شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

٧٣. جمیل

٧٣. جمیل

این اسم در احادیث بیان شده است. مسلم  / در صحیح خود،[٢٨٩] از عبدالله بن مسعود  س روایت می‌کند که پیامبر  ج فرمودند: «لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ»؛ «کسی که ذرّه‌ای کبر در دلش باشد، وارد بهشت نمی‌شود.» مردی گفت: هر یک از ما دوست دارد که لباس و کفشش زیبا باشد. ولی رسول الله  ج فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ ، الْكِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ وَغَمْطُ النَّاسِ»؛ «همانا الله   زیباست و زیبایی را دوست دارد، تکبّر به معنای ناسپاسی [از] حق و خوارشمردن مردم است.»

این نام مبارک دلالت بر ثبوت صفت جمال برای الله متعال در اسماء، صفات، ذات و افعالش می‌کند. ابن قیّم  / می‌گوید: «جمال الهی بر ٤ نوع است: جمال ذات، جمال صفات، جمال افعال و جمال اسماء، زیرا تمامی نام‌های الهی حسنا و کاملند، همۀ صفاتش صفات کمالند، تمامی افعالش حکمت، مصلحت، عدالت و رحمت است، ولی جمال ذات پروردگار، موضوعی است که فقط او تعالی کیفیتش را می‌داند و آن زیبایی محفوظ با پوشش رداء و ازار است، چنانچه رسول الله  ج فرمودند که الله   در یک حدیث قدسی می‌فرماید: «الْكِبْرِيَاءُ رِدَائِي، وَالْعَظَمَةُ إِزَارِي»[٢٩٠]؛ «کبریا ردای من و عظمت ازارم است.» پس به نظر تو، زیبایی و جمالی که با اوصاف کمال و خصایل عظمت و جلال پوشیده شده باشد، چگونه است؟!

با توجّه به این مطالب، برخی مفاهیم مربوط به جمال ذات پروردگار دانسته می‌شود، چون بنده با شناخت افعال، صفات را می‌شناسد و با شناخت صفات، ذات را می‌شناسد؛ به عبارتی دیگر، هر گاه موردی از جمال افعال را مشاهده کند، پی به جمال صفات می‌برد و سپس با استدلال به جمال صفات، جمال ذات را اثبات می‌کند و از این طریق، روشن می‌گردد که تمامی حمد و ستایش‌ها مخصوص الله   است و کسی از مخلوقاتش نمی‌تواند حقّ ثنا و ستایش او را به جای آورد، بلکه الله همان گونه است که خودش ثنایش را گفته، و نیز شایسته است که به سبب ذات خود، عبادت شود و دوست داشته شود و از او سپاسگزاری گردد. همچنین الله متعال خودش را دوست دارد و برای خود حمد و ثنا گفته و این محبّت و حمد و ثنا و یگانه‌دانستن خود، حقیقت محبّت و حمد و ثنا و توحید به شمار می‌رود، چون الله ـ همان گونه است که خودش را ثنا گفته و برتر از آن حمد و ثنایی که مخلوقات به جای می‌آورند. الله همان گونه که ذاتش را دوست دارد، صفات و افعالش را نیز دوست دارد و از این رو، تمامی افعالش زیبا و دوست‌داشتنی هستند هر چند ممکن است برخی از اموری که انجام می‌شود، برای انسان ناخوشایند باشد. در تمام هستی، فقط الله به سبب ذات خود دوست‌داشتنی است و حمد و ثنا می‌شود و تمامی چیزی‌های محبوب دیگر، دوست‌داشتن آن‎ها یا تابع محبّت الله متعال است، بدین گونه که به سبب الله دوست داشته می‌شوند، که چنین محبّتی صحیح است، و گر نه محبّتی باطل و ناجایز به شمار می‌رود. حقیقت الوهیّت همین است، زیرا محبوب بر حق، معبودی است که به سبب ذات خود، دوست داشتنی است و ستایش می‌شود، و اگر احسان، انعام، حلم، بخشش، عفو، نیکی و رحمت الهی را بر این صفت بیفزاییم، چگونه خواهد بود؟! پس بر بنده لازم است که بداند فقط الله معبود بر حق است و در نتیجه، او را به سبب ذات و کمال، دوست بدارد و ستایش کند و بداند که محسن و نعمت‌دهندۀ واقعی با انواع نعمت‌های آشکار و پنهانی که می‌بخشد، فقط اوست و در نتیجه، او تعالی را به سبب احسان و انعامش دوست بدارد و حمد و ثنا گوید و بنابراین از دو طریق او را دوست بدارد. همان گونه که هیچ چیزی همانند الله نیست، مانند محبّتش نیز هیچ محبّتی نیست. محبّت همراه خضوع، بندگی و عبودیّتی است که مخلوقات برای آن آفریده شده‌اند، چون اوج محبّت بر اثر اوج خضوع و خضوع حاصل می‌شود و فقط برای الله متعال است و شرک در این زمینه، شرکی است که الله تعالی آن را نمی‌بخشد و هیچ عمل صالحی را از کسی که دچار این نوع شرک شود، نمی‌پذیر د.»[٢٩١]

