٣٥. عفوّ، غفور، غفّار و توّاب
در قرآن حکیم، میخوانیم:
﴿۞ذَٰلِكَۖ وَمَنۡ عَاقَبَ بِمِثۡلِ مَا عُوقِبَ بِهِۦ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيۡهِ لَيَنصُرَنَّهُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٞ﴾[الحج: ٦٠]
«(احکام) این است، و هر کس به همان مقدار که به او ستم شده است مجازات کند، سپس بر او ستم شود، بدون تردید الله وی را یاری خواهد کرد. یقیناً الله بخشندۀ آمرزنده است.»
﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَعۡفُوَ عَنۡهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا﴾[النّساء: ٩٩]
«پس اینان را امید است که الله از آنان در گذرد (و ببخشاید) و الله همواره بخشایندۀ آمرزنده است.»
﴿وَيَتُوبَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمَۢا﴾[الأحزاب: ٧٣]
«و الله توبۀ مردان مؤمن و زنان مؤمن را بپذیرد (و از گناهانشان در گذرد) و الله همیشه آمرزندۀ مهربان است.»
﴿يَغۡفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا﴾[الفتح: ١٤]
«هر کس را که بخواهد میآمرزد و هر کس را که بخواهد عذاب میکند و الله همواره آمرزندۀ مهربان است.»
﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ﴾[طه: ٨٢]
«و همانا من آمرزندهام برای کسی که توبه کرد و ایمان آورد و کار شایسته انجام داد، سپس هدایت یافت.»
﴿وَأَنَا ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ﴾[البقرة: ١٦٠]
«و من توبهپذیر مهربانم.»
عفوّ: ذاتی است که بدیها را محو میکند و گناهان را میبخشد. مفهوم این نام نزدیک به معنای غفور است، امّا مفهوم عفوّ کاملتر است، زیرا غفران خبر از پوشش، و عفو خبر از محو میدهد و مفهوم محو کاملتر از معنای پوشاندن است. این در صورتی است که با هم بیان شوند، ولی اگر جدای از هم بیان گردند، هر یک از آنها متضمّن مفهوم دیگری است.
توّاب: یعنی ذاتی که هر کس از بندگانش را که بخواهد، توفیق توبه میدهد و توبۀ او را میپذیرد، چنانکه میفرماید:
﴿ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ﴾[التّوبة: ١١٨]
«سپس رحمت خود را شامل حالشان کرد تا توبه کنند (و توبۀ آنان را پذیرفت). بیگمان الله است که توبهپذیر مهربان است.»
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَيَعۡفُواْ عَنِ ٱلسَّئَِّاتِ وَيَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ﴾[الشّورى: ٢٥]
«و او ذاتی است که توبۀ بندگانش را میپذیرد و از بدیها در میگذرد و آنچه را که انجام میدهید میداند.»
عفو و مغفرت از لوازم ذات اوست، آثار و نشانههای آن همواره در طول شبانهروز بر مخلوقات آشکار و نمایان است و تمامی مخلوقات و گناهان و جرایم را در بر میگیرد. پروردگار جهان همواره معروف به عفو و بخشش و متّصف به گذشت و غفران بوده و خواهد بود، چنانکه میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا﴾[النّساء: ٤٣]
«همانا الله همیشه بخشندۀ آمرزنده است.»
﴿وَكَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا﴾[النّساء: ٩٩]
«و الله همواره بخشایندۀ آمرزنده است.»
تقصیر و کوتاهی مخلوقات عقوبات متنوّعی را به دنبال دارد، امّا عفو و بخشش الهی این عقوبات را از بین میبرد:
﴿وَلَوۡ يُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِمَا كَسَبُواْ مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهۡرِهَا مِن دَآبَّةٖ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِۦ بَصِيرَۢا﴾[فاطر: ٤٥]
«و اگر الله مردم را به (سبب) آنچه که انجام دادهاند مجازات کند، هیچ جنبندهای را بر روی آن (زمین) باقی نخواهد گذاشت، امّا آنها را تا زمانی معیّن به تأخیر میاندازد، سپس هنگامی که اجلشان فرا رسد، یقیناً الله همواره به بندگانش بیناست.»
