وقت نماز استسقا و کیفیت آن
این مبحث مسائل زیر را شامل میشود:
۱) وقت نماز استسقا؛
۲) نماز استسقا اذان و اقامه ندارد؛
۳) نماز استسقا همانند نماز عید است؛
بیان این مسائل بدین صورت است:
۱) وقت نماز استسقا
پیامبر جهنگامی که قسمتی از خورشید بیرون آمده بود، برای نماز استسقا بیرون رفتند.
از عایشهلروایت است که گوید: مردم از قحطی و نیامدن باران به پیامبر جشکایت کردند، او دستور منبری را دادند، پس در مصلی برای او گذاشته شد. و به مردم روزی را وعده دادند تا در آن بیرون بروند. عایشه گفت: پیامبر جوقتی که قسمتی از خورشید بیرون آمد بیرون رفتند، آنگاه روی منبر نشستند و تکبیر گفتند و خداوندأرا حمد و سپاس گفتند و فرمودند: «شما از خشکسالی سرزمینتان شکایت کردید و اینکه باران برای شما از آمدن در وقتش تأخیر کرده است و خداوندأبه شما امر کرده است که از او بخواهید و دعا کنید و به شما وعده داده است که دعای شما را استجابت کند». سپس فرمودند: «الحمد لله رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، لا إله إلا الله يَفعل ما يُريد، اللهم أنت الله لا إله إلا أنت الغني ونحن الفقراء، أنـزل علينا الغيث، واجعل ما أنـزلت لنا قوة وبلاغاً إلى حين»: «ستایش مخصوص خداوندی است که پرودگار جهانیان است، (خداوندی که) بخشنده و بخشایشگر است، (خداوندی که) مالک روز جزاست؛ هیچ معبود به حـقّی نـیست مـگر خـداوند، هر چه بخواهد میکند، خدایا! تو خدایی، معبود به حق هستی و هیچ معبود به حقّی نیست، جز تو که غنی هستی و ما فقیر؛ باران را به سوی ما نازل کن و آنچه را که برای ما نازل کردهای تا مدتی، قوّت [نیرویی از منفعتش] و توشۀ ما قرار بده!». سپس دستان خود را بالا آوردند و همچنان دستان خود را بالا میبردند تا اینکه سفیدی بغل ایشان پیدا شد، سپس پشت خود را به مردم کردند و ردایش [۲۷۰]را وارونه (یا بر عکس) و بعد رو به مردم کردند و پاییـن آمدند و دو رکعت نماز خواندند، آنگاه خداوند ابری پدید آورد، و بعد رعد و برق شروع شد و به اذن خداوند باران باریدن گرفت و ایشان به مسجد بر نگشتند تا اینکه سیل به راه افتاد و وقتـی کـه سرعت آنان را به سوی خانههایشان دیدند، خندیدند بـه طوری کـه دنـدانهایشان پیـدا شـد و فـرمودنـد: «شهادت میدهم که خداوند بر هر کاری قادر است و من بندۀ خدا و پیامبرش هستم». تخریج ابوداود [۲۷۱].
هیـچ دلیلی برای تعیین وقت آن نیست [۲۷۲]و هر چند که بیشتر احکام آن مثل نماز عید است، ولی در اختصاص روزی معین با آن فرق دارد [۲۷۳].
۲) نماز استسقا اذان و اقامه ندارد
برای نماز استسقا اذان و اقامه مشروع نیست، بلکه فقط امام یا نائبش به مردم اعلام میکنند که در آن روز بیرون بروند و خودشان نیز برای خواندن نماز با آنان بیرون میروند.
دلیل آن حدیث عایشه لاست که قبلاً ذکر شد. او میگوید: «مردم از قحطی و نیامدن باران به پیامبر جشکایت کردند، او دستور منبری را دادند، پس در مصلی برای او گذاشته شد. و به مردم روزی را وعده دادند تا در آن بیرون بروند...». تخریج ابوداود [۲۷۴].
ابن بطال میگویـد: «اجمـاع علما بر این است که نماز استسقا اذان و اقامه ندارد» [۲۷۵].
ابن قدامه میگوید: «گفتن اذان و اقامه برای آن (نماز استسقا) سنت نیست و در آن خلافی نمیدانیم» [۲۷۶].
