هدایت در سلف علم و عمل بود:
این راه و روش صحابهشبود؛ تابعی بزرگوار، عبدالرحمن سلمی/از سه نفر از بزرگترین صحابه: عثمان، ابن مسعود و ابی ابن کعبشروایت میکند: «رسول اللهصده آیه برای آنها قرائت میفرمود و از آن ده آیه سراغ ده آیه بعدی نمیرفتند تا هر آنچه که در [ده آیه اول] در مورد عمل آمده بود یاد میگرفتند، [و همچنین گفتند: ] ما قرآن و عمل کردن را بطور یکجا آموختیم» [۱۹۷].
صحابهش(قرآن را [صرفاً] به نیت اطلاع و فرهنگ نمیخواندند و [همچنین] نه به نیت متاع و کالا، هیچ کس از آنها با قرآن نمینشست برای اینکه صرفا علم اندوزی کند و به آن عمل ننماید و فقط مشغول جمع آوری قضایای علمی و فقهی صرف نبودند که به وسیلهی آن درونشان را پر کنند، بلکه فقط به این منظور به سمت قرآن میرفتند که به سمت امر الله بروند، [امری] که خاص شأن خودش است و جماعتی که در آن زندگی میکنند و [همچنین] شأن حیاتی است که او و جامعه او را زنده میکند؛ به طرف امری میروند که به محض شنیدن آن، آن را عملی سازند، همانگونه که سرباز در میدان [جنگ] بدنبال امر روزانهای است که به مجرد برخورد با آن، [به آن] عمل میکند... این قرآن برای این نیامده است که کتابِ متاعِ عقلی باشد و نه کتاب فنی و ادبی و نه کتاب قصه و تاریخ، - گرچه که تمامی این موارد از محتویات آن میباشد – بلکه فقط آمده است تا راه و روشی برای حیات باشد) [۱۹۸].
[۱۹۷] الجامع لأحکام القرآن، ۱/۳۹، نسبت داده شده است به کتاب أبی عمرو الدانی (البیان)، و طبری ۱/۶۰، ۸۲. [۱۹۸] معالم فی الطریق ۱۴، ۱۵.