۱-۵-۱- ظن در لغت
برای مادهی «ظ.ن.ن» معنای متفاوتی در لغت ذکر گردیده که شک، تهمت، وهم، یقین، احتمال راجح از آن جملهاند. اکثر لغویون معتقدند که شک یکی از معانی ظن میباشد، و برای آن این شاهد شعری را آوردهاند:
ما جعل الجد الظنون الذي
جنب صوب اللجب الماطر
ج
مثل الفراتي، إذا ما طما
يقذف بالبوصي والماهر
معنی: چاه کم آبی که از ریزش باران پر سر و صدا و نیکو به دور بوده است، مثل چاهی که در جوار رود فرات قرار دارد، نمیباشد و آنگاه که پر آب شود همه چیز- ریز و درشت- را به کنار میراند.
در این ابیات ظن به معنی چاهی که معلوم نیست آب دارد یا نه، به کار رفته است [۱۰۰].
اکثر لغویین معتقدند که یکی دیگر از موارد استعمال کلمهی ظن تهمت است، مصدر آن (الظنه)- کسر ظاء- اسم آن (ظنین) و فعل آن از باب افتعال (یظن) میباشد، شعر زیر به عنوان شاهد ذکر شده است:
فلا ويمين الله، لا عن جناية
هجرت، ولكن الظنين ظنين
ج
معنی: نه سوگند به خداوند به خاطر جنایتی فرار نکردهام، ولی مظنون مظنون است (و ناگزیر از فرار است) [۱۰۱].
وما كل من يظننى أنا معتب
ولا كل ما يروى على أقوال
معنی: و هرکه من را تهمت میزند، من ناراحت نمیشوم و هرآنچه از من روایت میشود، من نگفتهام [۱۰۲].
وهم، عبارت از احتمال مرجوح در میان احتمالات است، از این رو گفته میشود وهم در مقابل ظن جای گرفته است [۱۰۳].
لغویون با اندک تفاوتی که در بینشان است، اکثراً معنای یقین را برای ظن قبول کردهاند و اشعار زیر را به عنوان شاهد بر مدعای خود آوردهاند.
ظني بهم كعسى وهم بتنوفة
يتنازعون جوائز الأمثال
يا فقلت لهم ظنوا بألقى مدجج
سراتهم في الفارسى الـمسرد
معنی: یقین من در بارهی آنها به منزلهی رجا و امید است، در حالی که آنها در تنونفه- نام کوهی است- ساکن شدهاند و هدایا و عطایای سخن را به هرکه میدهند و تعارف میکنند.
بدیشان گفتیم: یقین کنید که ۲۰۰۰ جنگاور مجهز که فرماندهانشان زره فارسی نیکو به تن دارند، در انتظار شما هستند [۱۰۴].
بر مبنای آنچه که فیروز آبادی و زبیدی آوردهاند، عدهای از لغویون معتقدند که ظن به معنای مترددبودن بین دو طرف بدون جزم بر هیچ کدام نیز به کار رفته است ولی این عده دلیلی برای اثبات مدعای خود نیاوردهاند [۱۰۵].
بعضی هم ظن را در معنای احتمال راجح یکی از طرفین به کار بردهاند و شاهدشان نیز چنین است:
يبسط البيوت لكن يكون مظنة
ولا كل ما يروى على أقوال
معنی: خانههای بزرگ میسازند، به گمان این که دیگهای بزرگ مهمانی در آنها وجود دارد [۱۰۶].
[۱۰۰] الأزهری، تهذیب اللغة، ۱۴/ ۳۶۲؛ الجوهری، الصحاح، ۶/ ۲۱۶۰؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۳/ ۲۷۲؛ الزییدی، تاج العروس، ۹/ ۲۷۱. [۱۰۱] الزبیدی، تاج العروس، ۹/ ۲۷۲؛ الجوهری، الصحاح، ۶/ ۲۱۶؛ الفیروز آبادی، القاموس المحیط ۴/۳۴۸؛ الفراهیدی، کتاب العین، ۸/ ۱۵۲. [۱۰۲] ابن منظور، لسان العرب، ۱۳/ ۲۷۳؛ الزبیدی، تاج العروس، ۹/ ۲۷۲. [۱۰۳] الزرشکی، البحر المحیط، ۱/ ۷۸؛ الجدعانی، الوسوسه، ص ۸۸. [۱۰۴] الجوهری، الصحاح، ۶/ ۲۱۶۰؛ الزبیدی، تاج العروس، ۹/ ۲۷۱؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۳/ ۲۷۲؛ الأزهری، تهذیب اللغة، ۱۴/ ۳۶۲. [۱۰۵] الفیروز آبادی، القاموس المحیط، ۴/ ۳۴۸؛ الزبیدی، تاج العروس، ۹/ ۲۷۲- ۲۷۳. [۱۰۶] ابن فارس، مجمل اللغة، ۲/ ۵۹۹؛ الأزهری، تهذیب اللغة، ۱۴/ ۳۶۴؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۷۴.