و این از فعل صحابهش ثابت است:
از ابواسحاق روایت است: «عبد الله بن یزید انصاری بیرون رفت و همراه او براء بن عازب و زید بن ارقمش بیرون رفتند؛ پس نماز استسقا خواند، آنگاه روی پاهای خود بدون منبر ایستاد و استغفار کرد، سپس دو رکعت نماز خواند و قرآن را جهری و با صدای بلند قرائت کرد و اذان و اقامه نگفتند». ابواسحاق گفت: «و عبدالله بن یزید پیامبر جرا دیده است». تخریج بخاری [۲۷۷].
۳) نماز استسقا همانند نماز عید است
نماز استسقا مثل نماز عید خوانده میشود. پس در رکعت اوّل هفت بار تکبیر گفته میشود و در رکعت دوّم پنج بار تکبیر گفته میشود، غیر از دو تکبیر رکوع؛ و این تکبیرات قبل از قرائت قرآن گفته میشود.
در نمـاز استسقا همـانند نماز عید، قـرآن جهری و با صدای بلند خوانده میشود.
دلایل آن به شرح زیر است:
آنچـه از اسحاق بن عبد الله بن کنانه روایت شده است که گویـد: ولیـد بن عتبه- که امیر مدینه بود- مرا نزد ابن عباس فرستاد تا راجع به نماز پیامبر جدر خصـوص نماز استسقا سؤال کنم؟ او گفت:«پیامبر جبا پیراهن عادی و با تواضع و تضرع خارج شد، تا اینکه به مصلی آمد، آنگاه بالای منبر رفت و مانند خطبۀ شما خطبه نخواند، ولی همچنـان در دعا و تضرع و تکبیر گفتن بود، سپس دو رکعت نماز خواند همان گونه که نماز عید خوانده میشود». تخریج ابوداود و ترمذی [۲۷۸].
نماز استسقا در مصلی
سنت است نماز استسقا در مصلی خوانده شود؛ همانطور که احادیث مذکور بر آن دلالت دارند، بجز اهل مکه، چون آنان در مسجد الحرام نماز میخوانند و از آنجا بـیرون نمیروند و سلف [۲۷۹]شاینگونه عمل کردهاند [۲۸۰].
از جملـه دلایلی که بر خواندن نماز استسقا در مصلی دلالت میکنند، عبارتند از:
الف) آنچه در حدیث عایشهلبه آن اشاره شد: «مردم از قحطی و نیامدن باران به پیامبر جشکایت کردند، او دستور منبری را دادند، پس در مصلی برای او گذاشته شد. و به مردم روزی را وعده دادند تا در آن بیرون بروند...». تخریج ابوداود.
ب) آنچه در حدیث ابن عباسببه آن اشاره شد: «پیامبر جبا پیراهن عادی و با تواضع و تضرع خارج شد، تا اینکه به مصلی آمد، پـس بالای منبر رفت...». تخریج اصحاب سنن.
ج) آنچـه در حدیث عبد الله بن زیـدسبـه آن اشاره شده است که میگوید: «پیامبر جبه سوی مصلی رفتند تا اینکه نماز بخوانند...». تخریج بخاری و مسلم [۲۸۱].
