نمازهای سنت در احادیث صحیح نبوی

فهرست کتاب

حکم نماز دو عید:

حکم نماز دو عید:

این نماز بر هر شخص مسلمانِ قادر چه مرد و چه زن در محل اقامتش واجب است و دلایل آن بدین صورت است:

آنچه از ام عطیه لروایت است که می‌گوید: «به ما دستور دادند (یعنی پیامبرج) که دختران بالغ [۲۲۷](یا آنانی که به سن بلوغ رسیده‌اند) و زنان خانه‌نشین را به نماز دو عید بفرستیم و به زنانی که در حالت حیض بودند، امر می‌کردند در گوش‌های از مصلّای [۲۲۸]مسلمانان بنشینند».

و در روایتی از حـفصه بنت سیرین از ام عطیه لآمده است، که ‌گوید: «به ما بـرای بیرون رفتن در دو عید امـر می‌شـد و نیز خانه نشینان و دختران بکر». [ام عطیه] گفت: «زنانی که حیض هستند با شما به پشت سر مردم می‌روند [یـعنی در آخـر مـصلی در گوش‌های می‌نشینند]، بـا مـردم تـکبیر می‌گویند». تخریج بخاری و مسلم [۲۲۹].

«باید دانست که پیامبر جبر نماز دو عید مواظبت داشته‌اند و در هیچ عیدی آن را ترک نکرده‌اند و به مردم امر کرده‌اند که به این نماز بروند، حتی به دختران بالغ و زنان خانه نشین و زنانی که در حالت حیض هستند، امر کرده‌اند تا به این نماز بروند و به زنانی که در حالت حیض هستند، امر کرده‌اند که در گوش‌های از جایگاه نماز بنشینند و در آن خیر و دعای مسلمانان شرکت کنند، حتی آنانی که جلباب [چادر یا عبایی که زنان می‌پوشند] ندارند، دوست یا رفیق او با جلباب خودش او را بپوشاند.

ظاهر خطاب پیامبر جبه بیرون رفتن در روز عید مقتضا و شامل امر به آن نماز است و آن هم برای کسانی که عذر ندارند و برای مردان از زنان اولی‌تر هستند.

تمام این‌ها نشان می‌دهند که این نماز، واجبی مؤکد بر همۀ افراد چه زن و چه مرد مسلمان است، نه واجب کفایی [واجبی که با انجام دادن عده‌ای، از دیگران ساقط شود].» [۲۳۰].

[۲۲۷] در نسخۀ عربی این کتاب اشتباه چاپی وجود داشته و به جای "العواتق"،"العوائق" نوشته شده است و این برخلاف نسخه‌های موجود از صحیح بخاری و صحیح مسلم است. (مترجم). [۲۲۸] مصلّی به جایگاه مخصوص نماز عید و استسقاء گفته می‌شود. (مترجم). [۲۲۹] این حدیث، صحیح است. تخریج بخاری در جاهایی از کتابش از جمله در (کتاب العیدین، باب خروج النساء والحیض إلى المصلي، حدیث شمارۀ ۹۷۴) و در (باب إذا لم یکن لها جلباب في العید، حدیث شمارۀ ۹۸۰) و تخریج مسلم در (کتاب صلاة العیدین، باب ذکر إباحة النساء في العیدین إلى المصلي وشهود الخطبة مفارقات للرجال، حدیث شمارۀ ۸۹۰) و این لفظ روایت و روایت دوّم از اوست. [۲۳۰] از گفتۀ شوکانی. ن.ک: السیل الجرار، ۱/۳۱۵؛ الدراري المضية، ۱/۱۹۴.