تدبر در قرآن

فهرست کتاب

۱- امراض قلب و اصرار داشتن بر گناه:

۱- امراض قلب و اصرار داشتن بر گناه:

این امر از بزرگترین موانعی است که قلبِ خواننده‌ی قرآن را از پند گرفتن و گشاده شدن در مقابل پندهای قرآن و حکمت‌ها و احکام آن، باز می‌دارد. و در این باره الله –سبحانه و تعالی– می‌فرماید: ﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَايَٰتِيَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ[الأعراف: ١٤٦]. ترجمه: «کسانی را که در زمین کبر می‌ورزند از آیاتم باز خواهم داشت». و ابن قدامه/گفته است: «مواردی است که مانع فهم [قرآن] می‌شود ولی رهروان راه از آن چشم‌پوشی می‌کنند، مانند اصرار ورزیدن بر گناه، یا دارای صفت کِبر و غرور بودن، و یا مبتلاء بودن به تبعیت از هوای [۱۱۱]نفس؛ قلب مانند آینه می‌ماند و شهوات مانند زنگ آینه، و معانی و مفاهیم قرآن مانند تصاویری است که در آینه دیده می‌شود و تمرین قلب برای دور کردن شهوات مانند جلا دادن به آینه می‌باشد» [۱۱۲].

زرکشی/گفته است: «بدان! برای کسی که [در قرآن] می‌نگرد، فهم معانی کلام وحی حاصل نشده و اسرار آن برای وی آشکار نمی‌شود، تا زمانی که در قلب بدعت یا تکبر یا حب دنیا وجود دارد و یا اینکه بر گناهان اصرار ورزد و یا ایمان بر وی محقق نشده ویا به شکل ضعیف محقق شده باشد، و یا اینکه از روی عمد بدون اینکه علمی داشته باشد و یا با نظر شخصی خودش قرآن را تفسیر کند. تمامی این موارد حجاب و پرده‌ای هستند در مقابل تدبر در قرآن و بعضی بعضی دیگر را تشدید می‌کنند» [۱۱۳].

یکی از بزرگترین گناهانی که قلب را از تدبر کردن منع می‌کند، وابسته بودن آن به تمایلات و شهوات دنیائی است؛ در این حالت برای قلب مقدر نمی‌باشد تا تعالی یافته و فضایل عظیمی کسب کند و مشتاقانه و با اطمینان خاطر به سمت کلام الله رود و رنگ و بوی تعفن و گندیدگی به خود گرفته و دغدغه‌ی آن، دغدغه‌ی فاسقان و اراذل می‌شود و نمونه‌ی بارز آن گوش دادن به آهنگ‌های غنا و لذت بردن از جملات آن می‌باشد.

ابن قیم/در قصیده نونیۀ خود، اثر غنا بر قلب و ایمان را اینگونه بیان می‌دارد:

و الله إن سماعهم في القلب
والإيمان؛ مثل السم في الأبدان
فالقلب بيت الرب جل جلاله
حبا و اخلاصاً مع الإحسان
فإذا تعلق بالسماع أحاله
عبدً لکل فلانة و فلان
حُبُّ الکتاب‌ وحُبُّ ألحان الغنا
في قلب عبد ليس يجتمعان [۱۱۴].

قسم به الله اثر شنیدن آن‌ها در قلب و ایمان؛ مانند سم است برای بدن‌ها.

قلب خانه‌ی پروردگار جل جلاله می‌باشد، به شکل دوست داشتن و اخلاص همراه با نیکوکاری.

وقتی تعلق خاطر به شنیدن [غنا] پیدا کرد، او را به بنده این مرد و آن زن تبدیل می‌کند.

حب کتاب [الله] و حب آهنگ‌های غناء، جمع نمی‌شوند در قلب بنده یکجاز.

[۱۱۱] برخلاف تصور بعضی از فارسی زبانان هوای نفس با هوس نفس فرق می‌کند و در واقع هوای نفس قسمتی از نفس است که تهی بوده و فاقد فهم و آگاهی می‌باشد و اگر بگوئیم: فلانی از روی هوای نفس حرف می‌زند مانند این است که بگوئیم: فلانی حرفش از رو هوا است یا فلانی حرفش ارزشی ندارد. (مترجم). [۱۱۲] مختصر منهاج القاصدین ۶۷ – ۶۸. [۱۱۳] البرهان فی علوم القرآن ۲/۱۹۷. [۱۱۴] از القصیدة النونیة از ابن قیم در فصل شنیدن اهل بهشت، نگاه شود به دو قصیده‌ی النونیة و المیمیة ص ۲۲۴.