جهان قبل از اسلام
قبل از بعثت رسول الله صجهان در گمراهی آشکاری قرار داشت. اهل کتاب و امّیها و بقیۀ ساکنان زمین همگی در چنین وضعی بودند. تنها باقیماندههای اهل کتاب متمسک به دین حق، باقی مانده بودند ولی آنها نیز قبل از بعثت دچار انقراض و نابودی شدند. در چنان وضعی تاریکی جهل و گمراهی سایه خویش را بر اهل زمین گسترانیده بود.
در حدیث آمده است که: «إِنَّ اللَّهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَمَقَتَهُمْ، [يعني: أبغضهم] عَرَبَهُمْ وَعَجَمَهُمْ إِلَّا بَقَايَا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ» [۵].
«الله تعالی به ساکنان زمین نگاه نمود و بر همگان جز باقیمانده اهل کتاب خشمگین شد».
در چنین وضع و حالی که جاهلیت سایه شوم خود را بر عالم گسترانده بود و رسالت دینهای آسمانی نابود شده بود، الله تعالی محمد صرا مبعوث کرد تا مردم را از تاریکیهای جهل و گمراهی به نور و روشنایی راهنمایی کند: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ١٦٤﴾[آلعمران: ۱۶۴].
«خداوند بر مؤمنان منت نهاد که پیامبری از خودشان را در میانشان مبعوث گردانید تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند». منظور از: ﴿وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ﴾قبل از بعثت رسول اللهصمیباشد.
همانطور که گفته شد جاهلیت به چیزی گفته میشود که در آن جهل و ناآگاهی وجود داشته و علم در آن موجود نباشد. بنابراین، هرچیزی که به جاهلیت منسوب باشد مذموم و نکوهیده است. در همین رابطه الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ﴾[الأحزاب: ۳۳]. «مانند زمان جاهلیت پیشین، خود را آرایش نکنید».
زنان پیامبر از تبرج نهی شدند که آن آشکار کردن زینتشان در خیابانها و حضور مردمان نامحرم بود. چون در زمان جاهلیت زنان زینتهای خویش را آشکار کرده و عورتهایشان را مینمایاندند. چنانکه به صورت عریان طواف مینمودند و این کار را جزء افتخارات خویش میدانستند. الله تعالی میفرماید: ﴿إِذۡ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ﴾[الفتح: ۲۶]. «کسانی که کافر شدند در دلهایشان حمیت و تعصب جاهلیت را پروراندند».
تعصب جاهلی نکوهیده است. در یکی از غزوات بین دو نفر از مهاجرین و انصار نزاع و درگیری روی داد و هرکدام طایفۀ خویش را به کمک طلبید. مرد انصاری، انصار را و مرد مهاجر، مهاجرین را به کمک فرا خواند. وقتی رسول الله صندایشان را شنید، فرمود: «أبدعوى الـجاهلية وأنا بين أظهركم؟! دعوها فإنها منتنة» [۶]«آیا به جاهلیت فرا میخوانید در حالی که هنوز در بین شما هستم؟! درخواست چیزی میکنید که قبیح و کریه است». یعنی به واسطۀ انتساب به قبیلهای این کار را میکنید در حالی که مؤمنان برادر یکدیگرند و انصار و مهاجر فرقی با هم ندارند و اگر تفاوتی بین آنها باشد تنها به واسطۀ تقواست. ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ﴾[الحجرات: ۱۳]. «گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست».
و میفرماید: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡ﴾[الحجرات: ۱۰]. «مؤمنان برادر یکدیگرند پس بین برادرانتان صلح و آشتی به پا دارید».
بنابراین، خود را به طایفهای منتسب کردن و آن را بر علیه هم به کار بردن از امورات جاهلی میباشد.
رسول الله صمیفرماید: «مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» [۷]«هرکس بمیرد و با امام مسلمانان بیعت نکند به مرگ جاهلیت مرده است».
علت آن این است که اهل جاهلیت مجموعهای شورشی بودند که برای هیچ پادشاه و امیری سر خم نمیکردند و اهل اطاعت و فرمانبرداری نبودند.
