٤٤. حکیم و حکم
نام «حکیم» نزدیک به ١٠٠ مرتبه در قرآن آمده است؛ از جمله:
﴿وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ﴾[الأنعام: ١٨]
«و او حکیم آگاه است.»
﴿وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[البقرة: ٢٢٨]
«و الله توانمند حکیم است.»
﴿وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ﴾[النّساء: ٢٦]
«و الله دانای حکیم است.»
﴿وَكَانَ ٱللَّهُ وَٰسِعًا حَكِيمٗا﴾[النّساء: ١٣٠]
«و الله همواره گشایشگر حکیم است.»
این نام بزرگ دلالت بر ثبوت کمال حکم و کمال حکمت برای الله ـ میکند.
کمال حکم یعنی اینکه حکم و داوری فقط از آنِ الله است، هر گونه که بخواهد، میان بندگانش حکم و قضاوت میکند، هیچ مانعی در برابر حکمش نیست و هیچ چیز نمیتواند حکمش را به تأخیر اندازد، چنانکه میفرماید:
﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَحۡكَمِ ٱلۡحَٰكِمِينَ﴾[التّين: ٨]
«آیا الله بهترین داوران (و حاکم مطلق) نیست؟!»
﴿أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِي حَكَمٗا﴾[الأنعام: ١١٤]
«(ای پیامبر! بگو:) آیا غیر الله را به داوری طلب کنم؟!»
﴿وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ﴾[الأعراف: ٨٧]
«و او بهترين داوران است.»
﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ﴾[الأنعام: ٥٧]
«حکم و فرمان تنها از آن الله است.»
﴿وَلَا يُشۡرِكُ فِي حُكۡمِهِۦٓ أَحَدٗا﴾[الكهف: ٢٦]
«و [او تعالی] هیچ کس را در حکم خود شریک نمیکند.»
کسی نمیتواند حکم الهی را برگرداند، امّا در برابر احکام بندگان میشود که اعتراض کرد و آنها را نپذیرفت. الله متعال میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ يَحۡكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكۡمِهِۦۚ وَهُوَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ﴾[الرّعد: ٤١]
«و الله حکم میکند و هیچ کس نمیتواند حکمش را رد کند و او سریع الحساب (زودشمار) است.»
بنابراین حکم الهی بدون هیچ مانعی، میان مخلوقاتش اجرا میگردد.
ثبوت حکم برای او تعالی، متضمّن ثبوت تمامی اسماء و صفات الهی است، چون ذاتی حاکم است که سمیع، بصیر، علیم، خبیر، متکلّم، مدبّر و دارای سایر اسماء و صفات والا باشد.
این مطلب اثبات میکند که غیر الله نمیتواند حاکم واقعی باشد، چون حکم و داوریِ حقیقی از ذاتی است که دارای صفات کامل است، پروردگاری که صاحب امر بوده و متصرّف در تمامی امور است. به این معنا در آیات زیر دقّت کن:
﴿فَٱلۡحُكۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِيِّ ٱلۡكَبِيرِ﴾[غافر: ١٢]
«پس داوری از آنِ الله بلندمرتبه است.»
﴿وَهُوَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأُولَىٰ وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾[القصص: ٧٠]
«و او ذاتی است که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست. ستایش در دنیا و آخرت برای اوست و حکم (و فرمانروایی) از آنِ اوست و (همۀ شما) به سوی او تعالی بازگردانده میشوید.»
﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ﴾[الشّورى: ١٠]
«و آنچه که در آن اختلاف کنید، پس حکم (و داوری) آن با الله است.»
سپس در توضیح صفات ذاتی که صاحب حکم است، میفرماید:
﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبِّي عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ١٠ فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا يَذۡرَؤُكُمۡ فِيهِۚ لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ١١ لَهُۥ مَقَالِيدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ﴾[الشّورى: ١٠-١٢]
«و در هر چیزی که در آن اختلاف کنید، پس حکم (و داوری) آن با الله است. این الله؛ پروردگار من است، بر او توکّل کردم و به (سوی) او باز میگردم. (او) آفرینندۀ آسمانها و زمین است، از خودتان برای شما همسرانی قرار داد و (نیز) جفتهایی از چهارپایان (آفرید)، شما را بدین (وسیله) افزون میکند. هیچ چیز همانند او نیست و او شنوای بیناست. کلیدهای آسمانها و زمین از آنِ اوست، روزی هر کس را که بخواهد گسترش میدهد و (برای هر کس که بخواهد) تنگ میگیرد. به درستى كه او به هر چیزی داناست.»
