٩. انواع اسم های الهی از لحاظ معنا
یکی از موضوعات بسیار مفید در حوزۀ شناخت اسماء الله، فهم انواع آنها از لحاظ مفاهیم و دلالتهایشان است، که عبارتند از:
نوع اول: نامهایی که دلالت بر صفتی ذاتی میکنند. صفت ذاتی یعنی صفتی که همواره با پروردگار است و از ذات الهی جدا نمیشود و ارتباطی با مشیّت ندارد.
برخی از اسمهای الهی به قرار زیر است:
حیّ: دلالت بر ثبوت صفت «حیات» میکند.
علیم: دلالت بر ثبوت صفت «عِلم» میکند.
سمیع: بیانگر ثبوت صفت «سَمع» است.
بصیر: دلالت بر ثبوت صفت «بَصَر» میکند.
قویّ: بیانگر ثبوت صفت «قوّت» است.
علیّ: دلالت بر ثبوت صفت «علوّ» میکند.
عزیز: دلالت بر ثبوت صفت «عزّت» میکند.
قدیر: بیانگر ثبوت صفت «قدرت» است.
تمامی این صفات، صفاتی ذاتی هستند، زیرا ملازم ذاتند و از آن جدا نمیشوند و ارتباطی به مشیّت ندارند.
نوع دوم: نامهایی که دلالت بر صفتی فعلی میکنند. صفت فعلی یعنی صفتی که مرتبط به مشیّت است، که اگر الله بخواهد آن را انجام میدهد، و گر نه، انجام نمیدهد.
اسمهایی مانند:
«خالق» که بیانگر ثبوت صفت «خلق: آفریدن» است.
رزّاق: دلالت بر ثبوت صفت «رزق» میکند.
توّاب: بیانگر ثبوت صفت «توبه» است.
غفور: دلالت بر ثبوت صفت «مغفرت» میکند.
رحیم: دلالت بر ثبوت صفت «رحمت» میکند.
محسن: بیانگر ثبوت صفت «احسان» است.
عفوّ: دلالت بر ثبوت صفت «عفوّ» میکند.
تمامی این صفات، صفاتی فعلی به شمار میروند، زیرا مرتبط به مشیّت هستند.
الله ـ میفرماید:
﴿يَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُۚ﴾[النّور: ٤٥]
«الله هر چه را که بخواهد میآفریند.»
﴿وَٱللَّهُ يَرۡزُقُ مَن يَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٖ﴾[البقرة: ٢١٢]
«و الله هر کس را که بخواهد، بیشمار روزی میدهد.»
﴿وَيَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَىٰ مَن يَشَآءُۗ﴾[التّوبة: ١٥]
«و الله توبۀ هر کس را که بخواهد میپذیرد.»
﴿يَغۡفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا﴾[الفتح: ١٤]
«برای هر کس که بخواهد میآمرزد، و هر کس را که بخواهد عذاب میکند، و الله همواره آمرزندۀ مهربان است.»
﴿يُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَيَرۡحَمُ مَن يَشَآءُۖ وَإِلَيۡهِ تُقۡلَبُونَ﴾[العنكبوت: ٢١]
«هر کس را که بخواهد عذاب میکند، و هر کس را که بخواهد مورد رحمت قرار میدهد، و (شما) به سوی او باز گردانیده میشوید.»
﴿وَأَحۡسِن كَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ﴾[القصص: ٧٧]
«و همان گونه که الله به تو نیکی کرده است، نیکی کن.»
﴿وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٞ﴾[آلعمران: ١٥٥]
«و قطعاً الله از آنان در گذشت، بیگمان الله آمرزندۀ بردبار است»
نوع سوم: نامهایی که دلالت بر تنزیه و تقدیس و منزّهدانستن الله متعال از نقائص و عیوب و آنچه شایستۀ جلال و کمال و عظمت او تعالی نیست، میکند؛ مانند: «قُدّوس»، «سلام» و «سُبُّوح»، که مرتبط به تنزیه و تقدیس و مبرّادانستن الله از عیوب و نقائص و آنچه شایستۀ او نیست، میشود، و نیز منزّهبودن او تعالی از اینکه برایش شریک و همانندی وجود داشته باشد. بنابراین الله ﻷ از هر آنچه با صفات کمال و جلال و عظمت او منافات داشته باشد و نیز از شریک و ضدّ و همانند، مبرّا بوده و بسیار بلند مرتبه و بزرگ است.
این تنزیه از دلایل اسامی مذکور است؛ مثلا قدّوس دلالت بر تقدیس؛ یعنی همان تنزیه میکند، و «سلام» بیانگر مبرّابودن از نقایص و عیوب است.
سبّوح دلالت بر تسبیح؛ یعنی همان تنزیه میکند، چنانکه الله أ میفرماید:
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّكَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ١٨٠ وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِينَ١٨١ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾[الصّافات: ١٨٠- ١٨٢]
«پاک و منزّه است پروردگار تو؛ پروردگار عزّت، از آنچه (مشرکان) توصیف میکنند.و سلام بر رسولانو سپاس و ستایش مخصوص الله بوده که پروردگار جهانیان است.»
