۴-۷- قواعد اساسی در تعامل با سنت نبوی
در حقیقت سنت، تفسیر عملی قرآن و تطبیق واقعی و الگوی عملی اسلام است، چرا که پیامبر جمفسر قرآن و اسلام بودند. چنانکه ام المؤمنین عایشهلدر اثر زندگی با رسول الله جو فقاهت و بصیرتی که داشتند، از این معنی با عبارتی رسا و نورانی تعبیر کردهاند، آنگاه که از ایشان در مورد خلق و خوی پیامبر جسؤال شد، فرمود: «كَانَ خَلْقُهُ الْقُرْآنَ» [۶۲۰]«تاروپود وجود مبارک پیامبر جو اخلاق ایشان عین قرآن بود».
بنابراین، هرکس قصد شناختن ویژگیها و ارکان برنامهی عملی اسلام را داشته باشد، باید آن را به طور مفصل و زنده در سنت قولی و عملی و تقریری پیامبر ججستجو نماید، از جمله مشخصات بارز و سازندهی سنت میتوان به فراگیری، اعتدال و آسانی آن اشاره نمود [۶۲۱].
کسی که قصد تحقیق و فهم صحیح و استفاده از سنت اصیل را به دور از آفات سهگانهی، تحریف اهل غلو، تأویل جاهلان و جعل یاوهگویان دارد، باید مبادی اساسی زیر را سرلوحهی کارش قرار دهد:
۱- طبق موازین علمی و دقیق حدیثشناسی از ثبوت و صحت هر حدیث، مطمئن شود، منظور موازینی است که برای تشخیص صحت یا سقم سند و متن سنت قولی و فعلی و تقریری پیامبر جتوسط محدثین وضع شده است.
۲- برای فهم صحیح احادییث پیامبر؛ دلالت لغت و سیاق و سبب ورود و بیان حدیث را در نظر بگیرد و در عین حال متوجه نصوص قرآنی و احادیث دیگر و مبادی عمومی و مقاصد کلی اسلام باشد [۶۲۲].
۳- از لوازم فهم صحیح سنت، این است که احادیث وارده در یک موضوع را جمعآوری کنیم، به گونهای که حدیث متشابه به حدیث محکم برسد، و حدیث مقید در کنار حدیث مطلق قرار گیرد، و حدیث خاص در فهم حدیث عام به کار آید و بدین ترتیب معنای مورد نظر آشکار شود و بیجهت، حدیثی سبب انکار حدیث دیگر نشود. و بر طبق اولی باید این ارتباط در بین خود احادیث با یکدیگر نیز مراعات شود [۶۲۳].
۴- برای فهم و فقه عمیقتر در سنت نبوی لازم است که متوجه اسباب خاص یا علت معین مرتبط با صدور حدیث باشیم، فرقی نمیکند که این لوازم و علل در خود حدیث باشد، و یا از آن استنباط گردد و یا از سیاق حدیث فهمیده شود. یک پژوهشگر ژرفاندیش درمییابد که حدیث در ظرف زمانی خاص و جهت تحقق یک مصلحت، یا دفع مفسدهای، یا علاج مشکل موجود در آن هنگام، بیان شده است، و بر این اساس حکم حدیثی که در ابتدا عام و همیشگی به نظر میآمد، پس از تأمل فهمیده میشود که مبنی بر علت خاصی بوده که با زوال آن علت، حکم نیز از بین میرود، چنانکه با بقای علت، حکم نیز باقی میماند [۶۲۴].
برای فهم دقیق سنت نیاز به تفاوتگذاشتن بین وسیلهی متغیر و هدف ثابت است.
از جمله اسباب خلط و بینظمی و لغزش در فهم سنت این است که بعضی از مردم مقاصد و اهداف ثابت را -که سنت در پی تحقق آنهاست- با وسایلی مخلوط میکنند که در سنت برای وصول به هدف مطلوب به کار برده شده است، و چنان بر این اسباب اعتماد و تکیه میکنند که گویا ذات این وسایل مطلوب و مقصود سنت بوده است!! در حالی که با اندکی تعمق و تفکر در فهم، اسرار سنت برای هرکس معلوم میشود، آنچه که مهم است همان هدف ثابت و همواره مطلوب است و وسایل با تغییر وضعیت، زمان، عرف و یا عوامل مؤثر دیگر دگرگون میشود. از این روی شاهدیم که اهتمام بسیاری از پژوهندگان سنت و علاقمندان به طب نبوی با تأکید فراوان اصرار بر استفاده از ادویه و اغذیه و گیاهان دارویی و حبوباتی دارند که پیامبر خدا جآنها را در درمان بعضی از امراض بدنی توصیف نمودهاند. بنابراین، مرتب احادیث معروفی را در این باب یادآوری میکنند که این احادیث در توصیف حجامت، سیاهدانه، چوب هندی و سرمهی چشم وارد شده است [۶۲۵].
۵- یکی از موارد خیلی مهم در فهم صحیح سنت این است که در بارهی مدلول الفاظ موجود در متن حدیث اطمینان حاصل شود، زیرا دلالت الفاظ در هر عصر و نسلی تغییر میکند و دگرگونی زبان و الفاظ و اثر زمان و مکان در آنها پدیدهی معروف و شناختهشدهای در نزد محققین میباشد. گاهی مردم الفاظی را برای دلالت بر معانی معینی مصطلح میسازند که بحث و مناقشه در اصطلاحات نیست، اما نگرانی از جهت حمل الفاظ سنت – و همچنین قرآن – براساس مصطلحات جدید است که در این صورت وقوع خلل و لغزش در فهم کتاب و سنت اجتناب ناپذیر خواهد شد، مثل تطبیق کلمهی المصورین بر افراد امروزی [۶۲۶].
هرگاه فهم سنت و ادراک فراگیر آن و تطبیق وحی با زندگی مسلمانان و اهداف آن را به عنوان یک برنامهی حیاتبخش به تعامل مطلوب با کتاب خدا اضافه کنیم، جهل، کینه، تشنجهای روانی و به هدررفتن توان امت، به لطف الهی برطرف خواهد شد و مسلمانان با غلبه بر ضعف درونی، توانایی اثبات حقانیت عقاید عقلانی و فرهنگی و تربیتی را برای انسان امروز خواهند داشت و او را از خلال درک کلیات اسلامی و تمییز امور ثابت از پدیدههای متغیر و درک اهداف و تعریف و مرزبندی دقیق اهداف نهایی به سمت هدایت و رستگاری راهبر خواهد بود.
[۶۲۰] بخاری، صحیح بخاری، ۳۳۶۶. [۶۲۱] القرضاوی، فهم صحیح سنت، ص ۲۷. [۶۲۲] القرضاوی، فهم صحیح سنت، ص ۳۷ – ۳۸. [۶۲۳] القرضاوی، فهم صحیح سنت، ص ۱۰۹. [۶۲۴] القرضاوی، فهم صحیح سنت، ص ۱۳۲. [۶۲۵] القرضاوی، فهم صحیح سنت، ص ۱۴۷ – ۱۴۸. [۶۲۶] القرضاوی، فهم صحیح سنت، ص ۱۸۷.