یعنی پروردگاری که دارای این صفات باشد، شایسته است احکامی را تشریع کند و حلال و حرام نماید. نسبتدادن این امور به غیر الله، بدترین ستم و جور است:
﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ﴾[المائدة: ٥٠]
«آیا آنان حکم جاهلیّت را میخواهند؟! چه کسی بهتر از الله، برای گروهی که یقین دارند، حکم میکند؟!»
همچنین دلالت میکند که باید فقط در برابر الله یگانه خاضع و فرمانبردار بود، چنانکه میفرماید:
﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ﴾[يوسف: ٤٠]
«فرمانروایی تنها از آنِ الله است. فرمان داده که جز او را نپرستید؛ این است دین راست و استوار، ولی بیشتر مردم نمیدانند.»
﴿وَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۘ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥۚ لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾[القصص: ٨٨]
«و معبود دیگری با الله مخوان. هیچ معبودی (به حق) جز او نیست. هر چیزی جز وجه او نابود میشود، فرمانروایی (تنها) از آنِ اوست و (همه) به سوی او تعالی بازگردانده میشوید.»
یکی از نامهای الهی «حَکَم» است. در یک روایت، از هانئ بن یزید حارثی نقل شده است که: کنیۀ او ابو الحکم بود. پیامبر ج به وی فرمودندکه همانا الله حَکَم است و حکم و حکمت به او باز میگردد. وی گفت: زمانی که قوم من دربارۀ چیزی اختلاف داشتند، نزدم میآمدند و من میانشان داوری میکردم و هر دو گروه راضی میشدند. پیامبر ج فرمودند که چقدر این خوب است! مگر فرزندی نداری؟ او پاسخ داد: شریح و مسلم و عبدالله. رسول الله ج پرسیدند که کدام یک از همه بزرگتر است؟ گفت: شریح. سپس فرمودند که تو ابو شریح هستی.»[١٧٤]
امّا کمال حکمت به ثبوت حکمت او تعالی در آفرینش و امر و شریعتش است، به گونهای که هر چیزی را در محلّ خودش قرار میدهد و هیچ اعتراض و ایرادی به حکمتش وارد نیست.
حکمت الهی در آفرینش یعنی اینکه مخلوقات و هستی را به حق و مشتمل بر حق آفرید، نهایت و پایانش حق است، هستی را با بهترین نظم به وجود آورد، کاملا استوار ساخت، به هر مخلوقی ساختار مناسبش را داد و حتّی به هر بخشی از مخلوقات و هر عضوی از اعضای موجودات وحیوانات، شکل و ساختار ویژهاش را عطا کرد، به گونهای که هیچ خلل و نقصی در آنها یافت نمیشود:
﴿مَّا تَرَىٰ فِي خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖۖ فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖ٣ ثُمَّ ٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ كَرَّتَيۡنِ يَنقَلِبۡ إِلَيۡكَ ٱلۡبَصَرُ خَاسِئٗا وَهُوَ حَسِيرٞ﴾[الملك: ٣-٤]
«در آفرینش (الله) رحمان هیچ خلل و بینظمی نمیبینی. باز چشم بگردان، آیا نقصانی (و شکافی) میبینی؟!سپس بار دیگر چشم بگردان، چشم تو در حالی که خسته و ناتوان است، به سویت باز میگردد.»
اگر تمامی خردها و افکار مخلوقات با هم جمع شوند و بخواهند که چنین ساختاری یا بهتر از آن را برای مخلوقات پیشنهاد دهند، هرگز توان این کار را نخواهند داشت:
﴿صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِيٓ أَتۡقَنَ كُلَّ شَيۡءٍۚ﴾[النّمل: ٨٨]
«(این) صنع (و آفرینش) اللهِ است که هر چیزی را محکم (و استوار) ساخته است.»
