۵- فرمانبرداری درخت از پیامبر ج
جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصاری یکی از اصحاب مشهور، راستگو و باوفا نسبت به پیامبر اکرم جاست که مسلمانان از این ویژگیها و خصال حسنهی وی به خوبی آگاه هستند. وی معجزهای را نقل میکند که واقعاً فرا خور توجه و اهتمام است: [۵۶]
او میگوید: همراه با پیامبر جحرکت میکردیم تا اینکه به درهی پهن و بزرگی رسیدیم، رسول خدا جبرای انجام قضایحاجت بیرون شد و من هم همراه با ظرفی از آب پشت سرش حرکت میکردم. ایشان اطراف را که نگاه کرد، چیزی را نیافت که به وسیلهی آن خود را بپوشاند. در آنجا دو درخت وجود داشت، لذا ناگزیر به سوی یکی از آنها رفت و شاخهاش را گرفت و گفت: «به لطف خدا خم شو»! و آن درخت خم شد! سپس به سراغ آن درخت دیگر رفت و شاخهای از آن را گرفت و گفت: «به لطف و اجازهی خداوند خم شو»! آن درخت هم بسان درخت قبلی خم شد، درست مانند شتری که کسی دهانهی لگام آن را میگیرد و به زانو میخواباند.
و چون پیامبر جدر میان هردو درخت قرار گرفت، آنها را به هم چسپانده و گفت: (به خاطر پوشاندن من) به هم بچسپید! آنها همچنان شدند که پیامبر جدستور داد.
جابرسدر ادامه میگوید: سریعاً از آنجا دور شدم، چون ترسیدم اگر پیامبرجمرا ببیند بازهم دورتر برود.
در افکار خود غوطهور شدم و پیامبر جرا فراموش کردم که ناگهان دیدم: پیامبرجرو به رویم ایستاده و آن درختها هم از هم جدا شدهاند و هریک به حالت سابق برگشتهاند.
این یکی از معجزات خارق العادهای است که فقط به پیامبری از پیامبران اختصاص دارد. پس همان طوری که ملاحظه فرمودید، درخت هم مطیع فرمان رسول خدا جبوده و قطعاً این امر برخلاف سنتها و قواعد جاری جهان هستی است.
[۵۶]- روایت از احمد و بخاری.