چشم اندازی به معجزات پیامبران

فهرست کتاب

موسی، خضرو دریا

موسی، خضرو دریا

خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿فَلَمَّا بَلَغَا مَجۡمَعَ بَيۡنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ سَرَبٗا ٦١ فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَىٰهُ ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدۡ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبٗا ٦٢ قَالَ أَرَءَيۡتَ إِذۡ أَوَيۡنَآ إِلَى ٱلصَّخۡرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ ٱلۡحُوتَ وَمَآ أَنسَىٰنِيهُ إِلَّا ٱلشَّيۡطَٰنُ أَنۡ أَذۡكُرَهُۥۚ وَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ عَجَبٗا ٦٣ قَالَ ذَٰلِكَ مَا كُنَّا نَبۡغِۚ فَٱرۡتَدَّا عَلَىٰٓ ءَاثَارِهِمَا قَصَصٗا ٦٤ فَوَجَدَا عَبۡدٗا مِّنۡ عِبَادِنَآ ءَاتَيۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَعَلَّمۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّا عِلۡمٗا ٦٥[الکهف: ۶۱- ۶۵].

«هنگامی که به محل تلاقی دو دریا رسیدند، ماهی خویش را از یاد بردند، و ماهی در دریا راه خود را در پیش گرفت (و به درون آن خزید). هنگامی که (از آنجا) دور شدند (و راه زیادی را طی کردند) موسی به خدمتکارش گفت: غذای ما را بیاور، واقعاً در این سفرمان دچار خستگی و رنج فراوان شده‌ایم. (خدمتکارش) گفت: به یاد داری وقتی را که به آن صخره رفتیم (و استراحت کردیم) من (بازگو کردن کردن جریان عجیب زنده‌شدن و به درون آب رفتن) ماهی را از یاد بردم (که در آنجا جلو چشمانم روی داد). فقط شیطان بازگوکردن آن را از یادم برد. (بله، ماهی پس از زنده‌شدن) به طرز شگفت‌انگیزی راه خود را در در دریا پیش گرفت. (موسی) گفت: این چیزی است که ما می‌خواستیم (چرا که یکی از نشانه‌های پیداکردن گم‌شده‌ی ماست) پس پیجویانه از راه طی شده‌ی خود برگشتند. پس بنده‌ای از بندگان (صالح) ما را (به نام خضر) یافتند که ما او را مشمول رحمت خود ساخته و از جانب خویش به او علم فراوانی داده بودیم».

خداینعمت‌های کثیری را به موسی÷اختصاص داده است، قوم ایشان هم از این نعمات بی‌بهره نبوده‌اند و به همین خاطر موسی÷به طور پیوسته به شکرگذاری از خداوند سبحان – به خاطر نعماتی که به او بخشیده است – می‌پرداخت.

و موسی÷به خاطر نعماتی که خداوند به او ارزانی داشته بود، برای وی نماز شکر می‌گذارد و به حمد و ستایش او می‌پرداخت و با تضرع و زاری از وی می‌خواست تا همیشه و همواره خشنودی و کرم و لطف خود از او دریغ نفرماید.

این بود که روزی از خدای سبحان پرسید: ای پروردگارم! آیا بر روی خاکدان زمینی این تنها من هستم که به من دانش و فرزانگی داده‌ای و شناخت و معرفت را خاصه‌ی من کرده‌ای؟!

خداوند سبحان پاسخش داد: ای موسی! تو فقط چیزی را می‌دانی که ما بخواهیم آن را بدانی و تنها چیزی را می‌شناسی که ما بخواهیم آن را بشناسی.

موسی÷باز پرسید: خدایا! آیا کسی داناتر و آگاه‌تر از من یافت می‌شود؟

خداوند فرمود: من عبدی صالح دارم که آنچه را که تو نمی‌دانی او می‌داند، و آنچه را که تو نمی‌شناسی او می‌شناسد.

موسی گفت: خدایا! کجا می‌توانم این عبد صالحت را بیابم؟ واقعاً دلم مشتاق شناخت اوست.

خدایفرمود: وی هم اکنون در محل تلاقی دو دریا اقامت دارد.

موسی÷گفت: خدایا! می‌خواهم بروم تا او را ببینم، به همین خاطر مرا به سوی وی راهنمایی کن و توفیق دیدار وی را نصیبم کن.

خدایفرمود: برو که من از ناحیه‌ی خود نشانه و دلیلی برای تو قرار خواهم داد که تو را راهنمایی و ارشاد خواهد کرد.