وی می‌گوید: «محبّت دو انگیزه و عامل دارد: جمال و اجلال، که الله متعال این دو صفت را به طور کامل دارد، زیرا او زیباست و زیبایی را دوست دارد، بلکه تمام زیبایی و جلال و شکوه از آنِ اوست و در نتیجه، فقط او تعالی شایسته است که از هر لحاظ، به سبب ذاتش دوست داشته شود.»[٢٩٢]

شناخت الله   به‎وسیلۀ جمال او، از بهترین و مهم‌ترین انواع شناخت به شمار می‌رود، چون کامل‌ترین مردم از لحاظ شناخت «کسی است که الله را با کمال، جلال و جمال او بشناسد، که هیچ چیز همانند او تعالی نیست. اگر بهترین صورت و ساختار تصوّر گردد و تمامی مخلوقات آن صورت و ساختار را داشته باشند، باز هم زیبایی ظاهری و باطنی آنان در مقایسه با زیبایی پروردگار، همچون چراغی ضعیف در برابر قرص خورشید است. در بیان زیبایی او همین کافی است که بگوییم اگر پوشش از چهره‌اش برگیرد، پرتو صورتش تمام مخلوقاتش را که چشمش به آن‎ها می‌افتد، خواهد سوخت و نیز اینکه تمامی زیبایی‌های ظاهری و باطنیِ موجود در دنیا و آخرت، از آثار آفرینش اوست، پس ذاتی که این همه زیبایی را آفریده است، چگونه خواهد بود؟! تمامی عزّت‌ها، قدرت‌ها، بخشش، علم و فضل و انعام‌ها از آنِ اوست و تاریکی‌ها بر اثر نور چهرۀ او، روشن می‌گردد و الله متعال نور آسمان‌ها و زمین است و در روز قیامت که برای داوری بیاید، زمین بر اثر نور او منوّر و درخشان می‌شود.»[٢٩٣]

این سخن پیامبر  ج که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ»؛ مشتمل بر دو اصل مهم است: اول شناخت و دیگری سلوک و راه و روش؛ یعنی در ابتدا الله متعال با جمالی که همانندی ندارد، شناخته می‌شود و سپس با جمال سخنان و اعمال و رفتاری که آن‎ها را می‌پسندد، عبادت می‌شود، زیرا الله تعالی دوست دارد که بنده‌اش راستگو باشد، قلبش سرشار از اخلاص، محبّت، رجوع و توکّل باشد، اعضایش اطاعت کنند و نعمت‌های الهی را بر جسم خود آشکار سازد؛ یعنی در پوشش و پاک‌کردن بدن از نجاست و پلیدی و احساسات ناپاک و انجام ختنه، کوتاه‌کردن ناخن‌ها و ... . بنابراین بنده او تعالی را با جمالی که صفتش است، می‌شناسد و با جمالی که شرع و دین اوست، عبادت می‌کند. در حدیث، زیبایی پوشش و لباس بیان شده است، امّا شامل هر نوع زیبایی می‌شود. در «السنن»[٢٩٤] چنین آمده است: «إِن اللَّه يُحِبُّ أَنْ يُرى أَثَرُ نِعْمَتِهِ عَلى عبْده»؛ «بدون تردید الله دوست دارد که اثر نعمت‌هایش بر بنده‌اش دیده شود.» ابو الأحوص جشمی از پدرش چنین روایت می‌کند: نزد پیامبر  ج نشسته بودم، که دیدند لباس‌هایم کهنه است. بنابراین فرمودند: : «أ لَكَ مَالٌ؟»؛ «آیا ثروتی داری؟» گفتم: بله ای رسول الله! هر نوع ثروتی دارم. سپس فرمودند: «فَإِذَا آتَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مَالا فَلْيُرَ أثَرُهُ عَلَيْكَ»[٢٩٥]؛ «اکنون که الله   به تو مالی بخشیده است، باید که اثر آن بر تو دیده شود.»

بنابراین الله متعال دوست دارد که اثر نعمت‌هایش بر بندۀ او دیده شود و آشکار گردد و این یکی از موارد زیبایی و جمالی است که او دوست دارد و نیز شکر نعمتش به شمار می‌رود. شکر، زیباییِ باطن است و الله ـ دوست دارد که زیباییِ ظاهری را با آشکارشدن نعمت‌های خود بر بنده‌اش و شکر باطنی را با شکری که وی انجام می‌دهد، ببیند. از آنجا که الله متعال زیبایی را دوست دارد، پوشش و زینتی را برای بندگانش فرستاده و مقدّر نموده است که ظواهرشان را آراسته می‌کند و آنان را فرمان به رعایت تقوا داده تا باطنشان زیبا گردد، چنانکه می‌فرماید:

﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞۚ[الأعراف: ٢٦]

«ای فرزندان آدم! به راستی برای شما لباسی که شرمگاهتان را می‌پوشاند و (مايۀ) زينت شماست، نازل کرديم و لباس تقوا بهتر است.»

