حکم نماز شب و وتر
نماز شب، سنت و مستحب است و خـواندن نـماز وتر در آخر آن سنت مؤکده است و احادیث نیز بر همین امر دلالت میکنند، از جمله:
الف) از عبد الله بن عمربروایت است: پیامبر جفرمودند: «آخرین نمازتان را در شب، وتر قرار دهید». به اتفاق بخاری و مسلم [۵۵].
ب) عبـدالله بن بـریده از پدرش روایـت میکند: شنیدم که پیامبر جفرمودند: «وتر حق است». تخریج احمد و ابوداود [۵۶].
ج) از ابوایوب انصاریس روایت است: پیامبر جفرمودند: «وتر بر هر مسلمانی حق است و هر کس دوست داشته باشد که وتر را پنج رکعت بخواند، پس بخواند و هر کس دوست داشته باشد که وتر را سه رکعت بخواند، پس بخواند و هر کس دوست داشته باشد که وتر را یک رکعت بخواند، پس بخواند».
در روایت دیگری آمده است: «وتر حق است، پس هر کس بخواهد، هفت رکعت بخواند و اگر کسی بخواهد، پنج رکعت بخواند و هر کس بخواهد، سه رکعت بخواند و اگر کسی بخواهد، یک رکعت بخواند و هر کس بخواهد، با حرکت و اشاره بخواند» [۵۷].
گویم: این احادیث دلیل بر تأکید استحباب نماز شب و وتر است، بلکه در آن شاید اشارهای بر واجب بودن نماز وتر باشد: یا به طور مطلق و یا در حق کسی که نماز شب میخواند.
اما احادیثی آمده است که نشان میدهند نماز شب و وتر واجب نیستند، از جمله:
از علیسروایت است که میگوید: «نماز وتر همانند نماز فرض واجب نیست، بلکه سنتی از سنتهای پیامبر جاست». تخریج نسایی [۵۸].
گویم: دلالت این اثر بر عدم وجوب وتر آشکار است و کسی از صحابهشرا نمیشناسم که با این گفتهاش مخالف باشد؛ پس گفتۀ او در حکم اجماع سکوتی است [۵۹].
از عبد الله بن عمرو بن العاصبروایت است: رسولالله جفرمودند: «ای عبد الله ! مـثل فـلان شـخص نـباش که نماز شب میخواند و بعد نماز شب را ترک کرد». تخریج بخاری و مسلم [۶۰].
این حدیث نشان میدهد که نماز شب واجب نیست، چون اگر واجب بود، فقط به ذکر آن اکتفا نمیکرد، بلکه او را به شدت سرزنش میکرد [۶۱].
از علیسروایت است که میگوید: شبی پیامبر جدَرِ خانۀ او و فاطمه - دختر پیامبر ج- را زد و فرمود: «آیا نماز نمی خوانید؟». گفتم: ای رسول الله! جان ما در دست خداست اگر میخواست ما را بر انگیخته و بیدار کند، ما را بر انگیخته و بیدار میکرد. پس از گفتۀ من منصرف شد و به من جوابی نداد. سپس از او همچنان که پشت داده بـود و بـر ران خود میزد شنیدم کـه میفرمود: «به راستی که انسان بسیار جدل میکند». به اتفاق بخاری ومسلم [۶۲].
گویم: اگر نـماز شـب واجـب بـود، بـا آن گفتهاش او را معذور نمیدانست؛ والله اعلم [۶۳].
از ام المؤمنین عایشهلروایت است که میگـوید: شبی رسـول الله جدر مسجد نماز خواند، پس افرادی با نمازش نماز خواندند [یعنی پشت سر او نماز خواندند]. سپس شب بعد نیز همانگونه نماز خواند و مردم زیاد شدند. سپس در شب سوم یا چهارم جمع شدند، اما پیامبر جبه سوی آنها بیرون نیامد و وقتی که صبح شد، فرمود: «آنچه را که انجام دادید، دیدم و چیزی من را از بیرون آمدن به سوی شما منع نکرد، جز اینکه ترسیدم بـر شما فـرض شود و آن هم در رمضان بود». تخریج بخاری و مسلم [۶۴].