[۲۷۰] یعنی عبا یا پارچهای که روی دوش او بود. (مترجم). [۲۷۱] این حدیث، حسن است. تخریج ابوداود در (کتاب الصلاة، باب رفع الیدین في الاستسقاء، حدیث شمارۀ ۱۱۷۳) و این لفظ حدیث اوست، و تخریج حاکم در المستدرک (۱/۳۲۸) و ابن حبان در الإحسان (۷/۱۰۹،حدیث شمارۀ ۲۸۶۰). ابوداود راجع به این حدیث بعد از تخریج آن میگوید: «این حدیث، غریب است و سندش خوب است». و علامه آلبانی در إرواء الغلیل (۳/۱۳۵) و محقق الإحسان (۷/۱۱۰) این حدیث را حسن دانستهاند. [۲۷۲] ابن حجر در فتح الباری (۲/۴۹۹) میگوید: «راجح این است که وقت معینی ندارد».اهـ. [۲۷۳] فتح الباری، ۲/۴۹۹؛ و [ابن حجر] میگوید: «آیا در شـب هـم خوانـده میشود؟ بعضی استنباط کردهاند که چون پیامبر جقرآن را در این نماز به طور جهری و با صدای بلند خواندهاند پس آن نماز مانند نماز عید در روز خوانده میشود و گرنه، اگر در شب خوانده میشد، در روز آن را به طور سرّی و با صدای آهسته میخواند و آن را مثل نمازهای سنت دیگر در شب با صدای بلند میخواند. ابن قدامه بر جایز نبودن ادای این نماز در وقت کراهت اجماع نقل کرده است و ابن حبان گفته است که بیرون رفتن پیامبر جبه مصلی در ماه رمضان سال ششم هجری بوده است». گویم: ابن قدامه درالمغنی (۲/۴۳۲) گفته است: «برای نماز استسقا وقت معینی نیست، البته در اوقات نهی شده بدون هیچ خلافی خوانده نمیشود، چون وقت آن آزاد است؛ پس هیچ حاجتی برای انجام دادن آن در وقت نهی شده نیست و خواندن آن در وقت نماز عید بهتر است؛ به دلیل آنچه که عایشهلروایت کرده است:«پیامبر جوقتی که قسمتی از خورشید بیرون آمد، بیرون رفتند». (روایت ابوداود). و چون در مکان و کیفیت به نماز عید شبیه است، پس همچنین در وقت، با این تفاوت که وقت آن با زوال خورشید تمام نمیشود، چون روز معینی ندارد؛ پس بـرای آن وقـت معینی نیز نیـست. ابن عبد البـر میگوید: بیرون رفتن برای این نماز در هنگام زوال خورشید نزد جماعتی از علما است، بجز ابو بکر بن حزم. و این اختیاری است، نه اینکه باید حتماً آن را در آن وقت انجام داد».. [۲۷۴] این حدیث، حسن است. و تخریج آن در ابتدای این فصل ذکر شد. [۲۷۵] این را در فتح الباری (۲/۵۱۴) نقل کرده است. ن.ک: موسوعة الإجماع، ۱/۶۵۳. [۲۷۶] المغنی، ۲/۴۳۲. [۲۷۷] سندش صحیح است. تخریج بخاری در (کتاب الاستسقاء، باب الدعاء في الاستسقاء قائماً، زیر شمارۀ ۱۰۲۲). [۲۷۸] این حدیث، حسن است. تخریج احمـد در المسند (۱/۲۳۰و ۲۶۹و ۳۵۵)، و ابـوداود در (کتـاب الصـلاة، جماع أبواب صلاة الاستسقاء وتفریعها، حدیث شمارۀ ۱۱۶۵) و این لفـظ حدیث اوست، و تخریج تـرمذی در (کتاب الصلاة، باب ما جاء في صلاة الاستسقاء، حدیث شمارۀ ۵۵۸)، و تخـریج نسایی در (کتاب الاستسقاء، باب الحال التي یستحب للإمام أن یکون علیها إذا خرج، ۳/۱۵۶) و ابن ماجه در (کتاب إقامة الصلاة والسنة فیها، باب ما جاء في صلاة الاستسقاء، حدیث شمارۀ ۱۲۶۶)، و تخریج ابن خزیمه (شمارۀ ۱۴۰۸) وابن حبان (۷/۱۱۲، حدیث شمارۀ ۲۸۶۲- الإحسان). آلبانی در إرواء الغلیل (۳/۱۳۳) و محقق جامع الأصول (۶/۱۹۲) و محقق الإحسان (۷/۱۱۲) این حدیث را حسن دانستهاند و ترمذی بعد از تخریج این حدیث میگوید: «این حدیث، حسن صحیح است»۰ [۲۷۹] مقصود از سلف, پیشینیان از اصحاب پیامبر جو پیروان آنان و پیرو پیروان صحابهشاست. (مترجم). [۲۸۰] شافعی در الأم (۱/۲۳۴) بر این مسأله تأکید کرده است و این لفظ: «… مگر اهل مکه، چون به ما خبری نیامده که کسی از سلف برای آنان نماز عید خوانده باشد، مگر در مسجدشان [یعنی حرم مکه]... و ندانستهام که آنان هیچ نماز عیدی و هیچ نماز استسقایی را در غیر از آنجا بخوانند». [۲۸۱] این حدیث، صحیح است [تخریج این حدیث بعداً میآید].