دربارۀ بهشتیان فرموده است:

﴿وَلَقَّىٰهُمۡ نَضۡرَةٗ وَسُرُورٗا١١ وَجَزَىٰهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةٗ وَحَرِيرٗا[الإنسان: ١١-١٢]

«و آنان را شادمانی و سرور بخشید و به (پاداش) صبری که کردند، بهشت و (لباس‌های) حریر (بهشتی) را به آنان پاداش داد.»

بنابراین چهره‌هایشان را با طراوت، باطنشان را با خوشحالی و سرور و بدن‌هایشان را با حریر زینت می‌دهد.

امّا بزرگ‌ترین بخشش و احسان برای بهشتیان و برترین نعمت، این است که پروردگار و مولای زیبا و بزرگشان را می‌بینند، که این بزرگ‌ترین نعمت و بهره، باعث خنکی چشمان، شادی دل‌ها و قلوب، شادمانی و طراوت چهره‌ها و بزرگ‌ترین اکرام است. در صحیح مسلم،[٢٩٦] از صهیب  س روایت شده است که رسول الله  ج فرمودند: «إِذَا دَخَل أَهْلَ الْجنَّةِ الجنَّةَ يقُولُ اللَّه تَباركَ وتَعالَى: تُرِيدُونَ شَيْئاً أَزِيدُكُمْ؟ فَيقُولُونَ: أَلَمْ تُبيِّضْ وُجُوهَنَا؟ أَلَمْ تُدْخِلْنَا الْجَنَّةَ وتُنَجِّنَا مِنَ النَّارِ؟ فَيكْشِفُ الْحِجابَ، فَما أُعْطُوا شَيْئاً أَحبَّ إِلَيهِمْ مِنَ النَّظَرِ إِلَى رَبِّهِمْ»؛ «وقتی بهشتيان به بهشت وارد می‌شوند، الله می‌فرمايد: آيا چيزی می‌خواهيد که برای شما بيفزايم؟ سپس می‌گويند: مگر چهره‌هایمان را سفيد نکردی؟! مگر ما را به بهشت وارد نکردی و از آتش [دوزخ] نجات ندادی؟! سپس حجاب و پرده برداشته می‌شود، آنگاه چیزی به آنان داده نشده است که برایشان محبوب‌تر از نگاه به پروردگارشان باشد.»

پروردگارا! لذّت نگاه به چهرۀ گرامی‌ خود و اشتیاق فراوان برای دیدارت را بدون هیچ نوع ضرر و فتنه‌ای گمراه‌کننده‌، نصیب ما بگردان.

[٢٨٩]- شمارۀ حدیث: ٩١.

[٢٩٠]- مسند احمد، ج ٢، ص ٣٧٦، از طریق سفیان (ابن عیینه)، از عطاء بن سائب، از أغر (ابو مسلم)، از ابوهریره و او از رسول الله  ج... . اسناد این روایت به سبب عطاء بن سائب، حسن به شمار می‌رود. مسلم آن را از طریق ابو اسحاق، از ابو مسلم أغر، و او از ابو سعید و ابوهریره روایت کرده است که رسول الله  ج فرمودند: «الْعِزُّ إِزَارُهُ، وَالْكِبْرِيَاءُ رِدَاؤُهُ، فَمَنْ يُنَازِعُنِي عَذَّبْتُهُ»؛ «عزّت ازار الله و کبریا ردایش است، پس هر کس با من [الله] نزاع کند، وی را عذاب می‌کنم.»

[٢٩١]- الفوائد، ص ٣٢٢.

[٢٩٢]- الجواب الکافی، ص ٢٧٦.

[٢٩٣]- الفوائد، ص ٣١٩.

[٢٩٤]- جامع التّرمذی، شمارۀ حدیث: ٢٨١٩؛ مسند امام احمد، ج ٢، ص ١٨١، به روایت عمرو بن شعیب از پدرش و او از جدّش به صورت مرفوع. ترمذی آن را حسن دانسته است.

[٢٩٥]- سنن ابی داود، شمارۀ حدیث: ٤٠٦٣؛ سنن نسائی، شمارۀ حدیث: ٥٢٢٣ – عبارت فوق در سنن نسائی آمده است-؛ مسند احمد، ج ٤، ص ١٣٧ و دیگران از طریق ابو اسحاق سبیعی و او از ابو الأحوص ... . اسناد این روایت، صحیح است.

[٢٩٦]- شمارۀ حدیث: ١٨١.