در روایت دیگری آمده است: «... همچنان شما آن را انجام میدادید تا اینکه گمان بردم که بر شما واجب میشود؛ پس در خانه نماز بخوانید، چون بهترین نماز هر شخص در خانهاش است، بجز نماز فرض». تخریج مسلم [۶۵]از زید بن ثابتس.
گویم: این حدیث دلیل واضحی است بر اینکه نماز شب واجب نیست، چون پیامبرجتأکید کردهاند که این نماز جزو نمازهای منزل است و واجب نیست و آن هم برای اینکه پیامبر جترس این را داشت که نماز شب با جماعت در مسجد در ماه رمضان بر آنان واجب شود؛ پس این حدیث دلیلی است بر اینکه این نماز در مسجد با جماعت در رمضان و غیر رمضان نیز واجب نیست، به خاطر عدم تفاوت بین آنها و همچنین در تک به تک خواندن آن [۶۶].
از عبد الله بن عمرب روایت است: «پیامبر جدر سفر سوار بر شتر خود به هر راهی که شترش او را میبرد، نماز شب را با حرکت و اشاره میخواند بجز نمازهای فرض؛ و نماز وتر را روی شتر میخواند». تخریج بخاری [۶۷].
گویم: با بررسی و بحث در تمام احادیث ثابت شده است که پیامبر جنماز فرض را سوار بر شتر نخواندهاند، پس خواندن نماز شب و وتر سوار بر شتر توسط پیامبر جنشان میدهد که این نماز از جمله نمازهای سنتی است که همانند نمازهای فرض، حتمی نیست [۶۸].
از جمله دلایل عدم وجوب نماز شب و وتر، حدیث ابوهریرهساست که به آن اشاره شد، او میگوید: پیامبر جفرمودند: «بهترین روزه بعد از رمضان، روزه در ماه محرم خداست و بهترین نماز بعد از فرض، نماز شب است». تخریج مسلم [۶۹].
این حدیث دلیل بر عدم وجوب نماز شب است، چون میان نماز شب و دیگر نمازهای غیر از فرض، امتیاز و برتری قائل شده است و بین فضیلت روزه در ماه محرم خدا و نماز شب تساوی برقرار کرده است، پس همان گونه که روزه در ماه محرم خدا واجب نیست، نماز شب هم واجب نیست؛ والله اعلم.
مقصود این است که مجموع این دلایل نشان میدهند که نماز شب و وتر واجب نیستند. پس این قرینهای است بر آنچه که شاید بعضی از دلایل واجب بودن وتر احساس شود که آن را از واجـب بـودن بـه استحبـاب بـر میگرداند؛ والله اعلم.
آنچه که عایشهلذکـر کـرده است بـر عدم وجوب آن نیز تأکید میکند؛ از اینکه نماز شب در اوایل اسلام واجب بوده است، و بعد خداوند تخفیف آن را در پایان سورۀ مزمل نازل کرده است و از آن پس سنتی شد بعد از نماز فرض [۷۰].