چون ثابت است که الله متعال دارای کمالی است که بندگان به آن احاطه ندارند و هر نوع کمالی که در ذهن آنان بیاید و تصوّر کنند، باز هم الله بزرگتر از آن است، پس افعال الهی و تمامی آنچه به مخلوقات میرساند، از کاملترین، بهترین، منظّمترین و استوارترین امور است، زیرا کمالِ یک کار و عمل وابسته به کمال انجامدهندۀ آن است و تدبیر به مدبّرش نسبت داده میشود و همان گونه که هیچ مخلوقی شبیه صفات الهی؛ همچون عظمت و حسن و جمالش ندارد، در افعال نیز شبیه او تعالی نیست.
حکمت الهی در تشریع و امرش بدین صورت است که الله احکام را تشریع نمود، کتابهای آسمانی را نازل کرد و پیامبران را فرستاد تا بندگان او را بشناسند و عبادت کنند. بنابراین آنان را بیهوده و بدون هدف نیافریده، بلکه برای بزرگترین و کاملترین هدف و نتیجه خلق کرده است.
شناخت الله و عبادت ذات یگانۀ او که هدف آفرینش به شمار میرود، به طور کلّی بهترین نعمت و بخشش الهی برای بندگان و برترین و شریفترین فضل و احسان برای کسی است که الله بر وی منّت نهد و آن را نصیبش گرداند و این کاملترین سعادت، رستگاری، آرامش و خوشحالی برای دلها و جانها و بلکه تنها راه رسیدن به سعادت ابدی و خوشبختی دائمی است.
علاوه بر این، شریعت الهی مشتمل بر هر خیری است؛ اخبار او تعالی دلها را سرشار از علم و اعتقاداتی صحیح میکند، دلها بر اثر آنها از انحراف در امان میمانند و به بهترین شناختها و علوم میرسند. تمامی دستورات الهی منفعت و مصلحت است، منجر به اخلاقی زیبا، صفاتی نیکو، اعمالی صالح، طاعاتی پاک و هدایتی کامل میشوند. همچنین همۀ ممنوعات و محرّماتش متناسب با عقلهای سلیم و فطرتهای پاک است، به گونهای که الله مردم را از آنچه به عقل، اخلاق، آبرو، جسم و اموالشان ضرر میرساند، باز داشته است.
یکی از موارد حکم و حکمت الهی، پاداش نیکوکار به سبب نیکیاش و مجازات بدکار به سبب بدی اوست. الله ـ دربارۀ انسان نیکوکار میفرماید:
﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ﴾[الرّحمن: ٦٠]
«آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟!»
و در مورد گنهکار و بدکار میفرماید:
﴿ثُمَّ كَانَ عَٰقِبَةَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ بِهَا يَسۡتَهۡزِءُونَ﴾[الرّوم: ١٠]
«سپس سرانجام کسانی که بدی کردند، بدتر شد، که آیات الله را تکذیب کردند و آن را به مسخره میگرفتند.»
بنابراین الله انسان نیکوکار و بدکار را یکسان ندانسته است؛ نه در دنیا و نه در آخرت:
﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِينَ ٱجۡتَرَحُواْ ٱلسَّئَِّاتِ أَن نَّجۡعَلَهُمۡ كَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَوَآءٗ مَّحۡيَاهُمۡ وَمَمَاتُهُمۡۚ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ﴾[الجاثية: ٢١]
«آیا کسانی که مرتکب بدیها شدند، گمان کردند که (ما) آنان را همچون کسانی قرار میدهیم که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، که زندگیشان و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داوری میکنند!»
و این نتیجۀ کمال عدالت الهی است، که بینهایت متناسب با حکمت أحکم الحاکمین است.
[١٧٤]- سنن ابی داود، شمارۀ حدیث: ٤٩٥٥؛ سنن نسائی، شمارۀ حدیث: ٥٣٨٧؛ الأدب المفرد، شمارۀ حدیث: ٨١١؛ آلبانی آن را در «صحیح الأدب المفرد»، شمارۀ حدیث: ٦٢٣ صحیح دانسته است.