شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

١٠. اسامی مزدوج

١٠. اسامی مزدوج

یکی از نکات قابل توجّه در حوزۀ شناخت اسم‌های الله متعال، اقتران برخی از این نام‌ها با برخی دیگر، در مواضع متعدّدی از قرآن و سنّت است؛ مانند: «السّمیع البصیر»، «الغفور الرّحیم»، «الغنیّ الحمید»، «الخبیر البصیر»، «الرّؤوف الرّحیم»، «الحکیم العلیم»، «الحمید المجید»، «العزیز الحکیم»، «العليّ العظیم»، «الفتّاح العلیم»، «اللّطیف الخبیر»، «الشّکور الحلیم»، «العفوّ الغفور»، «الغنيّ الکریم» و نمونه‌های بسیار دیگری.

بدون تردید این مسأله دارای حکمت‌ها و فواید مهمّی است که بیانگر کمال پروردگار و حسن ثنا و کمال تمجید اوست، زیرا هر یک از نام‌های الهی متضمّن صفتی از صفات الهی است و زمانی که در کنار اسم دیگری بیاید، برای الله   ثنا و ستایشی به اعتبار هر یک از آن‎ها و ثنا و ستایش دیگری به اعتبار مجموعشان است.

در ادامه، این موضوع با بیان چندین نمونه روشن می‌گردد:

١. در بسیاری از آیات قرآن، دو نام «عزیز و حکیم» با هم آمده‌اند و از این رو، هر یک بر کمال خاصّی که مقتضی آن است، دلالت می‌کند؛ یعنی عزیز بیانگر صفت عزّت، و حکیم بیانگر صفت حکم و حکمت است، و مجموع این دو، بر کمال دیگری دلالت می‌کند؛ یعنی اینکه عزّت الهی همراه حکمت اوست و عزّتش مقتضی ستم و بدرفتاری نیست، امّا عزّت مخلوقات گاهی اوقات منجر به ستم می‌شود و انسان قدرتمند مرتکب ظلم و گناه و بدرفتاری می‌شود. حکم و حکمت الهی نیز همراه عزّت کامل اوست، بر خلاف حکم و حکمت مخلوقات که بسا اوقات منجر به پستی و خواری می‌شود.

٢. دو نام «غنی و حمید» در کنار یکدیگر تکرار شده‌اند، چنانکه الله متعال می‌فرماید:

﴿لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ[لقمان: ٢٦]

«آنچه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد، از آنِ الله است، بی‌گمان الله است که بی‌نیاز ستوده است.»

﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ[فاطر: ١٥]

«ای مردم! شما (همگی) به الله نیازمندید، و (تنها) الله است که بی‌نیاز ستوده است.»

﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَكۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ[إبراهيم: ٨]

«و موسی به (آنان) گفت: اگر شما و همۀ مردم روی زمین کافر شوید، پس (به الله هیچ زیانی نمی‌رسد)، بی‌گمان الله بی‌نیاز ستوده است.»

غنا و حمد از صفات کمالند و اجتماع آن دو کمال دیگری را ثابت می‌کند و از این رو، الله متعال به سبب غنایش قابل ستایش و ثناست، همان گونه که به سبب حمد خویش شایستۀ آن است، و از آنجا که این دو صفت را با هم دارد، مستحقّ ثنا و ستایش است؛ به عنوان مثال: اینکه کسی الله تعالی را به سبب نعمت‌هایش شکر کند و به سبب فضل و بخشش‌هایش حمد و ستایش نماید، زیرا او مستحقّ ستایش و ثناست و تمامی ستایش‌های دنیوی و اخروی از آنِ اوست و ستایش ستایشگران و شکر سپاسگزاران بر مُلک و پادشاهی‌اش نمی‌افزاید، چون او بی‌نیاز است و اطاعت کسی که اطاعت کند، به او نفع نمی‌رساند، چنانچه گناه فردی که گناه کند، به او تعالی ضرری نمی‌رساند:

﴿وَمَن يَشۡكُرۡ فَإِنَّمَا يَشۡكُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٞ[لقمان: ١٢]

«و هر کس شکر کند تنها به سود خود شکر کرده است، و هر کس کفر کند، پس بی‌تردید الله بی‌نیاز ستوده است.»

