برآوردهکردن نیازها
هنگامی که در مقطع فوق لیسانس مشغول به تحصیل بودم با تعداد زیادی از کتابهای فرق و ادیان آشنا شدم از جمله این مذاهب، مذهب بر اجماتی است که به آن مذهب نفعی میگویند.
وقتی در تحقیق و پژوهش این مذهب تبحر نمودم، فهمیدم که جرا ما در آمریکا و اروپا میشنویم که در اغلب اوقات پسر با پدرش قهر میکند و هرگاه در رستوران باهم برخورد کنند هرکدام جداگانه حسابش را پرداخت میکند. به دلیل این که وقتی من از شما بهرهای نمیبرم چرا به شما خدمت کنم؟ چرا مالم را خرج کنم و وقتم را صرف شما کنم و تلاشم را هزینه کنم. بدون این که نفع مادی به سویم عاید گردد؟
اما اسلام برعکس این ایده و تفکر است.
خداوند میفرماید:
﴿وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ١٩٥﴾[البقرة: ١٩٥].
یعنی: «در تمام اعمال خود نیکی را پیشه کنید؛ زیرا خداوند نیکوکاران را دوست دارد».
رسول خدا جفرمود: «اگر من با برادرم جهت برآوردهساختن نیازش بیرون شوم برایم پسندیدهتر است از این که یک ماه در این مسجد معتکف باشم».
هرکسی به دنبال برآوردهساختن نیاز برادرش باشد، خداوند در پی برآوردهساختن نیاز او خواهد بود.
آنحضرت جدر مسیر راه بود که کنیزکی راه را بر او میبست و میگفت: من با شما کاری دارم لذا آنحضرت جمیایستاد تا این که به نیاز او گوش میداد.
گاهی آنحضرت جهمراه آن کنیز، به خانهی آقایش میرفت تا نیازش را برآورده سازد.
حتی با مردم همنشینی میکرد و بر آزار و ناملایمات آنها صبر میکرد. آنحضرتجبا نفس مهربان، چشم گریان، زبان دعوتگرانه و قلب شفیق خودش با مردم تعامل میکرد. او و مردم احساس میکردند که همه یک پیکرند، فقر تهیدستان، اندوهِ پریشان حالان، بیماری مریضان و نیاز مستمندان و درماندگان را حس میکرد [٩٠].
روزی در مسجدش نشسته بود و با یارانش سخن میگفت که ناگهان سیاهی را دید که از دور نمایان بود و به سوی آنها میآمد. به آنها نگریست، دید که گروهی فقیر و تهیدست هستند که از قبیله «مُضَر» از طرف «نجد» به سویش رهسپار گشتند. و از شدت فقرشان فقط پیراهن پوشیدهاند.
یعنی هرکدامشان فقط مالک یک پارچهاند که پول نخ و سوزن را در اختیار ندارند، لذا پارچه را از وسط پاره کرده و سرش را داخل آن کرده و باقی آن را در بدنشان آویزان کردهاند.
آری، در حالی آمدند که فقط یک پارچه بر تن داشتند و شمشیرهایشان را بر گردنشان آویزان نموده بودند، بدون این که ازار، عمامه، شلوار و ردایی بر تن داشته باشند.
وقتی رسول خدا جاین وضعیت مشقتبار و حالت عریانی و گرسنگی را در آنان مشاهده کرد، رنگ چهرهاش پرید و آنگاه برخاست و وارد خانهاش شد، اما چیزی که به آنها صدقه کند در خانهاش نیافت.
باز بیرون شد و وارد خانهی دیگرش شد و باز بیرون شد و به دنبال چیزی میگشت، اما چیزی نیافت.
آنگاه حمد و سپاس خدا را بیان فرمود و سپس گفت: همانا خداوند عزوجل در کتابش اینگونه آیات نازل فرموده است:
﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا١﴾[النساء: ١].