این از کمال عفو و غفران پروردگار است و اگر چنین نمیبود، هیچ جنبندهای را بر روی زمین باقی نمیگذاشت. در جایی دیگر فرموده است:
﴿وَلَوۡ يُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِظُلۡمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيۡهَا مِن دَآبَّةٖ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا يَسۡتَٔۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا يَسۡتَقۡدِمُونَ﴾[النّحل: ٦١]
«و اگر الله مردم را به (سبب) ستمشان مؤاخذه میکرد، هیچ جنبندهای را بر روی آن (زمین) باقی نمیگذاشت، ولی آنها را تا زمان معیّنی مهلت میدهد، سپس هنگامی که اجلشان فرا رسد، نه ساعتی تأخیر میکنند و نه ساعتی پیشی میگیرند.»
در صحیح بخاری و صحیح مسلم،[١٤٢] از ابو موسی اشعری س روایت شده است که رسول الله ج فرمودند: «لَيْسَ أَحَدٌ أَوْ لَيْسَ شَيْءٌ أَصْبَرَ عَلَى أَذًى سَمِعَهُ مِنَ اللَّهِ، إِنَّهُمْ لَيَدْعُونَ لَهُ وَلَدًا، وَإِنَّهُ لَيُعَافِيهِمْ و يَرْزُقُهُمْ»؛ «هیچ کس یا چیزی شکیباتر از الله در برابر آزار [و ناسزاگویی] که شنیده باشد، نیست؛ آنان به الله فرزند نسبت میدهد، امّا او تعالی آنان را عافیت میبخشد و روزی میدهد!»
عفو الهی بر دو نوع است:
نوع اول: عفو و بخشش عام که شامل تمامی مجرمان کافر و غیرشان میشود؛ با دفع اسباب عقوبات و اموری که باعث گرفتن نعمت از آنان میشود. آنان با دشنام و شرک و مخالفتهای متفاوتی، با الله أ دشمنی میکنند، ولی او تعالی آنان را میبخشد و روزی میدهد، نعمتهای آشکار و پنهان را برایشان مهیّا میکند، به آنان فرصت میدهد که در دنیا، از نعمتها و منافع آن بهره ببرند، امّا هرگز از آنان غافل نمیشود.
نوع دوم: عفو و بخشش خاص الهی برای توبهکنندگان، استغفارکنندگان، دعوتگران؛ عابدان و مصیبتدیدگانی که با صبر خود، امید پاداش دارند. هر کس که توبۀ نصوح – توبهای که فقط برای رضای الله و بدون شکّ و تردید باشد- کند، قطعاً الله ـ تمامی گناهانش را میبخشد؛ فرقی نمیکند که کفر، فسق یا نافرمانی باشد، زیرا الله متعال میفرماید:
﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ﴾[الزّمر: ٥٣]
«(ای پیامبر! از جانب من) بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف (و ستم) کردهاید! از رحمت الله نا امید نشوید، همانا الله همۀ گناهان را میبخشد، یقیناً او بسیار آمرزندۀ مهربان است.»
متون فراوانی در قرآن و سنّت مبنی بر پذیرش توبۀ بندگان از جانب الله وجود دارد؛ فرقی نمیکند که از چه گناهی توبه کنند. استغفارِ تنها نیز به اندازۀ خود باعث بخشش گناهان و بدیها میشود. در یک حدیث قدسی آمده است که الله متعال میفرماید: «يا ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ ما دَعَوْتَني ورجوْتَني غفرتُ لَكَ على ما كَانَ منْكَ وَلا أُبَالِي، يا ابْنَ آدم لَوْ بلَغَتْ ذُنُوبُك عَنَانَ السَّماءِ ثُم اسْتَغْفَرْتَني غَفرْتُ لَكَ وَلا أُبالي، يا ابْنَ آدم إِنَّكَ لَوْ أَتَيْتَني بِقُرابِ الأَرْضِ خطايَا، ثُمَّ لَقِيتَني لا تُشْرِكُ بي شَيْئا، لأَتَيْتُكَ بِقُرابِها مَغْفِرَةً»[١٤٣]؛ «ای فرزند آدم! تا زمانی که تو مرا بخوانی و به من امید داشته باشی، تو را میآمرزم بر هر عملی که انجام داده باشی و باکی ندارم. ای فرزند آدم! اگر گناهانت به آسمان رسیده باشد و سپس از من درخواست آمرزش کنی، تو را میبخشم و باکی ندارم. ای فرزند آدم! اگر با گناهانی به وسعت زمين نزدم بيايی، سپس با من روبرو شوی در حالی که به من چيزی را شريک نياورده باشی، همانا با آمرزشی به اندازۀ پُری زمين نزدت میآيم.»
