تدبر در قرآن

فهرست کتاب

بُعد زبان:

بُعد زبان:

کسی که زبان عربی و اسلوب‌های قرآن را می‌داند و در مکالماتش با آن‌ها بسیار در تعامل است، پیدا کردن راهنمائی‌های لفظی قرآن و درک هدف آیات و نزدیک شدن به معنی و منظور آیه برای وی مشکلی ایجاد نمی‌کند. ولی کسی که زبان عربی را به خوبی نمی‌داند، بخاطر ندانستن زبان عربی و استفاده نشدن آن در زبان مادریش مشکلات زیادی خواهد داشت؛ او بدون تفسیر [و یا ترجمه] به قرآن نزدیک نمی‌شود و مقدار زیادی از الفاظ آن برایش نا آشنا می‌باشد و یا دیده می‌شود که برای فهم جملات نیاز پیدا می‌کند که به کرات به اول و یا آخر آن رجوع کند، یا نیاز به فشار آوردن بر متن برای گنجاندن یک لفظ محذوف می‌باشد، و یا معانی زیادی می‌یابد که سعی می‌کند خود را به معنای حقیقی آن نزدیک کند، در حالی که هیچ ارتباطی بین آن [معانی] و ذهن او وجود ندارد، و آن معانی عظیم را جز به شکل مرواریدهای پراکنده نمی‌تواند ببیند [۲۲۶].

وضعیت نفر اول به مانند این مثال است: «علمی که در کودکی کسب شود مانند تصاویری است که بر سنگ نقش بسته است»، معنی مقصود را درک کرده، و معانی مفردات و یا تصریح علم و یا هدفی که مثال‌ها دنبال می‌کنند وی را هراسان نمی‌کنند. ولی وضعیت نفر دوم: به علت دوری وی از زبان عربی، از معنی [کلمه‌ی] علم می‌پرسد و اینکه علم چیست؟ و اینکه چگونه علم در کودکی کسب می‌شود؟ و سوال می‌کند کودک بودن چه زمانی است؟ معنی نقش چیست؟ وچرا سنگ مثال زده شده است؟ و تلاش شده برای پیدا کردن یک لفظ محذوف که در متن گنجانده شود. درباره او اینگونه باید گفت: بقای علمی که انسان در کودکی می‌آموزد مانند بقای نقش است، که همان حک کردن چیزی زیبا در سنگی سخت است... و چیزی مانند آن. دوری او از زبان عربی باعث می‌شود که مدت زیادی را در ترجمه کلمات بگذراند، و به زور الفاظی را که به تصورش می‌آید به متن بچسباند و با تمام این تفاصیل نمی‌تواند فهم و درکی را بدست آورد که نفر اول کسب می‌کند.

[۲۲۶] نگاه شود به کتاب: مبادئ أساسیة لفهم القرآن از مودودی/، ص ۹، و کتاب: قواعد التدبر الأمثل لکتاب اللهاز میدانی قاعده اول و دوم ص ۹، ۱۶.