[۵۵] این حدیث، صحیح است. تخریج بخاری در (کتاب الوتر، باب لیجعل آخر صلاته وتراً، حدیث شمارۀ ۹۹۸) و تخریج مسلم در (کتاب صلاة المسافرین وقصرها، باب صلاة اللیل مثني مثني والوتر ركعة من آخر اللیل، حدیث شمارۀ ۷۵۱). فایده: ابن دقیق العید با تعلیقی بر این حدیث میگوید: «شاید در ظاهر امر از این حدیث بر واجب بودن وتر استدلال شود، پس اگر نماز وتر را از آن جهت که آخرین نماز شب است واجب بداند، به این امر نزدیک است، و کسی را سراغ ندارم که این را گفته باشد». احکام الأحکام (۲/۸۴). گویم: ابن دقیق: این گونه گفته است و ابن تیمیه میگوید: «وتر بر کسی که نماز شـب [تهجد] میخواند واجـب است. و ایـن مذهب بعضی از علمایی است که آن را به طور مطلق واجـب میدانند». الاختیارات الفقهية، ص ۶۴. گویم: راجح این است که وتر واجب نیست، همانگونه که دلایلی – در بالای آن - در تأیید آن ذکر میشوند و ابن تیمیه نیز در مجموع الفتاوى (۲۳/۸۸) چنین میگوید: «وتر به اتفاق مسلمانان سنت مؤکده است و هر که بر ترک آن اصـرار کند شهادتش پذیرفته نمیشود». این گفته درست است. [۵۶] این حدیث، حسن لغیره است. تخریج احمد در المسند (۴/۲۷۴- الفتح الربانی) و ابوداود در (کتاب الصلاة، باب فیمن لم یوتر، حدیث شمارۀ ۱۴۱۹) و حاکم در المستدرک (۱/۳۰۵). حاکم میگوید: «این حدیث صحیح است و ابوالمنیب العتکی مروزی ثقه است و حدیث او جمع آوری میشود و بخاری و مسلم از او حدیث روایت نکردهاند». گویم: آنچه که از حال ابوالمنیب – یکی از راویان حدیث – روشن است، این است که حدیث او در متابعات و شواهد قبول میشود و بر این قسمت از حدیث دلیلی آمده است که میتواند شاهدش باشد؛ و اما بقیۀ حدیث: «پس کسی که وتر نخواند، از ما نیست» به درجۀ حسن نمیرسد؛ به دلیل نبودن شاهدی بر آن. و به همین خاطر آلبانی این زیادی در حدیث را در تحقیقش بر المشکاه (۱/۳۹۹)ضعیف میداند، سپس خداوند به من توفیق داد تا اینکه در المصنف ابن ابی شیبه (۲/۲۹۷) شاهدی برای این حدیث پیدا کنم: ابن ابی شیبه میگوید: وکیع به من گفت: از خلیل بن مره از معاویه بن مره از ابوهریره که میگوید: رسول الله جفرمودند:«کسی که وتر نخواند از ما نیست». گویم: خلیل ضعیف است اما برای اعتبار - إن شاء الله- خوب است؛ پس این شاهدی بر حدیث ابوالمنیب است که قسمت دوّم حدیث را به مرتبۀ حسن لغیره میرساند؛ پس از توفیق خداوند شکرگزارم. و حدیث بعدی بر قسمتی از اصل حدیث که ذکر کردم، شاهد است. [۵۷] این حدیث، صحیح است. تخریج ابوداود در (کتاب الصلاة، باب حکم الوتر؟ حدیث شمارۀ ۱۴۲۱، ۱/۵۳۴- عون) و این لفظ اوست. و تخریج نسایی در (کتاب قیام اللیل وتطوع النهار، باب ذکر الاختلاف على الزهري في حدیث ابيایوب في الوتر، ۳/۲۳۸-۲۳۹) که این روایت از اوست. و تخریج ابن ماجه در (کتاب إقامة الصلاة، باب ما جاء في الوتر بثلاث وخمس وسبع وتسع، حدیث شمارۀ ۱۱۹۰) و طحاوی در شرح معانى الآثار (۱/۲۹۱) و ابن حبان (۶/۱۶۷، ۱۷۰-۱۷۱، حدیث شمارۀ ۲۴۰۷ و ۲۴۱۰ و ۲۴۱۱- الإحسان) و حاکم در "المستدرک" (۱/۳۰۲) آن را صحیح دانستهاند. [۵۸] این اثر حسن است. تخریج ابن