بررسی حجیت اخبار آحاد در عقیده

فهرست کتاب

۱-۴-۳- ماهیت عقیده

۱-۴-۳- ماهیت عقیده

اکثر نویسندگان مسلمان ایمان را به عقیده تعبیر کرده‌اند و مباحث ایمان، ارکان، قضایا و خصائص ایمانی را در ضمن مباحث و فصول عقیده بیان کرده‌اند و مؤلفات زیادی که اسم (العقیدة) را بر خود یدک می‌کشند به وجود آمدند، مثل: عقیدة المؤمن، العقیدة الإسلامیة، العقائد الإسلامیة و... و این نویسندگان فقط مربوط به دوران اخیر نبوده‌اند، بلکه بعضی از آن‌ها در قرون گذشته‌ی اسلامی می‌زیسته‌اند [۹۵].

علمی که مورد عقاید دینی را بحث می‌کند، به انواع مختلف نامگذاری شده است که از آن جمله می‌توان به اسم (اصول الدین) اشاره کرد، علم عقاید به دلیل این که اصل معارف دینی است و سایر معارف بر آن بنا می‌شوند و از آن سرچشمه می‌گیرند و تنها این علم است که به بیان اصول دین و ارکان آن که ایمان بدون آن‌ها کامل نمی‌شود می‌پردازد، به علم اصول دین نامگذاری شده است تا در مقابل علم فقه که به بیان فروع عملی دین می‌پردازد، قرار گیرد [۹۶].

علما تعاریف زیادی را برای علم اصول دین ارائه داده‌اند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

عضد الدین الإیجی می‌گوید: «علمی است که با آن می‌توان عقائد دینی را با ارائه دلایل اثبات کرد و منظور از عقاید، نفس اعتقاد بدون عمل است».

تهانوی می‌گوید: «علمی است که با آن می‌توان عقائد دینی را بر دیگران با ارائه دلایل اثبات کرد و دفع شبهه نمود و لازم است که عقاید را از شریعت گرفت تا معتبر گردند».

فرید وجدی می‌گوید: «علمی است که شامل بیان آراء و اعتقاداتی است که رسول اللهجبدان تصریح کرده و اثبات این اعتقاد با دلایل عقلی می‌باشد» [۹۷].

پس کسی که می‌خواهد عقیده‌ی اسلامی را به طور خاص و شفاف و زنده و بدون هرگونه ناپاکی و پنهانکاری و به عنوان مخاطب عقل و قلب بشناسد، باید آن را از طریق قرآن درک کند. و از جمله اشتباهاتی که متکلمین دچار آن شده‌اند، این است که نصوص قرآنی را فقط به عنوان اخباری که از طرف خداوند آمده معتبر می‌دانند و آن‌ها را حاوی دلائل و برهان عقلی نمی‌دانند تا طالبان حق را قانع کند و مجادله‌کنندگان باطل را از بین برند، در حالی که قرآن پر از اینگونه دلائل و برهان‌ها می‌باشد [۹۸].

در اینجا لازم است به طور گذرا اشاره‌ای به ماهیت و چهارچوبه بحثمان داشته باشیم و آن را با این سوال مطرح نمائیم: منظور از کلمه‌ی عقیده در این سخن- حدیث آحاد اثبات عقیده می‌کند یا نه؟ - چیست؟

شیخ یوسف قرضاوی در جواب این سؤال چنین گفته است:

«اگر منظور از آن اصول عقاید و ارکانش می‌باشد.

مثل: وجود خداوند متعال، خداوند واحد، یکتا، بی‌نیاز، خداوندی که نه از کسی زاده شده و نه کسی از او زاده شده، خداوندی که بی‌همتاست، اول بدون ابتدا است. آخر بدون انتها است، بر هرچیزی دانا و تواناست، به تمام کمالات آراسته شده و از هر نقصی پاک است و خداوندی که ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ[الشوری: ۱۱] است.

مثل: این که محمد فرستاده‌ی اوست و خاتم پیامبران خداوند قرآنی را که آیات آشکارست بر او نازل کرده، قرآنی که معجزه‌ی ماندگار است، این قرآنی که باطلی در آن راه ندارد و از طرف حکیم حمید نازل شده است.

