن: ٢٩]

«(تمام) کسانی ‌که در آسمان‌ها و زمین هستند از او سؤال (و درخواست نیاز) می‌کنند، و او هر روز در کاری است.»

و تربیت خاص برای اولیا و دوستان الله متعال، به گونه‌ای که الله آنان را توفیق ایمان به او تعالی و انجام عبادتش داده و طعم معرفت الهی و رجوع به او را به آنان چشانده و این افراد را از تاریکی‌ها به سوی نور و روشنایی برده و امورشان را آسان کرده و آنان را از سختی‌ها دور نموده و برای انجام هر کار خیری توفیق داده و از هر شرّی حفاظت کرده است.

به همین سبب، دعاهای خردمندان و افراد برگزیده، که در قرآن کریم بیان شده است، همراه با نام «ربّ» بوده تا یادآوری و حاضرساختن این مطلب باشد، و بیان کند که آنان خواهان چنین تربیت خاصّی از پروردگار بودند. می‌بینی که آنان تمامی خواسته‌هایشان را این گونه از الله متعال درخواست می‌کردند، و بیان این اسم و معنا در هنگام دعا و درخواست، بسیار مفید است.

علاوه بر این، ایمان بنده به ربوبیت الله می‌طلبد که وی خالصانه او تعالی را عبادت کند و در برابر الله کاملا فروتن و فرمانبردار باشد. الله  أ می‌فرماید:

﴿وَأَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُونِ[الأنبياء: ٩٢]

«و من پروردگار شما هستم، پس مرا پرستش کنید.»

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ[البقرة: ٢١]

«ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید.»

از آنجا که الله متعال پروردگار جهانیان است، می‌طلبد که مخلوقاتش را بیهوده ترک نکند، به گونه‌ای که آنان را امر و نهی ننماید، بلکه آنان را برای طاعت و عبادتش آفریده و به وجود آورده است. بنابراین انسان خوشبخت کسی است که از الله فرمان ببرد و بندگی او را به جای آورد، امّا بدبخت کسی است که از او تعالی فرمان نبرد و پیرو تمایلات نفسانی خویش باشد. هر کس به ربوبیت الله ایمان آورد و او را پروردگارش بداند، به امر و نهی و تقدیر الهی و آنچه الله به وی داده یا نداده است، راضی می‌شود، و اگر به این موارد راضی نباشد، رضایت و ایمان او به ربوبیت الله کامل نشده است. در حدیث آمده است که: «ذَاقَ طَعْمَ الإِيمَانِ، مَنْ رَضِيَ بِالله رَبًّا، وَبِالإِسْلامَ دِيناً، وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً»[٨٤]؛ «طعم و لذّت ایمان را کسی چشیده که الله را به عنوان پروردگار و اسلام را به عنوان دین و محمّد  ج را به عنوان پیامبر [خویش] برگزیده است.»

بدون تردید گواهی بنده به اینکه فقط الله خالق و حاکم جهانیان است و به اینکه هر چه او بخواهد، انجام می‌شود و اگر نخواهد، صورت نمی‌پذیرد، و اینکه هر چیزی به اذن او حرکت و عمل می‌کند و تمامی مخلوقات در تسلّط و قدرت او هستند و هر قلبی میان دو تا از انگشتانش قرار داد، که اگر بخواهد، آن را اصلاح می‌کند و گر نه، منحرفش می‌سازد؛ این نوع گواهی به معنای اثبات مفهوم و نتیجۀ ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُبه شیوۀ علمی و عملی است و از این رو، ابتدا بنده در توحید ربوبیت ثابت‌قدم می‌گردد و سپس به توحید الوهیت می‌رسد، چرا که اگر به چنین یقینی برسد، هرگز غیر از الله را به عنوان معبود نمی‌پذیرد. بنابراین ابتدا قلب وابسته به توحید ربوبیت می‌شود و سپس به توحید الوهیت می‌رسد، چنانکه الله متعال در قرآن کریم، بندگانش را با این نوع توحید، به توحید دیگر فرا می‌خواند و از آنان اقرار می‌گیرد و سپس خبر می‌دهد که چون شرک در الوهیت دارند، این اقرارشان را نقض کرده‌اند:

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ[الزّخرف: ٨٧]

«و اگر از آنان (مشرکان) بپرسی، چه کسی آن‎ها را آفریده است، قطعاً می‌گویند: الله، پس چگونه (از حق) منحرف می‌شوند؟!»

یعنی چرا از گواهی‌دادن به اینکه فقط الله معبود بر حق است و نیز از عبادت ذات یگانۀ او سر باز می‌زنند در حالی که گواهی می‌دهند فقط الله پروردگار و آفریدگار مخلوقات است؟! الله   در جایی دیگر فرموده است:

﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[المؤمنون: ٨٤-٨٥]

«(ای پیامبر!) بگو: اگر می‌دانید، زمین و هر که در آن است از آنِ کیست؟!به زودی خواهند گفت: (همه) از آن الله است. بگو: آیا پند نمی‌گیرید؟!»

بنابراین نتیجه می‌گیرید که چون الله تنها مالک و خالق و پروردگار و صاحب زمین و موجوداتش است، تنها معبودشان نیز به شمار می‌رود؛ به عبارتی دیگر، همان گونه که الله تعالی تنها پروردگارشان است، تنها معبودشان نیز است. الله  أ دلیل می‌آورد که چون او این امور را به تنهایی انجام می‌دهد، پس تنها معبودشان است و اگر پروردگار دیگری در انجام این امور با او تعالی شریک می‌بود، شایسته بود که او را نیز بپرستید، پس اکنون که این گونه نیست، چگونه خدای دیگری را با او تعالی شریک می‌دانید؟![٨٥]

این یکی از روشن‌ترین دلایل بر فساد و بطلان شرک و باور و اعمال افراد نادان و گمراه است. الله ـ از آنچه شرک می‌ورزند، مبرّا و برتر است.

[٨٠]- تفسیر ابن جریر، ج ١، صص ١٤٢- ١٤٣، با اختصار.

[٨١]- النّهایة في غریب الحدیث، ج ١، ص ١٧٩.

[٨٢]- بدائع الفوائد، ج ٢، ص ٢١٢.

[٨٣]- کتاب الصّلاة، ص ١٧٣.

[٨٤]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٣٤، به روایت عبّاس  س.

[٨٥]- نک: مدارج السّالکین، ابن قیّم، ج ١، صص ٤١٠- ٤١٢.