۴- برتری مردم بر اساس برتری آنها در فهم و بهره بردن از قرآن:
آجری/گفته است: «مقدار کمی آموختن قرآن که همراهِ تفکر و تدبرِ در آن باشد برای من از قرائت مطالب زیادی از قرآن که بدون تدبر و تفکرِ در آن صورت گیرد، دوستداشتنیتر است. و ظاهر قرآن و سنت و کلام امامان مسلمانان [نیز] بر این مسئله دلالت دارد» [۲۸۱].
درخور یک خواننده قرآن این است که از آیهای عبور نکند بجز آنکه بداند الفاظ آن آیه بر چه چیزی دلالت دارد، هر چند که این عمل، وقت قرائت او را طولانیتر میکند؛ و بدین ترتیب خیرات بسیاری از این کار حاصل میشود: او در راهی حرکت میکند که از آن خواهان علم میباشد، بعد از آن، وی سعی در تدبر قرآن میکند تا اجر برده و یاری شود و بدین ترتیب از نکوهش و عیبی که بر دور شده از تدبر قرآن وجود دارد، خود را پاک میسازد. و مقدار کمِ قرائت وی نه تنها ضرری به وی نرسانده بلکه از آن بهره نیز میبرد، او چگونه خواهد بود وقتی اسوهی حسنهای مانند رسول اللهصو صحابه ایشان را اختیار میکند؟.
در موطأ، مالک/آورده است: «عبدالله ابن عمرببرای یادگیری سوره بقرة هشت سال وقت صرف نمود» [۲۸۲]، و از مالک بن نافع از ابن عمربآمده است: «عمر سوره بقره را طی دوازده سال یادگرفت و وقتی آن را ختم نمود، حیوانی را ذبح کرد» [۲۸۳].
و از مسروق آمده است: «عبد الله ابن عباسبسورهای را برای ما قرائت مینمود، و از پس آن تمام روز برای ما حدیث روایت میکرد و آن [سوره را] تفسیر میکرد» [۲۸۴].
انسانها را به نسبت فهمی که از قرائت قرآن بدست میآورند بر همدیگر برتری دارند و از هم پیشی میگیرند، شاید از سوره و آیهای بزرگ به سبب کم فهمیدن و کم تدبر کردن ِدر آن بهرهبرده نشود. شیخ الإسلام ابن تیمیة/میگوید: «انسان دارای حالات گوناگون و متفاوتی است، و چه بسا انجام عمل کوچکتری از وی به شکل کامل، از انجام اعمالی بزرگتری بطور ناقص برای او بهتر باشد،... و اگر گفته شود: ثوابِ [سورهی] «اخلاص»، معادلِ ثلث قرآن است، وقتی است که بقیه صفاتِ [الله] نیز درنظر گرفته شود و اگر این کار صورت نپذیرد، خواندن سورههای دیگر همراه با تدبر و خشوع از قرائت [سوره اخلاص] همراه با غفلت و جهل بهتر است، حتی اگر کلام عابد همراه با حضور قلب و توصیفِ معانی برای قلبش این باشد: سبحان الله، والحمدالله، ولا إله إلا الله، و الله أکبر، از قرائت با جهل و غفلت این سوره، بهتر میباشد. و مردم نیز در فهم آنها و سایر مطالب قرآن نیز یکسان نمیباشند» [۲۸۵].
[۲۸۱] أخلاق حملة القرآن ص ۸۲. [۲۸۲] الموطأ ۱/۲۰۵. [۲۸۳] نگاه شود به: الجامع لأحکام القرآن ۱/۴۰؛ تهذیب سیر أعلام النبلاء ۱/۳۵/أ؛ و ابن سعد در الطبقات ۴/۱۲۱. [۲۸۴] تفسیر طبری ۱/۶۰، ۸۴. [۲۸۵] الفتاوی ۱۷/۱۳۹.