مثل: ایمان‌داشتن به برانگیخته‌شدن و این که خداوند کسانی را که در قبور هستند، برمی‌انگیزد و آن‌ها را در روزی که شکی در آن نیست محشور می‌سازد و بر سر اعمالشان بازخواست می‌کند و جزای خیر و شرشان را می‌دهد. و این که بهشتی آنجاست که برای متقیان فراهم شده که نعمت‌های مادی و روحی در آن وجود دارد و آتشی را برای کافران مهیا گردیده که عذاب حسی و معنوی دارد.

مثل: خداوند دارای ملائکه‌ای است که از هرآنچه خداوند به آن‌ها امر می‌کند، اطاعت می‌نمایند و هرآنچه امر شده‌اند را انجام می‌دهند و خداوند رسولانی ترساننده و بشارت‌دهنده را فرستاده، بعضی را قرآن معرفی کرده و بعضی را معرفی نکرده و خداوند کتاب‌هایی را نازل کرده که بعضی از آن‌ها در قرآن آمده‌اند.

این‌ها عقاید اساسی هستند که هیچ مسلمانی مخالف آن‌ها نیست، چون همه‌ی آن‌ها با نصوص قرآنی صریح و قطعی الدلاله ثابت شده‌اند و امت برآن‌ها اجماع دارند و تبدیل به ضروریات دین شده‌اند، پس برای اثبات آن‌ها نیازی به سنت نیست و آنچه در سنت در مورد مسائل بالا آمده تقریر، تأکید و یا تفصیل، آنچه است که در قرآن آمده است.

و اگر منظور از کلمه‌ی عقیده در اینجا فرع متعلق به اصول عقاید باشد، مثل: سؤال دو فرشته در قبر، نعمت‌ها و عذاب‌های موجود در قبر، رؤیت خداوند در آخرت، شفاعت برای اهل کبائر در روز قیامت، خارج‌شدن موحدان گناهکار از آتش جهنم بعد از آن که مدتی در آن ماندند، مسأله‌ی صراط و وزن‌کردن اعمال توسط ترازو و... که قرآن در مورد آن‌ها سکوت کرده و سنت صحیح آن‌ها را معرفی می‌نماید. یا قرآن با عباراتی قابل تأویل یا اشاره‌وار در مورد آن‌ها بحث کرده است، هیچ یک از علمای اهل سنت در مورد اثبات این موارد ذکرشده توسط حدیث نبوی و واجب‌بودن ایمان به آن‌ها اختلاف ندارند، به شرطی که آن حدیث صحیح الثبوت و صریح الدلالة باشد و امکان عقلی داشته باشد، یعنی در نظر عقل محال نباشد، امام الحرمین جوینی در رساله‌اش (لـمع الأدلة في قواعد عقائد اهل السنة والجماعة) می‌گوید: «هرچیزی را که عقل جایز بداند و شرع به آن وارد شده باشد: قضا بر قبولش واقع شده است، از آن جمله: عذاب قبر، سؤال منکر و نکیر، بازگشت روح به مرده در قبر، صراط، میزان، حوض کوثر، شفاعت برای گناهکاران که همه‌ی این‌ها حقیقت دارند».

و امام غزالی نیز در (الاقتصاد في الإعتقاد) و (قواعد العقائد) بر همین امر تأکید کرده است.

و تمام کسانی که در بحث عقاید تألیف داشته‌اند- از اشاعره و ماتریدیه- بر همین منهج سیر کرده‌اند و بر معتزلی‌ها- کسانی که آنچه را که از طریق حدیث صحیح به ثبوت رسیده، انکار کرده‌اند- رد زده‌اند و به شدت آن‌ها را انکار کرده‌اند، همچنانکه هرکس کتاب‌های این علما را مطالعه کند این موضوع را به راحتی لمس خواهد کرد [۹۹].

[۹۵] الخالدی، في ظلال الإیمان، ص ۶۰. [۹۶] علیان والدوری، أصول الدین الإسلامی، ص ۱۳. [۹۷] علیان والدوری، أصول الدین الإسلامی، ص ۲۰- ۱۹. [۹۸] القرضاوی، کیف نتعامل مع القرآن العظیم، ص ۴۹. [۹۹] القرضاوی، السنة مصدر للمعرفة والحضارة، ص ۹۶- ۹۴.