چشم اندازی به معجزات پیامبران

فهرست کتاب

۱- گفتگویی با پدر

۱- گفتگویی با پدر

ابراهیم÷شروع به گفتگو با پدرش کرده و او را به سوی خداوند سبحان فرا خواند و از پرستش بت‌ها نهی کرد، این مقوله در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است. خداوند می‌فرماید:

﴿۞وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ أَتَتَّخِذُ أَصۡنَامًا ءَالِهَةً إِنِّيٓ أَرَىٰكَ وَقَوۡمَكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٧٤[الأنعام: ۷۴].

«و (به یاد آور) هنگامی را که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا تو بت‌ها را به عنوان خداوند برمی‌گیری به یقین، من تو و قومت را در گمراهی آشکار می‌بینم».

در واقع ابراهیم÷پدرش را از پرستش بت‌ها نهی کرد و به او گفت: من تو و قومت را می‌بینم که راه ضلالت و گمراهی را می‌پویید و در این صورت شما به راه راست هدایت نمی‌یابید، در واقع شما سرگردان هستید نه هدایت یافته، آخر کجا می‌روید؟ این ضلالت شما آشکار است و هیچ شبهه‌ای در آن نیست، چون بت‌ها و مجسمه‌هایی که می‌پرستید و آن‌ها را به عنوان معبود خود قرار می‌دهید لیاقت آن را ندارند که ذاتاً «خدا» شوند.

ابراهیم÷ایمان آورده و یقین پیدا کرده بود که خداوند یکتا و بی‌شریک است و صاحب معجزاتی است که بر تمامی هستی برتری و تفوق می‌یابند، آنگاه شروع به نقل مثال‌های حکمت‌آمیز کرد، چه خدای سبحان دلالت بر وحدانیتش را به وی نشان داده بود، هنگامی که ستاره‌ای را دید به قومش گفت: بنا به پندار شما این پروردگار من است – چون آنان ستاره‌ها و خورشید و ماه را می‌پرستیدند – و بدین‌سان ابراهیم÷در باره‌ی ماه به قومش گفت: بنا به ظن و گمان شما که می‌گویید ماه خدا و پروردگار است، خدای من نیز می‌باشد و در باره خورشید نیز اینچنین گفت: هنگامی که ماه غایب شد، و غروب خورشید را هم دید، به مردم گفت: من از شرک شما نسبت به خدای تعالی بری هستم و همچنین از این بت‌ها و ستاره‌ها و معبوداتی که همراه خدا آن‌ها را به عنوان خدا قرار داده اید بیزار هستم.

﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ ٧٨[الأنعام: ۷۸].

«(ابراهیم) گفت: من از آنچه که انباز می‌کنید، بیزارم».

سپس ابراهیم÷ضمن تبلیغ رسالت و دین خود و خدایی که بدان ایمان آورده بود گفت:

﴿إِنِّي وَجَّهۡتُ وَجۡهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ حَنِيفٗاۖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٧٩[الأنعام: ۷۹].

«بی‌گمان من رو به کسی می‌کنم که آسمان‌ها و زمین را آفریده است، و من (از هر راهی جز راه او) بیزارم و از زمره‌ی مشرکان نیستم».

در اینجا مقصود ابراهیم÷عبادت برای خدای یگانه و قایل‌شدن توحید برای او بود و با این نیت، ابرهیم÷(حنیف) یعنی متمایل به حق و طرفدار آن می‌باشد. ابراهیم÷در حالی که شرک را از خود می‌زدود، گفت: «من مشرک نیستم» و در محوطه‌‌ی عبادت کسی را شریک خدای خود نمی‌گردانم، چرا که اوست که مرا خلق کرده و رزق داده و با تمامی این نعمت‌های بی‌شمار بر من منت نهاده است، اما آن قوم با وجود تمامی این دلایل قوی و دعوت واضح، قانع نشدند.