شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

١٨. الله، إله

١٨. الله، إله

در مباحث پیشین، مقدّماتی ضروری و اصولی عام دربارۀ شناخت اسماء الله بیان گردید و اکنون مناسب است که در حدّ توان و امکان، برخی از نام‌های الهی را توضیح و شرح دهیم. فقط از الله یگانه درخواست کمک و توفیق داریم.

اصل اسماء الله که مشتمل بر معانی سایر نام‌های الهی است، سه اسم هستند: «الله، ربّ و رحمان». این سه نام متضمّن بر مفاهیم تمامی اسم‌های الله تعالی بوده و اصل و محور سایر اسامی به شمار می‌روند. نام جلالۀ «الله» متضمّن صفات الوهیّت، «ربّ» متضمّن صفات ربوبیّت، و «رحمان» متضمّن صفات احسان و جود و بِرّ است و این موارد محور و اصل معانی اسماء الله به شمار می‌روند. نام‌های مذکور، در سورۀ فاتحه؛ أمّ القرآن، جمع شده است.

ابن قیّم  / می‌گوید: «بدان که این سوره به طور کامل مشتمل بر اصل مطالب مهم و مفید است، چنانکه معبود را با سه نام معرّفی کرده است؛ سه نامی که محور و اصل اسماء و صفات الهی به شمار می‌رود؛ یعنی اسامی: "الله، ربّ و رحمان". و این سوره بر الوهیّت و ربوبیّت و رحمت بنا شده است؛ ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُمبتنی بر الوهیّت، ﴿وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ بر ربوبیّت، و درخواست هدایت به راه مستقیم با صفت رحمت انجام شده، و حمد متضمّن هر سه مورد است؛ زیرا الله متعال به سبب الوهیّت و ربوبیّت و رحمتش قابل حمد و ستایش است.»[٧٧]

ابتدا مطالبی دربارۀ نام جلالۀ «الله» بیان می‌کنیم؛ یعنی اسمی که گروهی آن را اسم اعظم دانسته‌اند؛ اسم اعظمی که اگر با آن دعا شود، الله اجابت می‌کند و هر گاه با آن درخواستی شود، الله متعال درخواست را برآورده می‌کند. اسم «الله» ویژگی‌های مخصوص به خود را دارد.

از ویژگی‌های نام مذکور، این است که اصل سایر اسماء الله به شمار می‌رود و آن نام‌ها به این اسم نسبت داده می‌شوند و صفتش قرار می‌گیرند، چنانکه الله   می‌فرماید:

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ [الأعراف: ١٨٠]

«و برای الله، نام‌های نیک است، پس به آن (نام‌ها) او را بخوانید.»

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ[طه: ٨]

«(او) الله است، که هیچ معبودی جز او نیست، نام‌های نیکو از آنِ اوست.»

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ٢٢ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٢٣ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ يُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ[الحشر: ٢٢-٢٤]

«او الله است که جز او معبودی (راستین) نیست، دانای غیب و آشکار است، او بخشندۀ مهربان است.او الله است که جز او معبودی (راستین) نیست، پادشاه، نهایت پاک، منزّه (و سالم از هر عیب)، ایمنی‌دهنده، نگهبان پیروزمند، جبّار (جبران‌کننده) و شایستۀ عظمت و بزرگی است. الله پاک و منزّه است از آنچه (برای او) شریک می‌آورند.او الله است، خالق، نوآفرین، نقشبند (بی‌نظیر)، برای او نام‌های نیک است، آنچه در آسمان‌ها و زمین است تسبیح او می‌گویند، و او پیروزمند حکیم است.»

همچنین گفته می‌شود که: رحمان، رحیم، خالق، رازق، عزیز و حکیم از نام‌های الله هستند، ولی نمی‌گویند: الله از نام‌های رحمان، رحیم یا عزیز و امثال آن است.

نام جلالۀ «الله» مستلزم تمامی معانی اسماء الله بوده و به طور اجمالی بیانگر آن‌هاست و نام‌های الهی تفصیل و تبیینی برای صفات الهی؛ یعنی صفات جلال و کمال و عظمتند. بنابراین «الله» محور و مرجع سایر اسم‌هاست.

