چشم اندازی به معجزات پیامبران

فهرست کتاب

۴- گفتگو قبل از شکستن بت‌ها

۴- گفتگو قبل از شکستن بت‌ها

ابراهیم÷بازگشت تا با قومش گفتگو کند، شاید که از عناد و کفر خود دست بردارند، از آن‌ها پرسید:

﴿مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِيلُ ٱلَّتِيٓ أَنتُمۡ لَهَا عَٰكِفُونَ ٥٢[الأنبیاء: ۵۲].

«این مجسمه‌هایی که شما دائماً به عبادت آن‌ها مشغول هستید، چیستند؟ (و چه ارزشی دارند؟)»

بلافاصله به او جواب دادند:

﴿قَالُواْ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا لَهَا عَٰبِدِينَ ٥٣[الأنبیاء: ۵۳].

«گفتند: ما پدران (و نیاکان) خویش را دیده‌ایم که این‌ها را پرستش می‌کرده اند».

یعنی آن‌ها بت‌ها را به خاطر تقلید از گذشتگان و نیاکان‌شان می‌پرستیدند و حجت‌شان در مقابل ابراهیم÷همان تقلید از پدرانی است که راه راست را گم کرده بودند.

ابراهیم÷فوراً و با جرأتی فراوان به آن‌ها گفت

﴿لَقَدۡ كُنتُمۡ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمۡ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٥٤[الأنبیاء: ۵۴].

«قطعاً شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده و هستید».

در این هنگام ابراهیم÷را متهم کردند که با کلمات بازی می‌کند و به او گفتند:

﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا بِٱلۡحَقِّ أَمۡ أَنتَ مِنَ ٱللَّٰعِبِينَ ٥٥[الأنبیاء: ۵۵].

«گفتند: آیا واقعاً (معتقدی) آنچه را که به ما می‌گویی حقیقت دارد، یا اینکه (ما را به شوخی می‌گیری) و جزو افراد شوخی‌کننده هستی؟».

یعنی: آیا تو در راستای دعوت و رسالت خود و نسبت دادن کفر و گمراهی به ما جدی هستی یا اینکه داری با ما شوخی و مزاح می‌کنی؟ چرا که ما تا به حال سخنی را به مانند آنچه که تو می‌گویی نشنیده‌ایم.

ابراهیم÷گفت: من نه تنها شوخی نمی‌کنم، بلکه شما را به سوی خدای آفریننده‌ی آسمان‌ها و زمین فرا می‌خوانم. شما باید او را پرستش نمایید، نه این بت‌هایی را که نه ضرر می‌رسانند و نه نفع و من بر این کار شما از جمله شاهدان و دارای دلیلی قوی هستم، و این دلیل و حجت من است که احدی نمی‌تواند آن را انکار نماید، حال آنکه شما به دلیلی پوچ استناد می‌جویید و می‌گویید: پدرانمان را یافته‌ایم که این بت‌ها را می‌پرستیدند.