مشروعیت نماز شب با جماعت در رمضان
مشروعیت نماز شب با جماعت در ماه رمضان از گفته و فعل پیامبر جثابت است.
اما گفتۀ پیامبر جآن است که جبیر بن نفیر از ابوذرسنقل میکند که او گوید: «با پیامبر جروزه گرفتیم، او برای ما نماز [شب یا تراویح] نخواند مگر در هفت شبی که از آن ماه باقی مانده بود [یعنی شب بیست و سوم]، پس برای ما نماز خواند تا اینکه یک سوّم شب گذشت، سپس در شش شبی که از آن ماه باقی مانده بود [یعنی شب بیست و چهارم] برای ما نماز نخواند و در پنج شبی که از آن ماه باقی مانده بود [یعنی شب بیست و پنجم] برای ما نماز خواند تا اینکه نصف شب گذشت، آنگاه به او گفتیم: ای رسول الله ! اگر [امکان دارد] باقی ماندۀ این شب را نیز برای ما سنت بخوانی؟ او فرمود: «به راستی کسی که همراه امام نماز بخواند تا اینکه نمازش تمام شود، برای او نماز همۀ شب نوشته میشود [۱۲۷]»، سپس برای ما نماز نخواند تا اینکه سه شب از آن ماه باقی مانده بود و در سه شب باقی مانده از آن ماه برای ما نماز خواند [یعنی شب بیست و هفتم] و همسران و تمام خانوادهاش را به سوی نماز فرا خواند، او برای ما نماز خواند تا جایی که از نرسیدن به فـلاح ترسیدیم. جـبیر بن نـفیر - کسی که از ابوذر روایت میکند- میگوید: گفتم: فلاح چیست؟ [ابوذر] گفت: غذای وقت سحر». تخریج ترمذی و نسایی و ابن ماجه [۱۲۸].
ترمذی در سخنش بر این حدیث میگوید: «ابن مبارک و احمد و اسحاق نماز همراه امام را در ماه رمضان اختیار کردهاند و اختیار شافعی این بوده است که اگر شخص، قاری باشد، خودش به تنهایی نماز بخواند» [۱۲۹].
گویم: حدیث ابوذرسنه تنها دلیل قولی از پیامبر جبر مشروعیت جماعت در نماز شب است، بلکه بر فضیلت آن نیز دلالت دارد.
اما دلیل از فعل پیامبر جدر مورد نماز شب همراه با جماعت، حدیثی است که عایشهلروایت میکند که گوید: شبی پیامبر جدر هنگام نیمه شب بیرون رفـت و در مسجد نماز خواند و مردمی به او در نماز اقتدا کردند. و هنگامی که صبح شد، مردم راجع به آن نماز صحبت کردند، پس تعداد بیشتری از آنان جمع شدند و با او نماز خواندند. و هنگامی که صبح شد مردم راجع به آن نماز صحبت کردند، پس اهل آن مسجد [یعنی نمازگزارانی که در آن مسجد نماز میخوانند] در شب سوّم زیاد شدند، آنگاه پیامبر جبیرون آمد و مردم به او در نماز اقتدا کردند. پس وقتی که شب چهارم شد، مسجد از مردم پر شده بود، تا اینکه پیامبر جبرای نماز صبح بیرون آمد، وقتی که نماز صبح تمام شد، رو به مردم کرد، آنگاه تشهد گفت و سپس فرمود: «اما بعد: به راستی که وضعیت شما برای من پنهان نبود؛ فقط ترسیدم بر شما فرض شود و نتوانید آن را انجام دهید». تخریج بخاری و مسلم [۱۳۰].
حافظ ابن حجر در ضمن فواید این حدیث میگوید: «[این حدیث دلیلی است بر اینکه] نماز شب با جماعت – خصوصاً در ماه رمضان – سنت و مستحب است؛ چون ترسِ موجود در حدیث بعد از وفات پیامبر جاز بین رفته است و به همین خاطر عمر بن خطابسمردم را بر نماز اُبی بن کعب جمع کرده است» [۱۳۱].
