شرح مسائل الجاهلیة

فهرست کتاب

مقدمه‌ی مؤلف

مقدمه‌ی مؤلف

الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد:

از جمله درس‌هایی که در مسجد شروع کردم، شرح مسائل الجاهلیة بود که شیخ الاسلام محمد بن سلیمان التمیمی/در رساله‌ای مختصر آن را به رشتۀ تحریر درآورده است. بعضی از دانشجویان آن را در نوارهای کاست ضبط کرده و بعضی هم در صدد پیاده نمودن آن از روی نوار برآمده و آن را به من عرضه داشتند؛ وقتی آن را مطالعه کردم تصمیم گرفتم آن را چاپ و منتشر نمایم تا همگان از فایدۀ آن بهرمند گردند. هر چند آن را خالی از نقص و ضعف نمی‌دانم؛ اما همانگونه که گفته‌اند بودن چیزی بهتر از نبودنش است. (شیء خیر من لا شیء‏) از خوانندگان این رساله خواهشمندم در صورت ملاحظه هرگونه اشکالی مرا نسبت به آن آگاه نمایند. از خداوند متعال خواهانم که همگی را برای کسب علم نافع موفق بدارد وصلی الله علی نبینا محمد وآله وسلم.

مؤلف

بسم الله الرحمن الرحیم

الـحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجـمعين‏، وبعد:

شیخ الاسلام محمد بن سلیمان التمیمی /در مقدمۀ رساله‌اش موسوم به مسائل الجاهلیة می‌گوید: این‌ها مسائلی هستند که در آن رسول الله صبا جاهلان اعم از پیروان یهود و مسیحیت و امّیها (غیر از اهل کتاب) مخالفت نموده است؛ مسائلی که مسلمانان بی نیاز از درک و فهم آن نیستند.

فالضِّدُّ يُظهِرُ حُسنَهُ الضِّدُّ
وبِضِدِّها تتبيّنُ الأشياءُ [۱]

هر چیزی که مخالف و ضد داشته باشد، خوبیش آشکار می‌گردد. و اشیاء به واسطه ضدشان توضیح داده می‌شوند.

مهمترین و شدیدترین خطر که متوجه انسان می‌گردد، اینست که: قلباً به آنچه رسول الله صآورده ایمان نداشته باشد و اگر همراه با بی ایمان قلبی، نیکو دانستن اهل جاهلیت را نیز اضافه کنیم در آن صورت خسارت و زیان وارده به نهایت خود خواهد رسید؛ چنانکه می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ وَكَفَرُواْ بِٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ[العنکبوت: ۵۲]. «کسانی که به باطل ایمان آوردند و به الله کافر شدند، ایشان خسارت دیدگانند».

شرح:

این نوشته یکی از نوشته‌های شیخ محمد بن سلیمان التمیمی /است که تحت نام ‏«‏مسائل الجاهلية التي خالف فيها رسول الله صأهل الجاهلية» نگاشته شده و مشتمل بر ۱۲۸ مسئله می‌باشد. آن بزرگوار آن را از کتاب خدا، سنت رسول و سخنان اهل علم خلاصه کرده و برگزیده که هدف از آن آگاه کردن مسلمانان مورد توجه بوده است تا خود را از آن دور نمایند؛ چون بسیار مهم می‌باشند. و آن‌ها را از جمله مسائلی دانسته که در آن رسول الله صبا اهل جاهلیت اعم از اهل کتاب و غیر ایشان به مخالفت برخواسته است.

منظور از اهل کتاب، یهودیان و نصاری می‌باشد. اولی صاحب تورات است که خداوند آن را بر موسی ÷نازل کرد و نصاری صاحب انجیل هستند که از جانب خداوند متعال بر عیسی ÷نازل گردید و به همین خاطر این دو طایفه را اهل کتاب می‌نامند. در حال حاضر از تورات به نام عهد قدیم و از انجیل به نام عهد جدید در اصطلاح خویش نام می‌برند و این دو، کتاب‌های عظیم و بزرگواری بودند که خداوند بر دو پیامبر عظیم الشأن خویش نازل فرمود. مخصوصاً تورات کتاب بسیار مهمی بود و انجیل به خاطر تکمیل و تصدیق آن نازل گردید و گذاشتن نام اهل کتاب بر آن‌ها باعث جدایی آن‌ها از غیرشان می‌شود. اما منظور از امّیون، عرب‌ها هستند که به هیچ کدام از این دو دین متدین نبودند [۲]. این‌ها اقوامی بودند که اکثراً قادر به خواندن و نوشتن نبودند و قبل از نزول قرآن، کتابی در اختیار نداشتند به همین خاطر به عنوان امّیون نامگذاری شدند. چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي بَعَثَ فِي ٱلۡأُمِّيِّ‍ۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ[الجمعه: ۲]. «او کسی است که در بین امّیها کسی را از بین خودشان به عنوان رسول مبعوث کرد».

و می‌فرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَيۡنَٰهُم مِّن كُتُبٖ يَدۡرُسُونَهَاۖ وَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهِمۡ قَبۡلَكَ مِن نَّذِيرٖ ٤٤[سبأ: ۴۴]. «قبل از تو به آن‌ها کتابی ندادیم که آن را مرور کنند و ترساننده‌ای بیم‌دهنده نیز به سوی آن‌ها روانه نکردیم».

و می‌فرماید: ﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ ٦[یس: ۶]. «تا قومی را بیم دهی که پدرانشان ترسانده نشدند و در غفلت ماندند».

در آیه ۱۵۷ سوره اعراف رسولش را به عنوان امّی توصیف می‌کند: ﴿ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ[الأعراف: ۱۵۷]. «آن‌ها خبر دهندۀ درس نخوانده‌ای را پیروی کردند که در تورات و انجیل اینگونه توصیف شده بود، امر به معروف ونهی از منکر می‌کند». امی بودن رسول الله صطوری که حتی خواندن و نوشتن را هم بلد نبود و با این وصف آورندۀ کتاب عظیمی چون قرآن بود؛ خود گواه صادقی بر رسالتش و معجزه بزرگی برای اوست. بنابراین عرب امی بودند و پیامبرشانصنیز امی بود.

[۱] یک ضد خوبی ضد دیگر را آشکار می‌کند و چیز‌ها (امور) به وسیلۀ اضداد شناخته می‌شود. [۲] امیون جمع امی می‌باشد و نسبت آن به ام یعنی مادر بر می‌گردد و امی به کسی گفته می‌شود که قادر به خواندن و نوشتن نباشد.