تدبر در قرآن

فهرست کتاب

۲- فضیلت فهمیدن کتاب الله و یادگیری احکام آن:

۲- فضیلت فهمیدن کتاب الله و یادگیری احکام آن:

این مسئله در حدیث ابن عباسبآشکار می‌شود، او گفته است: رسول اللهصمرا در بر گرفت و فرمود: «خداوندا! به او کتاب را بیاموز» [۲۶۲]، و در روایتی دیگر: «به او حکمت را بیاموز» [۲۶۳].

ابن حجر/گفته است: «منظور از آموختن چیزهایی است که عامتر و گسترده‌تر از حفظ تنهای قرآن می‌باشد و در مورد حکمت، شرح دهندگان حدیث اختلاف دارند، گفته شده است: قرآن، و گفته شده است: فهم قرآن، و گفته شده است: فهمی از طرف الله. و درست‌ترین آن‌ها: فهم قرآن می‌باشد» [۲۶۴].

و سیوطی/درباره معنی حکمت در سخن الله تعالی: ﴿يُؤۡتِي ٱلۡحِكۡمَةَ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُؤۡتَ ٱلۡحِكۡمَةَ فَقَدۡ أُوتِيَ خَيۡرٗا كَثِيرٗاۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢٦٩[البقرة: ٢٦٩]. ترجمه: «به هر کس که بخواهد حکمت می‌دهد و به کسی که حکمت داده شود خیر زیادی داده شده است و پند نمی‌گیرند بجز صاحبان خرد»، گفته است: «ابن عباسبگفته است: همان آشنا شدن با قرآن است، [از قبیل: ] ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، پیشترو عقبتر [از حیث زمان نزول]، و حلال و حرام آن و مسائلی مانند این موارد. ابی درداءسگفته است: حکمت [شامل] قرائت قرآن و فکر کردن در آن می‌باشد؛ و این سخن مجاهد و ابوعالیة و قتاده هم می‌‌باشد. و عمرة بن مرة گفته است: نشد به آیه‌ای از قرآن برسم و معنی آن را نفهمم بجز آنکه اندوهگین شوم، زیرا خودم شنیدم که الله می‌فرماید: ﴿وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِۖ وَمَا يَعۡقِلُهَآ إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ ٤٣[العنكبوت: ٤٣] ترجمه: «و این مثال‌هایی است که برای انسان‌ها می‌زنیم و در آن تعقل نمی‌کنند بجز عالمان». وعلماء اجماع کرده‌اند که تفسیر فرض (واجب) کفائی بوده و برای علوم [دینی دیگر] لازم است. و اصبهانی/گفته است: شریفترین علمی [۲۶۵]که انسان را به خود مشغول می‌کند، تفسیر قرآن می‌باشد؛ زیرا موضوع آن، کلام الله بوده که همان سرچشمه‌ی تمامی حکمت‌ها و مخزن کل فضیلت‌ها می‌باشد. و اما از جهت هدف نیز هدفی که [خواننده قرآن] دنبال می‌کند تمسک به العروة الوثقی (دست آویز محکم) و کسب سعادتِ حقیقی و فناناپذیر می‌باشد. و از جهت شدت نیاز به آن، باید گفت تمامی کمالات دینی و دنیوی، چه زود هنگام و چه برای آینده دور، نیازمند علوم شرعی و معارف دینی می‌باشد و این نیز وابسته به آگاهی داشتن به کتابِ الله تعالی است» [۲۶۶].

و ابن جوزی/گفته است: «از آنجا که شریفترینِ علم، قرآن می‌باشد، فهم معانی آن نیز شریفترین فهم‌ها می‌شود؛ زیرا شرف علم وابسته به شرف شناخته شدنش می‌باشد» [۲۶۷].

و ابن قیم/در مورد قرآن گفته است: «همان عظیمترین گنج می‌باشد، و طلسم آن [گنج] فرورفتن در اعماق معانی آن می‌باشد» [۲۶۸].

و در «النونية» گفته است:

فتدبر القرآن إن رمت الهدی
فالعلم تحت تدبر القرآن

«اگر در جستجوی هدایت هستی در قرآن تدبر کن

چون علم و دانش در راستای تدبر کردن در قرآن است» [۲۶۹].

و قاضی إیاس بن معاویه تابعی/می‌گوید: «مَثَل کسانی که قرآن می‌خوانند در حالی که با تفسیر آن‌اش نا نیستند، مانند قومی است که از طرف پادشاهشان شبانه کتابی آمده و آنان چراغی نداشته باشند و از آنجا که نمی‌فهمند داخل آنچه چیزی وجود دارد، در حول و هراس می‌افتند، و مَثَل کسی که تفسیر می‌داند مانند کسی است که دارای چراغ است و نزد آن‌ها می‌رود و از پس وی‌، آنان مطالب کتاب را می‌خوانند» [۲۷۰].

بیهقی/در کتاب شعب الإیمان خود این مسئله را خاطرنشان کرده و می‌گوید: «نوزدهم: بزرگداشتن قرآن، به آموختن و آموزش دادن آن و مراعات حدود و احکامش و آموختن حلال و حرامش، می‌باشد» [۲۷۱].

در فضیلت علم و شرف کتاب عزیز شاعر چه نیکو گفته است:

إن العلومَ و إن جلَّت محاسنُها
فتاجها ما به الإيمانُ قد وجباَ

«حقیقتاً علوم هرچند که دارای محاسن گرانقدری هستند

ولی تاج و سرور علوم آن علمی است که ایمان به آن واجب است»

هو الکتابُ العزيزُ، الله يحفظه
وبعد ذلك علم فرَّج الکربا

«آن کتاب عزیزی است که الله حافظ آن می‌باشد

و بعد از علمی است که سختی‌ها را از بین می‌برد»

واتل بفَهم کتابَ الله، فيه أتت
کلُّ العلومِ، تدبَّره تَرَ العجبَا

«پس کتاب الله را بفهم، که در آن آمده است

کلیه‌ی علوم و در آن تدبر کن تا عجایب را ببینی [۲۷۲]. »

[۲۶۲] بخاری ۷۵؛ الفتح ۱/۱۶۹. [۲۶۳] بخاری ۳۷۵۶. [۲۶۴] باختصار از فتح الباری، ۱/۱۷۰. [۲۶۵] اصفهانی/ در لابه لای سخنانش گفته که: شرف و ارزش علوم به سه چیز است: موضوع علم، هدف علم و مقدار نیاز مردم به آن علم. [۲۶۶] الإتقان ۲/۲۲۳ با تصرف. [۲۶۷] زاد المسیر فی علم التفسیر، ۱/۳. [۲۶۸] مدارج السالکین ۱/۴۵۳. [۲۶۹] متن قصیدتین النونیة و المیمیة، ص ۳۶، فصل: فی تفریق بین الخلق والامر. [۲۷۰] الجامع از قرطبی ۱/۲۶؛ و مانند آن در زاد المسیر ۱/۴. [۲۷۱] مختصر شعب الایمان، ۱۷، ضمن الرسائل المنیریة. [۲۷۲] الجامع لأحکام القرآن ۱/۱۴.