همچنین زمانی که این اسم، منادا قرار گیرد، «ال» آن حذف نمی‌شود؛ یعنی گفته می‌شود: یا الله! بنابراین «ال» همچون بخش اصلی و اساسی آن به شمار می‌رود، امّا سایر نام‌های پروردگار وقتی منادا قرار گیرند، «ال» از ابتدایشان حذف می‌گردد؛ مثلا گفته نمی‌شود: یا الرّحمان، یا الرّحیم و یا الخالق، بلکه می‌گویند: یا رحمان، یا رحیم و یا خالق!

علاوه بر این، اذکار مأثور متّصل و همراه با این اسم هستند؛ اذکاری مانند تکبیر، تحمید، تسبیح، لا حول و لا قوّة إلّا بالله، حسبي الله، انّا لله وإنّا إلیه راجعون، بسم الله و ... . هر گاه انسان مسلمان این اذکار را انجام دهد، نام «الله» را بر زبان می‌آورد.

نام جلالۀ «الله» بیشتر از سایر اسماء الله در قرآن کریم بیان شده است؛ یعنی بیش از ٢٢٠٠ مرتبه، که هیچ نام دیگری این اندازه تکرار نشده است. همچنین الله متعال ٣٣ آیه را با این نام شروع کرده است.

علّامه ابن قیّم  / ١٠ ویژگی لفظی را برای این نام بیان کرده و سپس می‌گوید: «دربارۀ ویژگی‌های معنوی آن باید گفت که داناترین انسان؛ یعنی پیامبر  ج در این باره فرموده‌اند: «لا أُحْصِيَ ثَنَاءً عَلَيْكَ ، أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ»؛ «[مرا توان آن نیست که] ثنای تو را به جای آورم [حتی اگر چنین تلاشی کنم]، تو همان گونه‌ای که خود ثنای خویش گفته‌ای.» و چگونه امکان دارد که ویژگی‌های اسمی شمرده و محاسبه شود که مسمّای آن به طور مطلق، صاحب تمامی کمالات و ستایش‌ها و تمجیدها و شکوه و کرم و عزّت و جمال و خیر و احسان و جود و خوبی است و تمامی این صفات خوب از آنِ الله و از جانب اوست؟! اگر این نام بر مال و اشیای اندکی برده شود، در آن‎ها برکت می‌دهد، اگر در موقع ترس گفته شود، آن ترس را از بین می‌برد، اگر در زمان مصیبت بر زبان آورده شود، مصیبت را برطرف می‌کند، اگر در زمان همّ و غم گفته شود، اندوه و غم را می‌زداید، اگر در موقع تنگدستی بر زبان آورده شود، مشکل را حل می‌کند، اگر ضعیفی به آن وابسته شود، او را قوی می‌گرداند، اگر انسان خوار و ذلیلی آن را بر زبان آورد، به عزّت می‌رسد، اگر فقیری به آن وابسته شود، غنی می‌گردد و اگر آواره‌ای آن را تکرار کند، پناه می‌گیرد. این نامی است که سختی‌ها با آن از بین می‌رود، برکت‌ها به‎وسیلۀ آن سرازیر می‌شود، لغزش‌ها با آن بخشیده و بدی‌ها زدوده می‌شود و نیکی‌ها جلب و جذب می‌گردد... .»[٧٨]

در مورد معنای نام مزبور، می‌توان گفت که اصل آن «إله» به معنای معبود بوده، و «إله» یکی از نام‌های الهی به شمار می‌رود و در قرآن کریم نیز آمده است؛ مثلا:

﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ[البقرة: ١٦٣]

«و معبود شما الله یگانه است که غیر از او معبودی نیست، بخشندۀ مهربان است.»

﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ[التوبة: ٣١]

«در حالی ‌که دستور نداشتند جز الله یکتایی را که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، بپرستند. او پاک و منزّه است از آنچه شریک او قرار می‌دهند»

﴿قُلۡ إِنَّمَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ[الأنبياء: ١٠٨]

«بگو: تنها به سوی من وحی می‌شود که همانا معبود شما، معبود یگانه است، پس آیا شما تسلیم می‌شوید؟!»