[۱۲۷] یعنی به اندازۀ نماز خواندن همۀ شب، اجر داده میشود. (مترجم). [۱۲۸] این حدیث، صحیح است. تخریج ترمذی در (کتاب الصوم، باب ما جاء في قیام شهر رمضان، حدیث شمارۀ ۸۰۶) و این لفظ حدیث اوست. وتخریج نسایی در (کتاب السهو، باب ثواب من صلي مع الإمام حتى ینصرف، ۳/۸۳) و ابوداود در (کتاب الصلاة، باب في قیام شهر رمضان، حدیث شمارۀ۱۳۷۵) [همراه با زیادی در آخر حدیث با لفظ: «سپس بقیۀ آن ماه را برای ما نماز نخواند»]، و ابن ماجه در (کتاب إقامة الصلاة والسنة فیها، باب ما جاء في قیام شهر رمضان، حدیث شمارۀ ۱۳۲۷). ترمذی این حدیث را صحیح دانسته و محقق جامع الأصول (۶/۱۲۱) نیز سند آن را صحیح دانسته است. * فایده: آن هم برای افرادی که پشت سر کسانی نماز میخوانند که در رمضان نماز تراویح را بیست و سه رکعت میخوانند، هرچند امام بعد از هشت رکعت عوض میشود، چون عوض شدن امام دلیل بر پایان نماز نیست، بلکه از خسته شدن اوست و اجر مذکور در این حدیث، برای کسی است که تا آخر آن نماز با همان جماعت نماز بخواند؛ پیامبر جمیفرماید: «به راستی که امام بدین خاطر گذاشته شده تا به او اقتدا شود [یعنی در نماز]». قسمتی از حدیثی که بخاری (چاپ دار ابن کثیر، حدیث شمارۀ ۳۷۱ و...) و مسلم (چاپ دار إحیاء التراث العربي، حدیث شمارۀ ۴۱۱ و...) روایت کردهاند. آلبانی: در السلسلة الصحيحة (حدیث شمارۀ ۲۲۴ چاپ مكتبة المعارف) بعد از گفتۀ عایشهل«عید قربان روزی است که مردم قربانی میکنند و عید فطر روزی است که مردم افطار میکنند» میگوید: «این شایستۀ این شریعت بلند نظر است که از اهداف آن جمع کردن مسلمانان و یکسان کردن صفهای آنهاست و اینکه آنان را از اسباب تفرقه دور کند، پس شرع برای رأی یک شخص در عبادت جمعیای مثل روزه و عید و نماز جماعت، اعتبار قائل نیست - هر چند که از نظر او درست باشد-... سپس از سنن ابوداود (۱/۳۰۷) با سند صحیح نقل میکند: «عثمانسدر منی چهار رکعت نماز خواند [یعنی: نماز فرض چهار رکعتی را که باید دو رکعت بخواند، را چهار رکعت خواند]، پس ابن مسعودسبر او انکار کرد و گفت: با پیامبر جدو رکعت نماز خواندم و همراه ابو بکر دو رکعت و همراه عمر دو رکعت و همراه عثمان در قسمتی از خلافتش سپس آن را کامل خواند، سپس شما اختلاف کردید، پس بعضی دو رکعت و بعضی چهار رکعت میخوانند؛ من آرزو دارم که از چهار رکعت دو رکعت آن از من قبول شود. سپس ابن مسعود چهار رکعت نماز خواند! پس به او گفته شد: تو بر عثمان انتقاد کردی سپس خودت چهار رکعت میخوانی؟! [ابن مسعود]گفت: اختلاف، شرّ است». بعد از این آلبانی: میگوید: «آنانی که همچنان در نمازهایشان اختلاف و تفرقه دارند و به بعضی از ائمۀ مساجد اقتدا نمیکنند، در این حدیث و در اثری که ذکر شد تأمل کنند، خـصوصاً در نـماز وتـر در رمضان با این حجت که بر خلاف مذهب او هستند!...». به نکتۀ بسیار مهمی در اثرمذکور اشاره شده است و آن هم گفتۀ ابن مسعودساست که میگوید: «اختلاف، شرّ است»، ولی متأسفانه بعضی مثل اینکه به این توجیهات اعتنایی ندارند و برای کسب رضایت مردم یا از روی جهل، روایتی ذکر میکنند که پیامبر جفرمودهاند: «اختلاف امتم رحمت است»، این حدیث هیچ اصلی ندارد و شمار زیادی از ائمه آن را به طور شدید انکار کردهاند. و آلبانی/در سلسلة الضعيفة (حدیث شمارۀ ۵۷) پیرامون این