شرح مسائل الجاهلیة

فهرست کتاب

مسئله هفتاد و هفتم: اقتدا کردن به کسی که شایستۀ آن نیست

مسئله هفتاد و هفتم: اقتدا کردن به کسی که شایستۀ آن نیست

امامانشان یا عالمان فاجر و ظالم و یا عابدان جاهل و نادان بودند چنانکه می‌فرماید: ﴿وَقَدۡ كَانَ فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ يَسۡمَعُونَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُۥ مِنۢ بَعۡدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٧٥ وَإِذَا لَقُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ قَالُوٓاْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمۡ لِيُحَآجُّوكُم بِهِۦ عِندَ رَبِّكُمۡۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٧٦أَوَ لَا يَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعۡلِنُونَ ٧٧ وَمِنۡهُمۡ أُمِّيُّونَ لَا يَعۡلَمُونَ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّآ أَمَانِيَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا يَظُنُّونَ ٧٨[البقرة: ۷۵-۷۸].

«بعضی از آن‌ها کلام خدا را بعد از شنیدن و تعقل کردن در حالی که می‌دانند اقدام به تحریف آن می‌کنند. وقتی با مؤمنان ملاقات می‌کنند گویند ما ایمان آورده ایم، اما وقتی که با همدیگر خلوت می‌کنند، می‌گویند: آیا در مورد چیزی که خداوند بر ما آشکار کرده با آن‌ها گفتگو می‌کنید تا به وسیله آن پیش خدا بر علیه شما اقامه برهان کنند آیا عقل خود را به کار نمی‌گیرید؟ آیا آن‌ها نمی‌دانند که خداوند به آشکار و نهان عالم است؟ بعضی از آن‌ها بیسواد و امی هستند و کتاب تورات را جز آرزوهای باطل نمی‌پندارند و این‌ها تنها اهل ظن و گمانند».

شرح:

پیشوایان اهل جاهلیت از یهود و نصاری و دیگران، یا عالمانی فاجر و یا عابدانی جاهل و نادان بودند که به علم خویش عمل نمی‌کردند. نمونه آن‌ها احبار یهود و یا راهبان مسیحی که عابدان جاهلی بودند می‌باشد زیرا که دلیل اعمال خویش را نمی‌دانستند و نسبت به آن جاهل بودند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ[التوبة: ۳۱].

«غیر از خداوند متعال، علما و راهبان خویش را رب و پروردگار خود قرار می‌دادند». این احبار و رهبان حرام را برایشان حلال و حلال را بر آن‌ها حرام می‌کردند و آن‌ها نیز در این کار از آن‌ها اطاعت و پیروی می‌نمودند. در سوره بقره می‌فرماید: ﴿أَفَتَطۡمَعُونَ أَن يُؤۡمِنُواْ لَكُمۡ وَقَدۡ كَانَ فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ يَسۡمَعُونَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُۥ مِنۢ بَعۡدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٧٥[البقرة: ۷۵].