٣. در سورۀ «شعراء»، در آخر قصّه‌های پیامبران علیهم السلام با امّت‌هایشان، آیۀ زیر تکرار می‌شود:

﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ[الشّعراء: ٩]

«و به راستی پروردگار تو پیروزمند مهربان است.»

این مطلب نشان می‌دهد که پیروزی و تأیید و مقامی که الله   آن را برای پیامبرانش مقدّر کرده است، از آثار و نتایج رحمتش است که آن را برای این افراد اختصاص داده است و از این رو، حافظ و تأییدکننده و یاری‌گر آنان بوده، امّا خواری و محرومیت و عقوبتی که علیه دشمنانشان مقدّر کرده است، از آثار و نتایج عزّتش بوده و در نتیجه، پیامبرانش را با رحمت خویش یاری داده و با عزّت خود، از دشمنانشان انتقام گرفته و آنان را خوار کرده است. بنابراین اجتماع دو اسم مذکور، در سیاق آیه، در نهایت حکمت و تناسب است.

٤. اجتماع دو نام «عزیز و علیم» در قرآن کریم تکرار شده است؛ یعنی در آیاتی مرتبط به اجرام فلکی و موارد مربوط به آن‎ها همچون شکافته‌شدن صبح و اینکه شب مایۀ آرامش است و جریان خورشید و ماه بر اساس حسابی معیّن، آراسته‌شدن آسمان دنیا با ستارگان و حراست آن‌ها، چنانکه الله ـ می‌فرماید:

﴿فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّيۡلَ سَكَنٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ[الأنعام: ٩٦]

«(او) شکافندۀ صبح است، و شب را (مایۀ) آرامش و خورشید و ماه را (وسیلۀ) حساب (زمان) قرار داده است، این اندازه‌گیریِ الله توانای داناست.»

﴿وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِي لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ[يس: ٣٨]

«و خورشید (نیز که) پیوسته به سوی قرار‌‌گاهش در حرکت است، این تقدیر (الله) پیروزمند داناست.»

﴿وَزَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ وَحِفۡظٗاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ[فصّلت: ١٢]

«و آسمان دنیا را با چراغ‌هایی (ستارگان) بیاراستیم (و از شیاطین) حفظ کردیم، این است تقدیر (الله) پیروزمند دانا.»

اجتماع دو اسم مذکور نتیجه می‌دهد که چنین اندازه‌گیری و سنجش محکم و استواری برخاسته از عزّت و علم الله متعال است، و امری اتّفاقی نیست که انجام‌دهنده‌اش ستایش و توصیف نشود.

٥. الله متعال در دو آیه از قرآن کریم، پس از اینکه دستور می‌دهد که از شرّ شیطان، به او پناه ببریم، دو نام «سمیع و علیم» را می‌آورد:

﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[الأعراف: ٢٠٠]

«و اگر از سوی شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، به الله پناه ببر، بی‌گمان او شنوای داناست.»

﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ[فصّلت: ٣٦]

«و هرگاه وسوسه‌ای (باز دارنده) از سوی شیطان تو را باز گرداند، پس به الله پناه ببر، یقیناً اوست که شنوای داناست.»

امّا پس از اینکه فرمان می‌دهد از شرّ انسان‌ها به او پناه ببریم، دو نام «سمیع و بصیر» را بیان می‌کند:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ إِن فِي صُدُورِهِمۡ إِلَّا كِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِيهِۚ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ[غافر: ٥٦]

«همانا کسانی‌ که در آیات الله بدون هیچ حجّت (و دلیلی) که برایشان آمده باشد، مجادله می‌کنند، در سینه‌هایشان جز تکبّر نیست، که خود به آن نخواهند رسید، پس به الله پناه ببر، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست.»