علاوه بر این، کامل‌ترین و بهترین قول دربارۀ مفهوم «الله»، همان سخنی است که از ابن عبّاس  ب نقل شده است: «الله صاحب الوهیّت و عبودیّت بر تمامی مخلوقاتش است.» ابن جریر این سخن را در تفسیرش آورده است.[٧٩]

ابن عبّاس  ب در این توضیح و تفسیر، دو مسأله را بیان کرده است:

اول: صفتی که به سبب این نام شریف، مربوط به الله  أ است؛ یعنی صفت الوهیّت که نام «الله» بر آن دلالت می‌کند، همان گونه که «علیم» بیانگر علم – یکی دیگر از اوصاف الله تعالی- است، و نیز نام‌های «عزیز» که دلالت بر صفت عزّت، و «حکیم» که دلالت بر صفت حکمت، و «رحیم» که دلالت بر صفت رحمت می‌کند و سایر اسم‌هایی که بیانگر صفات ذات او تعالی هستند.

و نیز الله صاحب الوهیّت است و الوهیّت صفت بزرگ اوست که با آن، شایستۀ عبادت است و بلکه شایسته و سزاوار است که هیچ کس یا چیزی در این صفت بزرگ، با او شریک نباشد. و اوصاف الوهیّت تمامی اوصاف کمال و جلال و عظمت و جمال و اوصاف رحمت و بِرّ و کرم و احسان است.

این صفات به گونه‌ای بوده که شایسته است به سبب آن‌ها، الله  أ عبادت شود؛ به عبارتی دیگر، الله متعال سزاوار عبادت است، زیرا دارای صفات عظمت و کبریاست و فقط او صاحب قیّومیّت و ربوبیّت و پادشاهی و قدرت و رحمت است و نعمت‌های آشکار و پنهان را به تمامی مخلوقاتش می‌رساند، و شایستۀ عبادت است، چرا که علم و حکم و حکمت و احسان و رحمت و قدرت و عزّت و غلبۀ او همه چیز را فرا گرفته است، و نیز فقط او صاحب غنای مطلق از هر لحاظ است، همان گونه که دیگران همواره و از هر لحاظ نیازمند به او هستند؛ یعنی در ایجاد و تدبیر و در امداد و روزی و در تمامی حاجات و سخت‌ترین شرایط، نیازمند به الله   هستند و نیاز دارند که فقط او را عبادت کنند. بنابراین الوهیّت متضمّن تمامی اسما و صفات الهی است.

دوم: صفتی که به سبب این نام، مربوط به بنده است؛ یعنی صفت عبودیّت، زیرا بندگان او را عبادت می‌کنند، چنانکه الله ـ می‌فرماید:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ[الزخرف: ٨٤]

«و او ذاتی است که در آسمان معبود است، و در زمین (نیز) معبود است.»

یعنی اهل آسمان و اهل زمین از روی اختیار یا اجبار او را عبادت می‌کنند، و همگی در برابر عظمت و ارادۀ او خاضع و فروتن هستند و تحت تسلّط و عزّت و قیوّمیت اویند و بندگان رحمان، او تعالی را عبادت می‌کنند و بر حسب جایگاهشان، تمامی تلاششان را به کار می‌برند تا از لحاظ قلبی و روانی و قولی و عملی او را عبادت کنند. الله  أ این دو معنا را در چند آیه از قرآن کریم بیان کرده است، چنانکه می‌فرماید:

﴿إِنَّنِيٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِي وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ[طه: ١٤]

«یقیناً من الله هستم، هیچ معبودی (به حق) جز من نیست، پس مرا پرستش کن، و نماز را برای یاد من بر پا دار.»

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ[الأنبياء: ٢٥]

«و (ما) پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر آنکه به او وحی کردیم که: معبودی جز من نیست، پس فقط مرا عبادت کنید.»

﴿فَٱعۡبُدۡهُ وَٱصۡطَبِرۡ لِعِبَٰدَتِهِۦۚ هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا[مريم: ٦٥]

«پس او را پرستش کن، و بر عبادتش شکیبا (و پایدار) باش. آیا (مانند و) هم‌نامی برای او می‌شناسی؟!»

[٧٧]- مدارج السّالکین، ج ١، ص ٧.

[٧٨]- نک: تیسیر العزیز الحمید، ص ٣٠.

[٧٩]- ج ١، ص ١٢١، چاپ: ترکی.