یکی دیگر از نشانههای بخشش و عفو الهی، این است که نیکیها و اعمال صالح، بدیها و گناهان را از بین میبرد. الله ـ میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِۚ﴾[هود: ١١٤]
«همانا نیکیها بدیها را از بین میبرند.»
در حدیث آمده است که: «وأَتْبِعِ السَّيِّئَةَ الْحسنةَ تَمْحُهَا»[١٤٤]؛ «و پس از بدی، نیکی کن تا آن را از بین ببرد.»
همچنین مصیبتها و مشکلاتی که به خود انسان یا فرزند و مالش میرسد، کفّارۀ گناهانش میگردد؛ بویژه زمانی که صبر کند و امید پاداش داشته باشد.
علاوه بر این، آدمی با گناهان و معاصی، از پروردگارش نافرمانی میکند، امّا الله أ به وی لطف مینماید، او را میبخشد، سینهاش را برای توبه میگشاید و توبهاش را میپذیرد، و حتّی از توبۀ بندهاش خوشحال میشود با وجود اینکه بسیار بینیاز و ستوده است و طاعت کسی که از او فرمان برد یا گناه کسی که نافرمانی او را به جای آورد، سود و زیانی برایش ندارد.
مسلم / در صحیح خود،[١٤٥] از انس بن مالک س روایت کرده است که پیامبر ج فرمودند: «للَّهُ أَشدُّ فرحاً بِتَوْبةِ عَبْدِهِ حِين يتُوبُ إِلْيهِ مِنْ أَحَدِكُمْ كان عَلَى راحِلَتِهِ بِأَرْضٍ فلاةٍ، فانْفلتتْ مِنْهُ وعلَيْها طعامُهُ وشرَابُهُ فأَيِسَ مِنْهَا، فأَتَى شَجَرةً فاضْطَجَعَ في ظِلِّهَا، وقد أَيِسَ مِنْ رَاحِلتِه، فَبَيْنما هوَ كَذَلِكَ إِذْ هُوَ بِها قَائِمة عِنْدَه، فَأَخذ بِخطامِهَا ثُمَّ قَالَ مِنْ شِدَّةِ الفَرح: اللَّهُمَّ أَنت عبْدِي وأَنا ربُّكَ، أَخْطَأَ مِنْ شِدَّةِ الفرح»؛ «همانا الله از توبۀ بندهاش هنگامی که به درگاه او توبه میکند، شادتر میشود از کسی از شما که در بيابان بر شترش سوار بوده، ناگهان شتر وی از نزدش فرار کرده است در حالی که خوراک و نوشیدنی او بر بالای شتر بوده و چون از دستیابی به شترش مأيوس و نااميد شده، در سايۀ درختی دراز کشیده است. در اين هنگام ناگهان متوجّه میشود که شترش در کنارش ايستاده است و او زمامش را میگيرد و از شدّت شادمانی میگويد: الهی! تو بندۀ منی و من پروردگار تو هستم! از شدّت خوشحالی اشتباه میکند.»
لازم به ذکر است که بدانیم آگاهی و علم بنده به این نامهای بزرگ راهی مهم برای رسیدن به بالاترین درجات است؛ بویژه هنگامی که علیه نفس و تمایلات نفسانی مبارزه شود تا مقتضیات این اسمها محقّق گردد؛ مقتضیاتی همچون لزوم استغفار، طلب عفو، دوام توبه، امید به مغفرت، دوری از ناامیدی و یأس از بخشش گناهان بزرگ، زیرا الله متعال بسیار بخشنده است و هر اندازه هم که گناه و جرم بزرگ باشد، آن را با توبه میبخشد و تا زمانی که بنده درخواست عفو و بخشش نماید و امید به آن داشته باشد، خیر و نعمت فراوانی به او میرسد.
