۳- کم کردن خشوع در حالتهای خاص و آیاتی معین:
افرادی هستند که در ماه رمضان، و یا در قنوت و یا در هنگام خشوع امام، و یا هنگام آیات عذاب و یادآوری جهنم و اهوال قیامت، از خشوع خود میکاهند؛ و آنچه که معلوم است این میباشد که دلایلی که باعث خشوع میباشند، متعدد هستند؛ فعل آن بزرگوارصنیز بدین شکل بود که: هنگام تلاوت خشوعِ همراه تدبر داشت، در آیات اسماء و صفات الله را به منزهی یادکرده و تسبیح میفرمود، و در هنگام ذکر بهشت و نعمتها و فضیلتها و رحمتهایش، این موارد را از الله طلب میکرد، و هنگام یاد و ذکر آتش و عذاب به الله پناه میبرد [۱۱۹].
و ابن قیم/انواع مسائلی که باعث کسب خشوع از قرآن و تأثیر گرفتن از آن میشود را بدین شکل بیان میکند: «واکنش احساسی که هنگام شنیدن قرآن و یا دیگر چیزها برای شخص ایجاد میشود، دلایلی دارد:
اولین آنها: هنگام شنیدن به درجهای از معنویات میرسد که [در قبل] صاحب آن نبوده است و از پس آن آرامش مییابد که در اینصورت برای وی واکنش احساسی به شکل شوق پدیدار میگردد.
دوم: به یاد گناهی که مرتکب شده میافتد، و برای وی واکنش احساسی به شکل ترس و خشیۀ ظاهر میشود.
سوم: به یاد نقصی در خود میافتد که قادر به برطرف کردن آن نمیباشد، که در این صورت دچار واکنش احساسی ناراحتی و غمگینی میشود.
چهارم: برای او کمال صفات خالقش نمایان شده و [در عین حال] راه رسیدن به آن را مسدود میبیند، و واکنش احساسی او به شکل تأسف و حسرت میشود.
پنجم: به ذکر پرورگارش مشغول شده و قرآن او را از ذکر و یاد هر چیز دیگری منع میکند و در نتیجه آن جمال را دیده و درها برای وی باز میشود و راه آشکار برای وی نمایان میشود و در نتیجه آن واکنش احساسی شادی و سرور برایش پدیدار میگردد.
در تمامی حالات، به علت واکنش احساسی، ورود معانی عظیم به قلب قوت میگیرد و قلب از تحمل چنین معانیای ناتوان است و نسبت به آنچه که باید بزرگ بدارد و از اعمال انجام دهد کوتاهی میکند و خیر آن است که این مسائل در درون جای گیرد و بدین صورت قویتر و با دوامتر میشود و اگر آشکار [۱۲۰]شود، اثر آن ضعیف شده و بسا که کاملا از بین برود. و این واکنش احساسی شخص صادق است و کسی که دچار واکنش احساسی میشود: راستگو و یا توفیق یافته [۱۲۱]است و یا منافق میباشد» [۱۲۲].
[۱۱۹] نگاه شود به شاهدهای آن: ص ۱۲۵. [۱۲۰] جهت شناخت کسی که نسبت به او احساس ترس میشود و احتمال مردن در او وجود دارد و احکام مربوط به آن؛ نگاه شود به: الآداب الشرعیة از ابن مفلح ۲/۳۰۵؛ و الجامع لأحکام القرآن از قرطبی: ۷/۳۶۶. [۱۲۱] در این مورد اینگونه روایت شده است: عبدالله بن الرواحةسبه گریه کرد و زن او نیز به گریه افتاد، او به زنش گفت: چه چیزی تو را به گریه انداخته است، گفت: همان چیزی که تو را به گریه انداخت مرا به گریه انداخت، عبدالله سگفت: من از این گریهام گرفت که [روزی] به آتش جهنم خواهم افتاد؛ و نمیدانم از آن نجات پیدا میکنم یا خیر؟، مختصر قیام اللیل، ۱۴۴. [۱۲۲] با تصرف از کتاب فوائد ص ۱۹۸؛ و برای انواع گریه نگاه شود به: زاد المعاد ۱/۱۸۴.