حاصل سخن اینکه امورات جاهلی همگی مذموم و نکوهیده هستند، بنابراین از شبیه شدن به جاهلیت در همه زمینهها نهی شدهایم که با بعثت رسول الله ص، جاهلیت نیز خاتمه یافت. جاهلیت عمومی بعد از بعثت به کلی پایان پذیرفته و به جای آن علم و ایمان جایگزین گشته است. با نازل شدن قرآن و سنت، علم منتشر و جهل از بین رفت و تا زمانی که قرآن، سنت و کلام اهل علم موجود باشد جاهلیتی نخواهد بود. اما بعضی از امورات جاهلی در میان بعضی از مردم در قبیلهها و یا شهرها و اماکن دور از علم باقی خواهد ماند. به همین خاطر رسول الله صهنگامی که شنید مردی برادر دینیش را به واسطه مادرش سرزنش میکند و خطاب به او میگوید: ای فرزند زن سیاه، به او فرمود: «أَعَيَّرْتَهُ بِأُمِّهِ إِنَّكَ امْرُؤٌ فِيكَ جَاهِلِيَّةٌ» [۸]«آیا به واسطه مادرش او را سرزنش نمودی؟! در تو هنوز آثار جاهلیت وجود دارد».
و میفرماید: «أَرْبَعٌ فِي أُمَّتِي مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِيَّةِ لَا يَتْرُكُونَهُنَّ، الْفَخْرُ فِي الْأَحْسَابِ وَالطَّعْنُ فِي الْأَنْسَابِ وَالْاسْتِسْقَاءُ بِالنُّجُومِ وَالنِّيَاحَةُ» [۹]«چهار چیز در امت من از جمله امور جاهلی هستند که آن را ترک نمیکنند: ۱. به واسطۀ نسب بر همدیگر فخر نمودن ۲. به واسطۀ نسب همدیگر را سرزنش کردن. ۳. وجود ستارهای را دلیل و سبب باران دانستن ۴. بر مرده نوحه خوانی کردن». این حدیث در بر گیرندۀ این نکته است که بعضی از امور جاهلی در بین مردم باقی خواهد ماند هرچند نکوهیده میباشند ولی به واسطۀ آن کافر نمیشوند. اما جاهلیت عام به لطف الله تعالی از بین رفته است.
بنابراین، درست نیست که گفته شود دنیا در جاهلیت قرار دارند. چون بیان این گفته وجود رسالت، قرآن و سنت را انکار مینماید و به کار بردن آن صحیح نیست. اما اگر گفته شود در بعضی اشخاص جاهلیتی موجود است یا خصوصیتی از خصوصیتهای جاهلی وجود دارد این امر ممکن است ولی به هر حال آنچه قبل از بعثت بود با این یکی فرق دارد.
گاهاً بعضی میگویند: هدف از ذکر مسائل جاهلی چیست؟ در حالی که جاهلیت به اتمام رسیده و ما الحمد لله مسلمان هستیم. در جواب میگویم: سبب ذکر آن این است که خود را از آن حفظ کنیم، چون اگر طالب علم، آن را بداند از آن پرهیز مینماید اما اگر آن را نشناسد چه بسا در آن گرفتار آید. پس یادآوری و تدریس کردن آن باعث میشود که آن را بشناسیم و از آن دوری نماییم. شاعر میگوید:
عَرَفْتُ الشَّرَّ لا للشّرِّ ولكن لتوقِّيهِ
ومن لا يَعرف الشّرَّ من الخیر يَقَع فيهِ
[۱۰]
شر و بدی را شناختم و این کار را به خاطر شر نکردم بلکه مقصود محفوظ شدن از آن بود و کسی که شر و بدی را نمیشناسد در آن گرفتار میشود.
از طرف دیگر شناخت جاهلیت باعث شناخت اسلام میگردد و چنانکه شاعر گفته است هر ضدی به سبب ضدش خوبیش ظاهر میگردد. و اشیاء به واسطه ضدشان توضیح داده میشوند.
