تدبر در قرآن

فهرست کتاب

۶- مذمت رویگردانی از فهمیدن کتاب الله:

۶- مذمت رویگردانی از فهمیدن کتاب الله:

الله - سبحانه و تعالی – می‌فرماید: ﴿فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ حَدِيثٗا ٧٨[النساء: ٧٨] ترجمه: «پس این قوم را چه شده است که بر آن نیستند که سخنی دریابند»، و فرموده است: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ[النساء: ٨٢]، و این آیات به تدبر در قرآن امر کرده‌اند، و از رویگردانی از آن و فهمیدن معانی محکم و الفاظ رسای آن نهی کرده‌اند [۲۹۳]. ابن قیم/وقتی انواع هجر و دوری از قرآن را می‌شمارد، می‌گوید: «نوع چهارم: دوری از تدبر در آن، و فهمیدن آن، و شناخت منظور گوینده [که همان الله تعالی است] می‌باشد» [۲۹۴].

و برای حالتی که جهل به معانی آن، باعث عدم تدبر و شور و شوق قلب نسبت به آن می‌شود. طبری/گفته است: «برای من عجیب است، چگونه می‌شود شخصی قرآن بخواند و تأویل آن را نداند و در عین حال از آن لذت ببرد» [۲۹۵].

قرطبی/از حال کسی که معنی قرآن را نمی‌فهمد و قصد تدبر در آن و عمل همراه با جهل را به آن دارد، تعجب کرده و در مورد کسی که دارای کتاب قرآن است، می‌گوید: «شایسته این است که احکام قرآن را بیاموزد، و مراد و مقصود الله را از آن بفهمد و هر آنچه که بر وی فرض (واجب) گشته است، در نتیجه [این اعمال] از آنچه که قرائت می‌کند، فایده برده، و به آنچه تلاوت می‌کند عمل می‌کند؛ آیا می‌شود به چیزی عمل شود که معنای آن قابل فهم نیست، آیا زشت‌تر از این وجود دارد که از مسائل فقهی‌ای که او در حال تلاوت آن است، سوال شود و او [جواب] آن را نداند، و همانندی برای این شخص وجود ندارد، بجز الاغی که بار وی کتب آسمانی می‌باشد» [۲۹۶].

وقتی کسی از ترس فهم اشتباه قرآن را بدون اینکه معنی آن را بفهمد، حفظ کند، عمری که در اختیار وی قرار گرفته است را صرف زیاد کردن محفوظاتش کرده است؛ هنگامی که از عراق برای عمر بن خطابسنامه نوشته شد که: افرادی کتاب الله تعالی را حفظ کرده‌اند، برای آن‌ها نوشت: به آن‌ها حقوق ماهیانه مشخصی از بیت المال داده شود، بعد از مدتی کسانی که طالب قرآن بودند زیاد شدند، و بعد از یک سال برای وی نوشته شد که هفتصد مرد قرآن را حفظ کرده‌اند. و عمر گفت: همانا می‌ترسم که قبل از اینکه به دین شناخت پیدا کنند بسوی قرآن بشتابند و نوشت که دیگر هیچ حقوقی از بیت المال به آن‌ها ندهند. مالک گفته است: ترس داشت که آن را بَر غیر از تأویل واقعی آن، تأویل کنند [۲۹۷].

طرطوشی/از کسی که بدون یادگیری اصول مهم علمی، قرآن قرائت می‌کند، ایراد گرفته و می‌گوید: «این وضع قاریان این زمان است [۲۹۸]؛ در بین آن‌ها کسانی هستند که قرآن را صدبار بازگو می‌کنند، و به بهترین شکل حروف آن را درست ادا می‌کنند، در حالی که جاهل‌ترین افراد به احکام آن می‌باشند، حتی اگر از شکل حقیقی وضو سؤال شود، جوابی نمی‌توانند استخراج کنند.. از مالک در مورد پسر هفت ساله‌ای که قرآن حفظ کرده بود، سؤال کردند؟ او گفت: این عمل را شایسته نمی‌بینم. و علت عدم تأئید وی، همان چیزی است که از صحابه به اثبات رسیده است: کراهت در سرعت بخشیدن به حفظ قرآن بدون فهم آن؛ یکی از این موارد حدیث مالک از عبدالله ابن مسعودسمی‌باشد: ... زمانی می‌رسد که فقها کم و قاریان زیاد هستند، در آن [زمان]، حروف قرآن محافظت می‌شود و حدود [و قوانینِ] آن ضایع می‌گردد» [۲۹۹].

ابن جوزی/در وصف قسمتی از آن می‌گوید: در زمان قدیم، فقها اهلِ قرآن و سنت بودند، و این امر پابرجا بود تا اینکه متأخرین گفتند: برای ما فقط شناخت آیاتی که مربوط به احکام است کافی است، و به کتب معتبر حدیث اعتماد می‌کنیم... در نتیجه‌ی این سهل انگاری آن‌ها دیده می‌شود که شخصی از آن‌ها برای اثبات حرفش آیه‌ای را دلیل می‌آورد که معنی آن را نمی‌داند؛ ... آنچه که واضح است، فقه از قرآن و سنت استخراج می‌شود، حال چگونه امکان دارد از چیزی که قابل شناخت نیست، مطلب استخراج شود؟! شناخت این مسائل دشوار می‌باشد و نیاز به سفرهای طولانی و مشقت زیاد دارد، تا یاد گرفته شوند؛ [بله] کتب دسته بندی شده‌اند و سنن تقریر یافته‌اند و [اسناد] صحیح از نادرست جدا شده‌اند، ولی متأخرین [۳۰۰]به علت کسالت خود، هرگز دست به مطالعه علم الحدیث نمی‌زنند» [۳۰۱].

سعید بن جبیر/گفته است: «کسی که قرآن بخواند و تفسیر آن را نداند مانند [شخص] کور و یا بیابان‌گردِ [بی‌سوادی] می‌باشد» [۳۰۲].

[۲۹۳] نگاه شود به تفسیر ابن کثیر ۱/۵۲۹. [۲۹۴] الفوائد ص ۱۵۶. [۲۹۵] معجم الأدباء لیاقوت، ۱۸/۶۳، نقلی از مقدمه ناشر؛ تفسیر طبری ص ۱. [۲۹۶] الجامع لأحکام القرآن ۱/۲۱. [۲۹۷] نگاه شود به: کتاب البدع والحوادث ص ۹۸. [۲۹۸] طرطوشی در سال ۵۳۰ ﻫ وفات یافت. [۲۹۹] کتاب البدع و الحوادث ص ۹۸. [۳۰۰] ابن جوزی/ در سال ۵۹۷فوت کرد. [۳۰۱] تلبیس ابلیس ص ۱۱۵. [۳۰۲] تفسیر طبری ۱/۶۰، ۸۷.