فضیلت نماز ضحی
احادیثی در فضیلت نماز ضحی آمده است، از میان آنها احادیث زیر را ذکر میکنم:
از ابـوذرسروایـت است که پیامبر جفرمودند: «بر هر یک از مفاصل استخوانهای [۱۴۰]شما صدقهای است، پس هر تسبیحی [سبحان الله گفتن] صدقه است [۱۴۱]و هر تحمیدی [الحمد لله گفتن] صدقه است و هر تهلیلی [لا اله الا الله گفتن] صدقه است و هر تکبیری [الله اکبر گفتن] صدقه است و امر به معروف، صدقه است و نهی از منکر، صدقه است و از آن دو رکـعت نـمازی کـه از نـماز ضحی میخواند، کفایت میکند». تخریج مسلم [۱۴۲].
از ابودرداء و ابوذر بروایت است که پیامبر جفرمود: خداوندأمیفرمایند: «فرزند آدم! برای من در اوّل روز چهار رکعت نماز بخوان، تا تو را در آخر آن روز کفایت کنم!» [۱۴۳]. تخریج ترمذی [۱۴۴].
از ابوهریرهسروایت است: پیامبر جفرمودند: «بر نماز ضحی محافظت نمیکند، مگر اَوّاب [ کسی که زیاد به سوی خدا برمیگردد و توبه میکند]». فرمودند: «و این نماز اَوّابین است». تخریج ابن خزیمه و حاکم [۱۴۵].
[۱۴۰] سلامى [مفصل]، مفرد است و جمع آن، سلامیات [مفاصل] است و آن هم به مفاصل انگشتان گفته میشود، سپس به جای همۀ استخوانها و مفاصل بدن به کار برده شده است؛ (شرح مسلم، نووی، ۵/۲۳۳. [۱۴۱] در روایت دیگری نزد ابوداود در سننش (چاپ دار الفکر ۱/۴۱۱، حدیث شمارۀ ۱۲۸۶) چنین آمده است: «بر هر یک از مفاصل استخوانهای شما در هر روز صدقهای است، پس برای آن شخص به هر نمازی صدقه است و هر روزهای صدقه است و هر حجی صدقه است و هر تسبیحی...».(مترجم). [۱۴۲] این حدیث، صحیح است. تخریج مسلم در (کتاب صلاة المسافرین وقصرها، باب استحباب صلاة الضحى و أن أقلها رکعتان وأکملها ثمان رکعات وأوسطها أربع رکعات أو ست والحث على المحافظة علیها، حدیث شمارۀ ۷۲۰).و ن.ک: جامع الأصول،۹/۴۳۶. * ابن رجب در جامع العلوم و الحکم (چاپ دار ابن الجوزی ص ۴۶۴-۴۶۷) میگوید: «ظاهر حدیث نشان میدهد که شکر با این صدقات بر هر مسلمان در هر روز واجب است، ولی شکر دو درجه دارد: یکی از آن دو، شکر واجب است و آن هم اینکه: یک شخص واجبات را انجام دهد و از محّرمات دور شود، پس این را باید انجام دهد و در قبال شکر این نعمتها او را کفایت میکند،... و این نشان میدهد که در صورتی او را کفایت میکند که کارهای شر و بدی انجام ندهد و در صورتی از بدیها دور میشود که فرائض را انجام دهد و از محرمات دوری کند، چون بزرگترین بدیها ترک فرائض است و برای همین بعضی از سلف گفتهاند: شکر خدا ترک گناه است. و بعضی از آنان گفتهاند: شکر خدا این است که در انجام گناه از نعمتهای خداوند کمک گرفته نشود. درجۀ دوّم از شکر، شکر مستحب است و آن هم اینکه: یک بنده بعد از ادای فرائض و دوری از محرّمات، عبادتهای سنتی انجام دهد. و این درجۀ سبقت گیرندگان و بندگان نزدیک خداست و آن هم از فرمایشاتی که پیامبر جدر این احادیث به آن اشاره کردهاند... و از انواع صدقههایی که پیامبر جدر این احادیث به آنها اشاره میکنند، چیزهایی است که منفعت آن برای دیگران است؛ مانند: صلح دادن، کمک کردن به یک شخص برای سوار شدن بر چهار پایش و سخن نیک و... و از آنها چیزهایی است که منفعت آن به خود شخص بر میگردد؛ مانند: تسبیح گفتن و تکبیر گفتن و تحمید گفتن و تهلیل گفتن و رفتن به سوی نماز و دو رکعت نماز ضحی و به درستی که این دو رکعت نماز از همۀ آنها او را کفایت میکند، چون در نماز خواندن از همۀ اعضای بدن در طاعت و عبادت استفاده میشود،...». (مترجم). [۱۴۳] طیبی میگوید: یعنی من تو را در کارها و خواستههایت کفایت میکنم و آنچه را که دوست نداری، بعد از نماز تا آخر آن روز از تو دفع و دور میکنم و معنای آن این است که ذهن خود را در اوّل روز برای عبادت من خالی و فارغ کن، تا اینکه ذهنت را در آخر آن روز با بر آوردن خواستههایت خالی و فارغ کنم. (تحفة الأحوذي، چاپ دار احیاء التراث العربی، ۲/۵۹۸). سیوطی میگوید: احـتمال دارد که مـراد از آن کـفایـت، مصونیت او از آفات و امراض و حادثههای زیان آور باشد و یا اینکه مراد از آن، حفظ کردن او از گناهان و گذشت کردن از کارهای بد او در آن روز باشد یا عمومیتر از آن. (عون المعبود، تألیف عظیم آبادی، چاپ دار احیاء التراث العربی، ۴/۱۰۲). (مترجم). [۱۴۴] این حدیث، حسن است. تخریج احمد در المسند (۶/۴۴۰، ۴۵۱) و تخریج ترمذی در (کتاب الصلاة، باب ما جاء في صلاة الضحى، حدیث شمارۀ ۴۷۵). ترمذی دربارۀ این حدیث میگوید: «حسن غریب است» و شیخ احمد شاکر در تحقیقش برترمذی و آلبانی در صحیح سنن ترمذی (۱/۱۴۷) آن را صحیح دانستهاند و محقق جامع الأصول (۹/۴۳۷) آن را حسن دانسته است. [۱۴۵] این حدیث، حسن است. تخریج ابن خزیمه (۲/۲۲۸) و حاکم در المستدرک (۱/۳۱۴). و این لفظ حدیث آنهاست، و تخریج طبرانی در الأوسط (۲/۲۷۹ – مجمع البحرین) بدون فرمودهاش: «و این نماز اوابین است». حاکم این حدیث را بر شرط مسلم تصحیح نموده و آلبانی در سلسلة الأحادیث الصحيحة (حدیث شمارۀ ۱۹۹۴) آن را صحیح دانسته است.