«ای مردم! از خدایی بترسید که شما را از یک اصل و منشأ (یعنی آدم) به وجود آورده است و از آن یگانه و تنها نفس، همسرش (یعنی حوا) را آفرید. و از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان فراوانی منتشر کرد و از خدایی بترسید که شما یکدیگر را به نام او میخوانید و از صله رحم بترسید و آن را قطع نکنید. همانا خدا مراقب شما و بر عموم اعمال و احوالتان آگاه است».
سپس این آیات را قرائت فرمود:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ١٨﴾[الحشر: ١٨].
«ای اهل ایمان! از خدا بترسید و هرکس بنگرد که چه اعمال نیکویی را برای روز قیامت از پیش فرستاده است و از خدا بترسید، بدون شک خداوند از اعمالتان باخبر است».
و پیوسته آیات و اندرزها را برایشان تلاوت مینمود و آنگاه صدایش را بالا برد و گفت: صدقه بدهید پیش از آن که نتوانید صدقه بدهید، صدقه بدهید، پیش از آن که بین شما و صدقه حایل و مانعی پیش آید. هر انسان باید از دینار، درهم، گندم و جو خویش باید صدقه بدهد و هیچیکی از شما صدقه را حقیر نداند.
همواره انواع صدقات را بر میشمرد تا این که گفت: اگرچه نصف خرما باشد.
آنگاه مردی از انصار برخاست و سبدی را در دست داشت، آن را به آنحضرت جکه بالای منبر بود، تقدیم نمود.
در حالی که آثار شادمانی در آنحضرت جنمایان بود، آن را برداشت و گفت: هرکسی یک روش پسندیدهای را رایج سازد و سپس بر آن عمل نماید برایش اجر و پاداش عمل خودش و پاداش کسانی که بر آن روش پسندیده عمل مینمایند خواهد بود، بدون این که از پاداش آنها چیزی کاسته شود و هرکسی، یک روش بدی را رواج دهد و بر آن عمل نماید، بر وی گناه آن روش بد و گناه کسانی که بر آن عمل مینمایند خواهد بود، بدون این که از گناهان آنها چیزی کاسته شود.
آنگاه مردم برخاستند و به سوی خانههایشان متفرق گشتند و با خود صدقاتی آوردند. یکی با خود دینار و درهم و شخصی خرما و دیگری با خودش پارچهای به عنوان صدقه آورد. تا این که در جلو آنحضرت جدو تپه از غذا و لباس جمع گردید.
وقتی رسول خدا جاین امر را مشاهده کرد، چهرهاش درخشید گویا تکهای از ماه شد و سپس آن را در میان فقرا و نیازمندان تقسیم کرد [٩١].
آری، رسول خدا جبا برآوردهساختن نیازهای مردم به درون لباسهایش نفوذ میکرد و از تلاش، وقت و مالش را به خاطر آنان صرف میکرد.
وقتی از عایشه در مورد وضعیت خانهی آنحضرت جپرسیدند: گفت: ایشان مشغول برآوردهساختن نیازها یا کارهای اهلش بود.
پس آیا یکی از راههای نفوذ در دلهای مردم را برآوردهساختن نیازهایش قرار نمیدهی؟
شخصی نیاز به بیمارستان داشت و تو او را بدانجا رساندی. در مشکلی از تو کمک خواست و تو به کمک او شتافتی و در مشکل او در کنارش ایستادی در حالی که او کاملاً میداند که تو در عوض از او اجر و پاداش و تشکر نمیخواهی، در این وقت او تو را دوست میدارد و برایت دعای خیر میکند و اگر نیاز پیدا کردی خودش را برای همکاری با تو آماده میکند.
أحسن إلي الناس تستعبد قلوبهم
فطالما أستعبد الإنسان إحسان
[٩٢]
یعنی: «با مردم خوشرفتاری و احسان کن که دلهایشان را اسیر میکنی چه بسا که یک نیکی و احسان، انسان را برده میکند».
[٩٠] سعدی شیرازی میفرماید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
(مترجم)
[٩١] مسلم.
[٩٢] خوشخلقی، خلق را شکار کند.