ابی شیبه در المصنف (۲/۲۹۶) وعبد الرازق در المصنف (۳/۳-شمارۀ ۴۵۶۹) و نسایی در (کتاب قیام اللیل وتطوع النهار، باب الأمر بالوتر، ۳/۲۲۹) که این لفظ اوست و تخریج ترمذی در (کتاب الصلاة، باب ما جاء أن الوتر لیس بحتم). ترمذی میگوید: «این حدیث، حسن است». و آلبانی آن را در صحیح سنن نسایی (۱/۳۶۸) صحیح دانسته است. [۵۹] سپس دیدم که ابن رجب در شرح بخاری (مخطوط) (کتاب الوتر) در شرح حدیث اول آن میگوید: «و از ابوایوب روایتی آمده مبنی بر اینکه نماز وتر واجب است و همچنین از معاذ از جهتی که در آن انقطاع وجود دارد». گویم: من این روایت را از ابوایوب نیافتهام، ن.ک: معجم فقه السلف، ۲/۱۸۶. [۶۰] این حدیث، صحیح است. تخریج بخاری در (کتاب التهجد، باب ما یکره من ترك قیام اللیل لمن کان یقومه، حدیث شمارۀ ۱۱۵۲) و این لفظ حدیث اوست. و تخریج مسلم در (کتاب الصیام، باب النهي عن صوم الدهر، حدیث شمارۀ ۱۱۵۹). [۶۱] ن.ک: فتح الباری، ۳/۳۸. [۶۲] این حدیث، صحیح است. تخریج بخاری در (کتاب التهجد، باب تحریض النبي جعلى صلاة اللیل والنوافل من غیر إیجاب، حدیث شمارۀ ۱۱۲۷) و این لفظ حدیث اوست و نیز نزد او به شمارههای: (۴۷۲۴، ۷۳۴۷، ۷۴۶۵). و تخریج مسلم در (کتاب صلاة المسافرین وقصرها، باب ما ورد فیمن نام اللیل أجمع حتى أصبح، حدیث شمارۀ۷۷۵). [۶۳] ن.ک: فتح الباری۳/۱۱. گویم: بخاری بر روی این حدیث بابی به اسم: "باب تشویق پیامبر جبر نماز شب و نوافل بدون واجب کردن آن" را انتخاب کرده است. [۶۴] این حدیث، صحیح است. تخریج بخاری در (کتاب التهجد، باب تحریض النبي جعلى قیام اللیل والنوافل، حدیث شمارۀ ۱۱۲۹) و قسمتی از آن زیر (شمارۀ۲۰۱۲) و این لفظ حدیث اوست. و تخریج مسلم در (کتاب صلاة المسافرین وقصرها، باب الترغیب في قیام رمضان وهو التراویح، حدیث شمارۀ ۷۶۱) و روایتی که به آن اشاره شده، روایت اوست. [۶۵] این حدیث، صحیح است. تخریج مسلم در (کتاب صلاة المسافرین وقصرها، باب استحباب صلاة النافلة في بیته وجوازها في المسجد، شمارۀ ۷۸۱). [۶۶] ن.ک: فتح الباری، ۱/۱۴. [۶۷] این حدیث، صحیح است. تخریج بخاری در (کتاب الوتر، باب الوتر في السفر، حدیث شمارۀ ۱۰۰۰). [۶۸] ن.ک: فتح الباری، ۲/۴۸۹. [۶۹] در ابتدای این فصل به تخریج این حدیث در باب (۳-۱) اشاره شده است. [۷۰] این حدیث، صحیح است. نص و تخریج این حدیث در باب: (۳-۴-۶) میآید. اگر گفته شود: نماز شب غیر از نماز وتر است، در جواب گفته میشود: آنچه در نصوص آمده این است که نماز شب و نماز وتر یک نمازند و از آن دو به شفع و وتر یاد میشود. در سنن ترمذی (۲/۳۲۰-۳۲۱) ذکر میکند که: «اسحاق بن راهویه دربارۀ معنای آنچه که از پیامبر جروایت شده است که سیزده رکعت نماز وتر میخواند، میگوید: معنایش این است که او نماز شب با نماز وتر سیزده رکعت میخواند و نماز شب به وتر نسبت داده شده است و دربارۀ آن حدیثی که از عایشهلروایت شده است و استدلال کرده است به آنچه از پیامبر جروایت شـده کـه میفرمایـد: «ای اهل قرآن! نماز وتر بخوانید!».[اسحاق] میگوید: قصد او نماز شب بوده است؛ میفرماید: بلکه نماز شب بر اصحاب قرآن است».