منظرهی یازدهم
در این قسمت با منظرهای از مناظر بهشت برخورد میکنیم که از جانب خداوند تبارک و تعالی به مؤمنان نیکرفتار وعده داده شده است: پیامبر جبه درهای وسیع وارد شد، که از آن نسیم خنکی میوزید و در عین حال بوی مسکی از آن به مشام میرسید که نظیر آن در دنیا وجود نداشته و ندارد. ایشان صدایی از جانب آن دره شنید. به همین خاطر به جبرئیل÷گفت: «این نسیم خنک و دلپذیر و آن مسک و آن صدا چه باید باشند»؟
جبرئیل÷گفت: این صدای بهشت است که میگوید: خدایا، آنچه را که به من وعده دادهای برایم بیاور! چه اتاقها، و پارچهها و لباسهای ابریشمی ظریف، لؤلؤها، مرجانها، نقرهها و طلاها، لیوانها و بشقابها، تنکها و پیالهها، عسلها و آبها و شرابها و شیرهای من رو به فزونی نهاده است. پس آنچه را که به من وعده دادهای برایم بیاور.
آنگاه خداوندﻷمیگوید: هر مرد و زنی را به شرط آنکه مسلمان و مؤمن باشند و به من و به پیامبرانم ایمان آورده و به انجام اعمال صالح همت گمارده و به هیچ عنوان شریکی برایم قایل نشده باشد، به تو اختصاص خواهم داد. در واقع هرکس که از من بترسد امنیت دارد و اگر نیازی از من بخواهد، آن را برآورده خواهم ساخت و هرکس بر من توکل ببندد، برایش کافی هستم، این من هستم خدای یگانه و بیهمتا، و همیشه سرقول و قرارهای خود خواهم ماند، و این مؤمنان هستند: که رستگار میشوند، و به راستی مبارک است خداوند سبحان که بهترین خالق است!
بهشت گفت: راضی شدم.