به آنچه در صحیح بخاری و صحیح مسلم[١٤٦] نقل شده است دقّت کن که ابوهریره س به نقل از پیامبر ج میگوید که الله تعالی فرموده است: «أَذْنَبَ عَبْدٌ ذَنْبًا، فَقَالَ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي، يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى: أَذْنَبَ عَبْدِي ذَنْبًا عَلِمَ أَنَّ لَهُ رَبًّا يَغْفِرُ الذّنبَ وَيَأْخُذُ بِالذَّنْبِ، ثُمَّ عَادَ فَأَذْنَبَ ذَنْبًا، فَقَالَ : اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي. يَقُولُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى: أَذْنَبَ عَبْدِي ذَنْبًا عَلِمَ أَنَّ لَهُ رَبًّا يَغْفِرُ الذَّنْبَ وَيَأْخُذُ بِالذَّنْبِ. ثُمَّ عَادَ فَأَذْنَبَ ذَنْبًا، فَقَالَ : اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي، فَقَالَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى: أَذْنَبَ عَبْدِي ذَنْبًا عَلِمَ أَنَّ لَهُ رَبًّا يَغْفِرُ الذَّنْبَ وَيَأْخُذُ بِالذَّنْبِ، اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَقَدْ غَفَرْتُ لَكَ»؛ «بندهای گناهی کرد و گفت: الهی! گناه مرا ببخش. الله فرمود: بندۀ من گناهی کرد و دانست پروردگاری دارد که گناه را میآمرزد و به سبب گناه مؤاخذه میکند. سپس دوباره بر میگردد و گناه میکند و میگوید: پروردگارا! گناهم را بیامرز. الله میفرماید: بندهام گناهی کرد و دانست پروردگاری دارد که گناه را میآمرزد و به سبب گناه مؤاخذه میکند. بعد دوباره گناه میکند و میگوید: پروردگارا! گناهم را عفو کن. الله تعالی میفرماید: بندهام گناهی کرد و دانست پروردگاری دارد که گناه را میآمرزد و به سبب گناه مؤاخذه میکند. هر چه میخواهی بکن که تو را آمرزیدم.» یعنی تا زمانی که توبهکننده و امیدوار به بخشش الهی باشی.
دروازههای عفو و بخشش الهی باز است و او تعالی همواره عفوّ و غفور بوده و خواهد بود و وعدۀ عفو و بخشش به کسی که اسباب آن را به کار گیرد، داده است و میفرماید:
﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ﴾[طه: ٨٢]
«و همانا من آمرزندهام برای کسی که توبه کرد و ایمان آورد و کار شایسته انجام داد، سپس هدایت یافت.»
پروردگارا! با عفو خود بر ما منّت گذار و با غفران و بخشش خود، بر ما اکرام کن و توبۀ ما را بپذیر که فقط تو توبهپذیر مهربانی.
[١٤٢]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٦٠٩٩؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٨٠٤.
[١٤٣]- جامع ترمذی، شمارۀ حدیث: ٣٥٤٠، به روایت انس س. ترمذی میگوید که این حدیث غریب است و در بعضی نسخهها، حسن و غریب آمده است. در سندش نیز نوعی ابهام وجود دارد، امّا تأیید دیگری به روایت از ابوذر س دارد و به همین سبب، آلبانی آن را در السّلسلة الصّحیحة، شمارۀ حدیث: ١٢٧، حسن دانسته است.
[١٤٤]- مسند احمد، ج ٥، ص ١٥٣؛ جامع ترمذی، شمارۀ حدیث: ١٩٨٧؛ مستدرک حاکم، ج ١، ص ٥٤، این بخشی از حدیثی است که ابوذر س روایت کرده و ترمذی و حاکم آن را صحیح دانستهاند.
[١٤٥]- شمارۀ حدیث: ٢٧٤٧.
[١٤٦]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٧٥٠٧؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٧٥٨. عبارت فوق در صحیح مسلم آمده است.