تدبر در قرآن

فهرست کتاب

ترس از عقوبت:

ترس از عقوبت:

عکرمة/گفت: نزد ابن عباسبآمدم و او گریه می‌کرد، مصحفی در خانه‌اش در دو دست او بود و ترسیدم از اینکه نزدیک شوم، سپس در همین حالت به سر می‌بردم تا اینکه نزدیک شدم و نشستم و گفتم: ‌ای پسر عباس چه چیزی تو را به گریه انداخته است؟ الله مرا فدای تو گرداند! و گفت: آن کاغذها، چنانچه در سوره اعراف آمده است... و داستان اصحاب السبت (اهل شنبه) را بیان نمود... سپس ابن عباس قرائت نمود: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَيۡنَا ٱلَّذِينَ يَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَ‍ِٔيسِۢ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ ١٦٥[الأعراف: ١٦٥]. ترجمه: «پس چون آنچه را به آن پند یافته بودند، فراموش کردند، کسانی را که از بدی باز می‌داشتند، نجات دادیم و ستمکاران را به [سزای] آنکه نافرمان بودند به عذابی سخت گرفتار ساختیم»، گفت: دیدم کسانی را که نهی می‌کردند، نجات یافتند و دیگران را ندیدم که نجات یابند، همان‌هایی که پند داده می‌شدند اما نمی‌پذیرفتند، و ما چیزهای زیادی را می‌بینیم که نزدمان ناپسندند ولی آن‌ها را انکار نمی‌کنیم. گفتم: الله مرا فدای تو کند! آیا نمی‌بینی که آن‌ها خود می‌دانند کارشان ناپسند است ولی دست نمی‌کشند و گفتند: ﴿لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِكُهُمۡ[الأعراف: ١٦٤]. ترجمه: «چرا گروهی را که الله آنان را نابود کرد، اندرز می‌دهید؟!» گفت: پس به من امر شد تا دو لباس کلفت و سخت پوشانده شوم [۴۳۶].

[۴۳۶] ابن کثیر از عبدالرزاق با سندش آن را ذکر می‌کند، ۲/۲۴۷.