۱-۴-۱- تعریف لغوی
کلمهی عقیده از (العقد) گرفته شده است و (العقد) به معنی، جمع و جورکردن دوروبر چیزی است، در مورد اجسام سفت و سخت به کار میرود. گرهزدن، ربطدادن، چسباندن، متصلکردن، در هم قلابکردن. سپس در معنای دیگری به عاریه گرفته شده است مثل: عقد البیع، عقد النکاح والعهد [۸۵].
مادهی (عقد) در لغت مدارش بر لزوم تاکید و اطمینان است. (عقدالحبل) یعنی بعضی را به بعضی محکم کرد و ضد (حل): یعنی گشایش و جدایی است و عقاید اموری هستند که نفوس به آن تصدیق میشوند، قلبها به آن آرامش میگیرند و به شکل یقین نزد صاحبشان درمیآیند و هیچ شک و شبههای در آن راه ندارد [۸۶].
لفظ (العقیده) از لحاظ لغوی از کلمهی (عقد) به معنای ربطدادن، متصلکردن و محکمکردن پیمان میآید و مفید تصدیق، یقین، جزم و قطع میباشد [۸۷].
عقیده در لغت به معنی آن چیزی است که انسان قلبش را به آن محکم میگرداند، در مصباح المنیر گفته شده که: (اعتقدت كذا: قلب و ضمیرم را بر آن محکم و ثابت نمودم. حتی گفته شده: عقیده به معنی آن چیزی است که انسان به آن باور دارد) سپس این کلمه بر مجموعهای از افکار و آرائی که انسان به آنها ایمان دارد، اطلاق گردید.
در شرح جمع الجوامع تعریف لغوی عقیده چنین آمده (الإعتقاد، یعنی حکم قطعی و یقینی قابل تغییر و تبدیل) [۸۸].
در کل عقیده به معنای باور و یقین یا جزم و قطعداشتن بر چیزی است که از روی آن دچار کجی و انحراف نگردیدن میباشد.
[۸۵] عبدالحلیم محمود، مع العقیدة والحرکة والمنهج، ص ۲۰. [۸۶] الأشقر، العقیدة في الله، ص ۱۱. [۸۷] السعید محمد، التوحید وأثره علی العبید، ص ۲۹. [۸۸] الخن ودیب مستو، العقیدة الإسلامیة، ص ۱۷- ۱۸.