حدیث منسوب به تفصیل سخن به میان آورده است. در رد این حدیث منسوب کافیست که بدانیم با توصیههای خداوند در قرآن مخالف است، چون خداوند در قرآن میفرمایند: ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِيحُكُمۡۖ﴾«و از خداوند و پیامبرش اطاعت و پیروی کنید و با یکدیگر اختلاف و تنازع نکنید، پس سـر افکنده و شکست میخورید و قوّت و هیبت شما از میان مـیرود». و نیز میفرمایند: ﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْ﴾«و همه به ریسمان خداوند چنگ زنید [یعنی: به قرآن و سنتی که توسط وحی خداوند برای هدایت بشریت نازل شده است، بچسبید] و تفرقه و اختلاف نکنید». چرا اختلاف نه؟ چون اختلاف سبب از هم گسستگی و تعصب میشود، پس انسان ناخواسته از قرآن و سنت دور میشود، در نتیجه کسی که حنبلی است؛ پشت سر کسی که شافعی است نماز نمیخواند، چون او سر خود را به طور کامل مسح نکرده است و همچنین کسی که شافعی است پشت سر کسی که حنفی است نماز نمیخواند، چون نزد احناف لمس کردن زن وضو را باطل نمیسازد و...!؟ پس باید اختلاف را با تمسک به قرآن و سنت کم کنیم یا از بین ببریم و دستورات خداوند و رسولش را اجرا کنیم، نه اینکه بگوییم: اختلاف رحمت است و هر چه دلمان خواست انجام دهیم! یکی از توجیهات و نصایح مهم علامه آلبانی در سخنی که کمی پیش از او نقل کردم این است که ما جماعت مان را در نمازهای جمعی، به ویژه در روز عید کم رنگ نکنیم و پیامبر جنیز این چنین توجیهاتی داشتهاند و در حدیثی نزد امام مسلم در صحیحش (چاپ احیاء التراث ۱/۴۴۸حدیث شمارۀ ۶۴۸-۲۳۸) آمده است که ابوذرسمیگوید: پیامبر جبه من فرمودند: «چگونه هـستی روزی که اُمرایی بـر تو حـکمرانی میکنند که نماز را از وقـتش بـه تـأخـیر میاندازند یا آن نماز را با تأخیر انداختن میمیرانند؟ ابوذر گفت: گفتم: به من چه امر میکنی؟ فرمودند: نماز را در وقتش بخوان، پس اگر برای ادای نماز به آنان رسیدی، با آنان نماز بخوان، چون برای تو نافله و سنتی است.». پس ای امت اسلام! اگر هر نماز جماعتی به تأخیر افتاده شد ما در خواندن آن با جماعت کوتاهی نکنیم، به ویژه در روز عید که شاید یک روز به جلو انداخته شود، پس آن را در اوّل وقت آن بخوانیم و با جماعت با نیت سنت نیز آن را بخوانیم تا اینکه جماعت مان کم رنگ نشود. (مترجم). [۱۲۹] سنن ترمذی،۳/۱۷۰. [۱۳۰] این حدیث، صحیح است. تخریج بخاری در جاهایی از کتاب صحیحش از جمله (کتابالجمعة، باب من قال في الخطبة بعد الثناء: أما بعد، حدیث شمارۀ ۹۲۴) و این لفظ حدیث اوست، و مسلم در (کتاب صلاة المسافرین، باب الترغیب في قیام رمضان، حدیث شمارۀ ۷۶۱). ر.ک: جامع الأصول، ۶/۱۱۶-۱۱۸. [۱۳۱] فتح الباری،۳/۱۴. آلبانی جماعت در نماز شب را در کتابش صلاة التراویح (ص۹-۱۵) مشروع دانسته است و از گفته و فعل و تقریر پیامبر جدلایلی را برای آن ذکر کرده است. و ن.ک: اقتضاء الصراط المستقیم، ۲۷۵-۲۷۷. * فایده: در مورد تعداد رکعاتی که پیامبر جدر رمضان با جماعت خواندند: در روایتی از جابر بن عبداللهسنزد ابن نصر و طبرانی با سندی که آلبانی آن را در (صلاة التراویح ص ۲۱) حسن دانسته، آمده است که میگوید: «پیامبر جدر آخرین شب از رمضان که برای صحابهشنماز خواندند، هشت رکعت برای آنان نماز خواندند و سپس برای آنها نماز وتر را خواندند». (مترجم).