منظور از این فرموده: ﴿أَفَتَطۡمَعُونَ أَن يُؤۡمِنُواْ لَكُمۡ وَقَدۡ كَانَ فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ يَسۡمَعُونَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُۥعالمان فاجر و فاسق می‌باشند که کلام خدا، تورات را می‌شنوند، آن را دانسته و به دیگران تعلیم می‌دهند ﴿ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُسپس الفاظ و معانی آن را تغییر می‌دهند ﴿مِنۢ بَعۡدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَیعنی بعد از آنکه الفاظ و معانی صحیح آن را فهمیده و یاد گرفتند به خاطر هواها، اغراض و شهواتشان آن را تحریف کردند چنانکه در مورد داستان همان زن زناکار که مرتکب زنای محصنه شده بود اتفاق افتاد. آنگاه که مردی از یهود با زنی یهودی زنا کرد گفتند که حکم را پیش آن مرد (منظورشان رسول اللهصبود)، ببرید. چون آن‌ها حکم زنای محصنه در تورات را می‌دانستند ولی نمی‌خواستند اجرا کنند و قصدشان این بود بلکه در مورد آن‌ها به شیوۀ آسانتری حکم نماید. به همین خاطر پیش او آمده و از او درخواست حکم بر آن زن و مرد زناکار نمودند، رسول اللهصفرمود: «مَا تَجِدُونَ فِي التَّوْرَاةِ عَلَى مَنْ زَنَى؟‏‏‏ وفي رواية‏:‏ ‏‏مَا تَجِدُونَ فِي التَّوْرَاةِ فِي شَأْنِ الرَّجْمِ» [۵۸]«در تورات حکم کسی که زنا می‌کند چیست؟ و در روایتی آمده که فرمود: در تورات در مورد رجم کردن چه چیز وجود دارد؟» گفتند: صورتش را سیاه و بر الاغی سوارش می‌کنیم و او را در بازارها می‌گردانیم. پیامبرصاز عبدالله بن سلام که قبلاً از علمای یهود بود و مسلمان شده بود سؤال کرد. عرض نمود: دروغ می‌گویند، به همین خاطر رسول اللهصفرمود: تورات را بیاورید. آنگاه که تورات را آوردند ابن صوریا انگشتش را بر آیۀ رجم نهاد و عبدالله بن سلام به او گفت: انگشتت را بردار، وقتی انگشتش را برداشت، آیه رجم در تورات آشکار گردید و رسول اللهصدستور به رجم هر دو نفر زن و مرد زناکار را صادر کرد و حکم اجرا و آن دو نفر سنگسار شدند.

این کار از جمله تحریفات کلام خداست که توسط عالمان آن‌ها صورت گرفت و بر خدا دروغ بستند و حکمش را پنهان نمودند. و باز از جمله تحریفاتشان این است که هنگامی پروردگار دستور داد که سجده کنان وارد دروازه شوند و بگویند: حطة: یعنی از گناهان ما درگذر، آن را به کلمه حنطة تغییر دادند، نون را در آن افزودند و چیزی را که جزو کلام خدا نبود به آن اضافه کردند.

تحریف یعنی زیاد و کم کردن و یا تفسیر کردن کلام به غیر از معنای صحیح آن است. چون تحریف یا در لفظ و یا در معنی صورت می‌گیرد بنابراین شامل تمام کسانی است که می‌کوشند قرآن و یا احادیث به غیر از معنای صحیحش تفسیر کنند و قصدشان در این کار کمک به مذهب خویش، یا پیروی شهوات و یا رسیدن به لذایذ دنیاست. ﴿وَإِذَا لَقُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا[البقرة: ۷۶].

این همان نفاق است. و نفاق و تحریف نصوص طریقه و روش یهود است.

سپس می‌فرماید: ﴿وَمِنۡهُمۡ أُمِّيُّونَ لَا يَعۡلَمُونَ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّآ أَمَانِيَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا يَظُنُّونَ ٧٨[البقرة: ۷۸].

این‌ها همان عابدان جاهلند تورات را می‌خوانند اما معانی آن را نمی‌دانند، و مردم این‌ها را امام و پیشوای خود می‌گردانند در حالی که جاهلند. درست نیست به جز به عالمی که اهل عمل باشد اقتدا کرد که همان عالمان ربانی هستند. پس عابدان جاهل نباید مورد اقتدا قرار گیرند هرچند اهل زهد و عبادت باشند چون عبادتشان نیز به غیر طریق صحیح و بر غیر شیوۀ اسلام است.

[۵۸] أخرجه البخاری ‏ (‏رقم ۳۶۳۵، ۴۵۵۶، ۶۸۱۹، ۷۵۴۳‏)‏، ومسلم ‏(‏رقم ۱۶۹۹، ۱۷۰۰‏)