بنابراین پناه‌بردن از شرّ شیطانی که از وجودش آگاهیم، ولی او را نمی‌بینیم، با «سمیع و علیم» ختم شد، و پناه‌بردن از شرّ انسان‌هایی که دیده می‌شوند، با «سمیع و بصیر» پایان یافت، زیرا اعمال انسان‌ها با چشم دیده می‌شوند، امّا وساوس شیطان، خطرات و افکاری است که ابلیس آن‎ها را در دل می‌اندازد و متناسب با علم است.

٦. در آخر برخی آیات، عبارت: ﴿وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ آمده است؛ مانند:

﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنۢبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖۗ وَٱللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ[البقرة: ٢٦١]

«مثل کسانی ‌که اموال خود را در راه الله انفاق می‌کنند، همانند دانه‌ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد، و الله برای هر کس که بخواهد چند برابر می‌کند و الله گشایشگر داناست.»

عبارت مذکور، متناسب با سیاق است. یکی از فواید و دلایلش این است که بنده این دو چندشدن را بعید و دور نداند، چون ذاتی که آن‎ها را دو چندان می‌کند، بسیار با بخشش و بی‌نیاز است. همچنین می‌خواهد بفهماند که گمان نکنیم فراوانی بخشش الله تعالی باعث می‌شود که دو چندان‌شدن بخشش و عطایش به هر کسی برسد، بلکه خودش می‌داند که چه کسی شایسته و مستحقّ این نوع بخشش است، چنانکه می‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ يُؤۡتِي مُلۡكَهُۥ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٞ[البقرة: ٢٤٧]

«و الله پادشاهی خود را به هر کس که بخواهد می‌دهد، و الله گشایشگر داناست.»

﴿وَٱللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ[البقرة: ٢٦١]

«و الله برای هر کس که بخواهد چند برابر می‌کند و الله گشایشگر داناست.»

٧. آیات بسیاری از قرآن مجید، با دو نام «توّاب و رحیم» ختم شده است؛ همچون:

﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَيۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ[البقرة: ٣٧]

«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و الله توبۀ او را پذیرفت، چرا که الله توبه‌پذیر مهربان است.»

﴿ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ[التوبة: ١١٨]

«سپس رحمت خود را شامل حالشان کرد تا توبه کنند (و توبۀ آنان را پذیرفت). بی‌گمان الله است که توبه‌پذیر مهربان است.»

﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٞ رَّحِيمٞ[الحجرات: ١٢]

«و از الله بترسید، بی‌گمان الله توبه‌پذیر مهربان است.»

این نام‌ها در سیاق بیان رحمت و مغفرت و توفیق و حلم الهی آمده است. یعنی از آنجا که الله تعالی توبه‌پذیر و مهربان است، دل‌های توبه‌کنندگان را متوجّه خود می‌سازد و آنان را توفیق می‌دهد تا کارهایی انجام دهند که باعث پذیرش توبۀشان می‌شود و رحمت الهی شامل حالشان می‌گردد، سپس الله   این افراد را می‌بخشد و به آنان رحم می‌کند. بنابراین در ابتدا، آنان را توفیق توبه و به کارگیری اسبابش می‌دهد و سپس از روی لطف و مهربانی به آنان، توبۀ‌شان را می‌پذیرد و درخواستشان را اجابت می‌کند.

٨. برخی آیات قرآن که بیانگر اسباب رحمت و عقوبتند، با دو نام «غفور و رحیم» ختم شده‌اند، که این مطلب نشان می‌دهد لطف و احسان الله   فراوان است و رحمت او از غضبش پیشی گرفته و آشکار گشته است و هر کس که کمترین دلیل و سببی از اسباب رحمت در او یافت شود، مورد رحمت الهی قرار می‌گیرد.

موضوع مذکور، برای کسی که بخواهد تدبّر و تفکّر کند، بسیار گسترده است، و توفیق فقط در اختیار الله متعال است.