شرح مسائل الجاهلیة

فهرست کتاب

مسئله چهل و چهارم: تقدیر خداوند را علت کفر خویش پنداشتن و خود را معذور دانستن

مسئله چهل و چهارم: تقدیر خداوند را علت کفر خویش پنداشتن و خود را معذور دانستن

دلیل کافر بودنشان را تقدیر خداوند می‌دانستند.

شرح:

استناد به قدر را برای خود حجت می‌پنداشتند و نتیجه می‌گرفتند که آن‌ها در انجام کفر و معاصی معذورند و تقدیر خداوند را دلیل آن می‌دانستند. اما خداوند متعال آن‌ها را بدون دلیل و حجت رها نکرد؛ چون اختیار، قدرت و اراده را به آن‌ها بخشیده بود؛ او راه خیر و بدی را برایشان بیان داشته و توانایی‌های لازم برای انجام و یا ترک آن را هم به آن‌ها عنایت فرموده و آن‌ها را در گفته‌هایشان مجبور نکرده بود. همچنین اعلام نموده که راضی نیست بندگانش کفر انجام دهند. چنانکه می‌فرماید: ﴿وَلَا يَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡكُفۡرَ[الزمر: ۷]. «راضی به کفر بندگانش نیست».

هر چند آن را تقدیر و اراده نموده است. رضایت لازمه تقدیر نیست. خداوند کفر را مقدر، ولی به آن راضی نیست. به خاطر حکمتی که خداوند سبحان دارد امور ناپسندی را تقدیر نموده تا بین آن‌ها تمییز حاصل شود. صادق و دروغگو، مؤمن و کافر، منافق و مؤمن درست از همدیگر تشخیص داده شوند و خداوند متعال به خاطر بیهودگی و عبث هیچ امری را تقدیر و یا اراده نمی‌نماید بلکه جزا و پاداش را نیز بر اعمال بندگانش که به انتخاب خویش برگزیده‌اند آماده نموده است. به همین دلیل دیوانه، سفیه، مجبور و خوابیده به خاطر اعمالشان مؤاخذه نمی‌شوند چون آن‌ها فاقد اختیار، انتخاب و عقلند. بنابراین، در انجام هیچ کاری مسئول نیستند.

هرکس، خداوند به او عقل و اندیشه عنایت نماید و در انجام کارهایش مجبور نباشد مورد بازخواست قرار می‌گیرد؛ چون بر انجام هر کاری با اختیار اقدام نموده است. زناکار با اختیار زنا می‌کند؛ تارک الصلاة با اختیار ترک نماز می‌نماید؛ می‌تواند برخیزد و نمازش را بخواند. و زناکار برایش روشن گردیده که زنا حرام و عاقبتش وخیم و دردناک است. خداوند متعال بر او حد منع کننده‌ای را تشریع فرموده و رسولان را مبعوث کرده است تا از شرک و کفر نهی کنند. بنابراین چگونه به خاطر انجام معاصی، کفر، شرک و گمراهیشان بر علیه خداوند اقامۀ دعوی می‌نمایند آن‌ها حجت و برهانی علیه خداوند ندارند بلکه خداوند علیه آن‌ها حجت را تمام کرده است. ﴿قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُ[الأنعام: ۱۴۹]. «بگو حجت محکم برای خداست».

پس تنها به خاطر انجام مصائب و گرفتاری‌ها می‌توان به قدر استناد جست. وقتی دچار مصیبتی شدی، دچار حزن و ناراحتی مشو و بگو که خداوند آن را مقدر کرده است و هرچه را او بخواهد انجام خواهد گرفت. صبر پیشه کن و بر انجام آن، قصد پاداش و جزا را داشته باش. ولی در مورد معصیت وگناه نمی‌توان به قدر استناد کرد، تقدیر را علت ارتکاب آن دانست و خود را تبرئه نمود؛ بلکه گنهکار باید توبه کند و خویشتن را از گناه و بدی‌ها دوری نماید. قدر را دلیل انجام گناه دانستن و خود را به آن تبرئه کردن از جمله افعال جاهلیت می‌باشد.