فالضِّدُّ يُظهِرُ حُسنَهُ الضِّدُ
وبِضِدِّها تتبيّنُ الأشياءُ
[۱۱]
عمر بن خطاب سمیگوید: «يوشك أن تنقض عرى الإسلام عروة عروة، إذا نشأ في الإسلام من لا يعرف الجاهلية»«هرگاه فردی جاهلیت را نشناسد و در اسلام نشو و نما کند نزدیک است به مرور پایه و اساس دینش نقض گردد». چون فردی که نسبت به مسائل جاهلیت ناآگاه است احتمال واقع شدن او در آن بیشتر است. شیطان به چیزی دعوت میکند که انسان آن را فراموش کند یا در مورد آن دچار غفلت شده باشد.
شیطان و پیروانش از جمله دعوتگران به سوی گمراهی هستند و همیشه دیگران را به سوی جاهلیت و تا آنجا که امکان دارد زنده کردن امور جاهلی دعوت میکنند و به سوی انواع شرک و بدعت فرا میخوانند و منظور شیطان از این کارها نابودی اسلام و برگرداندن مردم به جاهلیت است. به همین منظور، لازم است مروری بر مسائل جاهلی داشته باشیم تا بتوانیم خود را از آن دور نگه داریم.
محمد بن سلیمان التمیمی فرمود که: «مهمترین و پرخطرترین مسائل جاهلی ایمان نداشتن به آن چیزی است که رسول الله صبا خود آورده است؛ زیرا اهل جاهلیت رسول الله صرا تکذیب و به وی ایمان نیاوردند و هدیهاش را قبول نکردند. سپس میگوید: "اگر جدا از این، آنچه را که جاهلیت بر آن قرار دارد نیکو بدانید خسارت به حد نهایت خود خواهد رسید». منظور از این جمله این است که در ظاهر و باطن فساد محقق خواهد شد. فساد در باطن، بی ایمانی به آنچه رسول الله صآورده است، میباشد و فساد در ظاهر، نیکو شمردن امورات جاهلی است و حال در صورت تحقق فساد در ظاهر و باطن خسارت به تمام معنی روی خواهد داد و آن نیز در نتیجه جهل و نا آگاهی از امور جاهلی به وقوع میپیوندد. بنابراین، آنچه که مردم در زمان جاهلیت بر آن بودند را نیکو ندانید بلکه واجب است آن را انکار نمایید و آن را ناپسند بدانید که در صورت نیکو شمردن امور جاهلی از جمله آنها محسوب خواهید شد و دلیل آن هم این آیه میباشد که میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ وَكَفَرُواْ بِٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾[العنکبوت: ۵۲]. «کسانی که به باطل ایمان آوردند و به الله کافر شدند، ایشان خسارت دیدگانند».
﴿ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ﴾یعنی باطل را تصدیق کردن. و باطل ضد حق است پس هرکس با حق مخالفت نماید همان باطل است. و باطل یعنی: رونده ناپایداری که فایدهای در آن نیست. چنانکه الله تعالی میفرماید: ﴿فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ﴾[یونس: ۳۲].
«آیا بعد از حق جز گمراهی چیز دیگری وجود دارد؟».
[۵] رواه مسلم. [۶] بخاری (حدیث ۳۵۱۸، ۴۹۰۵، ۴۹۰۷) ومسلم (حدیث ۲۵۸۴). [۷]- أخرجه مسلم (رقم ۱۸۵۰). [۸] أخرجه البخاری (رقم ۳۰، ۲۵۴۵، ۶۰۵۰) ومسلم (رقم ۱۶۶۱). [۹] - أخرجه البخاری مختصرًا (رقم ۳۸۵۰) ومسلم واللفظ له (رقم ۹۳۴). [۱۰] شر و بدی را شناختم اما نه برای بدی بلکه بخاطر اینکه خود را از آن در امان نگه دارم، و هر که خیر را از شر تشخیص ندهد در شر واقع خواهد شد. [۱۱] - ترجمۀ بیت گذشت.