نوع چهارم: نامهایی که بر تعدادی اوصاف مشخّص و نه بر یک معنای تنها دلالت میکنند. برخی از اوصاف الهی بیانگر چندین صفتند و آن اسم، همچون اسمی که دلالت بر یک صفت میکند، بیانگر آن اوصاف است؛ مانند اسامی: مجید، حمید، عظیم، صمد و سیِّد.
«مجید» ذاتی است که متّصف به چندین صفت از صفات کمال است و لفظش دلالت بر آنها میکند، زیرا این نام برای دلالت بر معانی وسعت و کثرت و فراوانی وضع شده است، چنانکه میگویند: «في کلّ شجرٍ نارٌ، و استمجد المرخُ و العفارُ؛ در هر درختی، آتشی است، و [این آتش] در درخت مرخ و عَفار بیشتر است [چون بیشتر باعث شعلهورشدن آتش میشوند.»» بنابراین «مجید» مرتبط به عظمت و فراوانی و گسترش اوصاف الله ﻷ، و نیز مربوط به عظمت پادشاهی و قدرت او، و مرتبط به یگانگی الله در دارا بودن کمال و جلال و جمال مطلق است. پس این نام دلالت بر یک معنا نمیکند، بلکه بیانگر چندین معناست.
«حمید»: یعنی ذاتی که دارای تمامی خصایل نیک؛ یعنی همۀ صفات کمال است، زیرا الله ـ به سبب هر یک از اوصافش، حمد و ستایش میشود.
عظیم: ذاتی که در اسماء و صفات و افعالش بسیار بزرگ و کامل بوده و متّصف به صفات کمال و جلال و جمال بسیاری است.
صمد: یعنی ذاتی که صفاتش بسیار و بزرگ است؛ پروردگاری که در علم، حکمت، حِلم، قدرت، عزّت، عظمت و تمامی صفاتش کامل است.
شناخت این چهار نوع و اقسام هر یک از آنها بسیار مهم است، زیرا فواید بسیاری در حوزۀ شناخت اسماء الله و مفاهیم آنها دارد.
با توجّه به مطالب پیشین، نتیجه میگیریم که تمامی اسمهای الهی بیانگر صفاتی هستند، و فقط اسمهایی خاص نیستند که به منظور شناخت پروردگار به کار روند، بلکه نامهایی با معنا و بیانگر مفاهیمی هستند که صفات کمال و قائم به ذات الله و سبب مدح و ثنای او هستند.
بر این اساس، برخی از اسماء الله دلالت بر صفاتی ذاتی، برخی دلالت بر صفاتی فعلی، برخی دلالت بر صفات تقدیس و تنزیه و برخی دلالت بر چندین صفت میکنند و هرگز اسمی وجود ندارد که دلالت بر صفتی نکند و الله متعال با اسمهای خویش، خودش را ستوده و ستایش کرده است. الله أ میفرماید:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾[طه: ٨]
«(او) الله است، که هیچ معبودی جز او نیست. نامهای نیکو از آنِ اوست.»
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾[الأعراف: ١٨٠]
«و برای الله، نامهای نیک است.»
اسمهای جامد که بر صفاتی که بیانگر مدح و ثنا باشند، دلالت نکنند، از اسماء الله به شمار نمیروند، زیرا تمامی نامهای الهی حسنا هستند؛ یعنی بینهایت زیبا و کاملند، چون بیانگر صفات کمال و جلال الله متعال هستند.
بر این اساس، اشتباه کسانی که «دَهر» را یکی از نامهای الله میدانند، روشن میگردد. آنان برای اثبات سخن خویش، این حدیث قدسی را دلیل میآورند: «يُؤْذِينِي ابْنُ آدَمَ يَسُبُّ الدَّهْرَوَأَنَا الدَّهْرُ بِيَدِي الأَمْرُ أُقَلِّبُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ»[٣٤]؛ «آدمیزاد مرا میآزارد که زمانه را دشنام میدهد، در حالی که من زمانهام؛ همه چیز به دست من است و شب و روز را دگرگون میکنم.» حدیث مزبور دلالت بر اینکه دهر از اسامی الله باشد، نمیکند، چون دهر همان زمان است، و الله متعال ذاتی است که شب و روز را تدبیر میکند، بنابراین هر کس که زمانه را دشنام دهد، گویی که تدبیرکنندۀ آن را دشنام داده است. الله تعالی موضوع مذکور را در این عبارت بیان فرموده است: «بِيَدِي الأَمْرُ أُقَلِّبُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ»؛ «همه چیز به دست من است و شب و روز را دگرگون میکنم.» همچنین «دهر» نامی جامد بوده و متضّمن معنایی نیست که ملحق به اسماء الله گردد، چون اسمی برای وقت و زمان است، و تمامی نامهای الهی حسنا و کاملند و اسم جامدی در آنها وجود ندارد.
[٣٤]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٤٨٢٦؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٢٤٦، به روایت ابوهریره س.