آنچه در نماز وتر خوانده مىشود
مستحب است که هر مسلمان در رکعت اوّل نماز وتر: ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى﴾ [۱۰۲]و در رکعت دوّم: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾و در رکعت سوّم: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ﴾ بخواند.
و گاهی همراه ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ﴾معوذتین [سورههای ناس و فلق] را بخواند.
دلایل آن به صورت زیر است:
از اُبی بن کعبسروایـت اسـت: «پیامبر جنماز وتر را سه رکعت میخواند؛ در رکعت اوّل: ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى﴾و در رکعت دوّم: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾و در رکعت سوّم: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ﴾میخواند و قبل از رکوع قنوت میخواند، پس اگر نمازش تمام میشد؛ در هنگام تمام شدن نمازش میگفت: "سُبحَانَ المَلِكِ القُدُّوس" سه بار تکرار میکرد، در بـار آخر آن را با کشش میخواند [۱۰۳]». تخریج نسایی [۱۰۴].
از ابن عباسبروایت است که گوید: «پیامبر جنماز وتر را سه رکعت میخواند؛ در رکعت اوّل: ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى ١﴾و در رکعت دوّم: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ ١﴾و در رکعت سوّم ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾میخواند». تخریج نسایی [۱۰۵].
از عبد العزیز بن جریج روایت است که میگوید: از عایشه سؤال کردم: پیامبر جبا چه سورههایی وتر میخواندند؟ گفت:«در رکعت اوّل: ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى ١﴾و در رکعت دوّم: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ ١﴾و در رکعت سوّم ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾و معوذتین [یعنی سورههای ناس و فلق] میخواند». تخریج ترمذی [۱۰۶].
باید دانست که از این احادیث برداشت میشود که پیامبر جبین شفع و وتر فاصله میانداخت. و این هم به صراحت آمده است:
از ابن عمربروایت است که میگوید: «پیامبر جبین شفع و وتر با سلام گفتنی که ما را میشنواند فاصله میانداخت». تخریج ابن حبان [۱۰۷].
این بدان معنا نیست که پیامبر جبا سه رکعت پیوسته نماز وتر نمیخواندند؛ چون در روایت اُبی بن کعبسکه قبلاً ذکر شد با این لفظ آمده است: «پیامبر جدر نماز وتر [در رکعت اوّل] ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى ١﴾و در رکعت دوّم: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ ١﴾و در رکعت سوّم ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾میخواند و سلام نمیگفت مگر در آخر این رکعات و میگفت (یعنی بعد از سلام گفتن): "سبحان الملك القدوس" سه بار [این عبارت را تکرار میکرد]». تخریج نسایی [۱۰۸].
[۱۰۲] فایده: سنت است بعد از تلاوت این آیه یعنی آیۀ اوّل سورۀ اعلى گفته شود: "سُبْحَانَ رَبِّيَ الأعْلَى" ن.ک: صحیح سنن ابوداود، حدیث شمارۀ ۸۸۳. (مترجم). [۱۰۳] یعنی: در بار سوّم "سبحان الملي القدوس" را با کشش و صدای بلند میگفت، این زیادی یعنی: "با صدای بلند" در روایت نسایی در سننش (چاپ المطبوعات الاسلامية، حدیث شمارۀ ۱۷۳۲ و این روایت را آلبانی در صحیح سنن نسایی صحیح دانسته است) با لفظ: «در بار سوّم صدای خود را بالا میبرد» آمده است. (مترجم). [۱۰۴] این حدیث، صحیح است. تخریج نسایی در (کتاب قیام اللیل وتطوع النهار، باب ذکر اختلاف ألفـاظ الناقلیـن لخبـر أبي بن کعب في الوتر، ۳/۲۳۵) و تخریج ابن حبان در "صحیحش" (۶/۲۰۲، حدیث شمارۀ ۲۴۵۰- الإحسان) بدون ذکر عبارت: «و قبل از رکوع قنوت میخواند»، به جای آن، آمده است: «پس اگر سلام میداد؛ میگفت: سبحان الملك القدوس...». آلبانی سند این حدیث را در صحیح سنن نسایی (۱/۳۷۱-۳۷۲) و محقق الإحسان (۶/۲۰۳) صحیح دانستهاند. [۱۰۵] این حدیث، صحیح است. تخریج نسایی در (کتاب قیام اللیل وتطوع النهار، باب ذکر الاختلاف على أبي إسحاق في حدیث سعید بن جبیر عن ابن عباس في الوتر، ۳/۲۳۶). آلبانی این حدیث را در صحیح سنن نسایی (۱/۳۷۲) صحیح دانسته است. [۱۰۶] این حدیث، صحیح است. تخریج ترمذی در (أبواب الوتر، باب ما جاء فیما یقرأ به في الوتر، حدیث شمارۀ ۴۶۲) و ابنحبان (۶/۱۸۸ و ۲۰۱، حدیث شمارۀ ۲۴۳۲، ۲۴۴۸ – الإحسان). و ابن حبان این حدیث را صحیح دانسته و خود ترمذی آن را حسن دانسته است و شیخ احمد شاکر با حسن بودن موافق بوده است، ولی محقق الإحسان و آلبانی در صحیح سنن ترمذی (۱/۱۴۴)آن را صحیح دانستهاند. [۱۰۷] سند این حدیث، حسن است. تخریج احمد در المسند (۲/۷۶، ۷/۲۳۰، حدیث شمارۀ ۵۴۶۱- شاکر) و ابن حبان آن را در الإحسان (۶/۱۹۱، حدیث شمارۀ ۲۴۳۵) صحیح دانسته است. شیخ احمد شاکر سند این حدیث را صحیح دانسته است و حافظ ابن حجر سندش را همان طور که شیخ احمد شاکر اشاره کرده، قوی دانسته است. همچنین محقق الإحسان آن را قوی دانسته است. [۱۰۸] این حدیث، صحیح است. تخریج نسایی در (کتاب قیام اللیل وتطوع النهار، باب ذکر اختلاف ألفاظ النـاقلیـن لخبـر أبي بن كعب ف الوتر، ۳/۳۳۵-۳۳۶). آلبانی این حدیث را در صحیح سنن نسایی (۱/۳۷۲) صحیح دانسته است. فایده: نسایی در (کتاب قیام اللیل وتطوع النهار، باب القراءة في الوتر) از ابوموسى روایت کرده است که او بین مکه و مدینه بود و نماز عشا را دو رکعت خواند، سپس بلند شد و یک رکعت وتر خواند و در آن صد آیه از سورۀ نساء خواند. سپس گفت: «من در گذاشتن پای خود در جایی که پیامبرج قدم گذاشتهاند کوتاهی نکردم و من آنچه را که پیامبر جخوانده است میخوانم». گویم: این حدیث در دلالت بر مشروع بودن قرائت صد آیه از سورۀ نساء در نماز وتر به طور مطلق، صریح و آشکار نیست. آری، این حدیث بر مشروعیت خواندن صد آیه از سورۀ نساء در موقع خواندن یک رکعت وتر دلالت میکند؛ و آیا در حضر هم به همین صورت است؟ گفتۀ اوّل نزد من واضحتر است؛ والله اعلم!