۳-۲-۲- علم مستفاد از خبر واحد
علمایی که معتقدند خبر واحد مفید علم است، بعداً دو دسته شدهاند، عدهای معتقدند مفید علم ظاهری- نظری- و دستهای معتقدند مفید علم باطنی- قطع و یقین- است [۳۱۱].
امام مالک میگوید: علم حاصل از اخبار آحاد علم ضروری است [۳۱۲].
ابن تیمیه میگوید: [اخبار آحادی که مورد قبول امت واقع شدهاند مفید علم یقینی نزد جماهیر امت محمد جهستند [۳۱۳]. در نقلی دیگر از ابن تیمیه چنین آمده که «و احادیث آحادی که امت بر عمل به آن اجماع کردهاند مفید علم ضروری است» [۳۱۴]. سلف بر این مسئله هیچ گونه نزاعی نداشتند و ائمهی اربعه هم بر این مسئله تأکید داشتند و این موضوع در کتب حنفیه، مالکیه، شافعیه، حنابله، مثل سرخسی، ابوبکر رازی از حنفیه، شیخ ابی حامد و ابی طیب و ابی اسحاق اسفرائینی از شافعیه، ابوخویز منداد و غیره از مالکیه و قاضی ابی یعلی و ابن ابی موسی، ابی خطاب و غیره از حنابله و ابی اسحاق اسفرائینی، ابن فورک و ابی اسحاق النظام از متکلمین، نقل شده است] [۳۱۵].
ابوعمرو بن الصلاح میگوید: حدیث صحیح مورد قبول واقع شده و متفق بر صحتش، قطعی الصدق است و مفید علم یقینی نظری است [۳۱۶]. ابن حاجب از ابن صلاح چنین نقل میکند: ابن صلاح و عدهی زیادی گمانشان بر این است که روایتهای موجود در صحیحین مفید علم نظری هستند، چون اجماع بر قابل قبولبودن صحیحین حاصل شده است [۳۱۷].
عدهی زیادی در این باره با ابن الصلاح موافقند از آن جمله میتوان: شیخ الإسلام ابن تیمیة، قاضی عبدالوهاب مالکی، شیخ ابوحامد اسفرائینی، قاضی ابوالطیب الطبری، شیخ ابواسحاق شیرازی، ابوحامد غزالی، ابویعلی بن الفراء، ابو الخطاب، ابن الزغونی شمس الأئمة السرخسی، و اکثر متکلمین اشعری مثل ابواسحاق اسفرائینی و عامهی اهل حدیث و علمای سلف را نام برد که همگی معتقدند اخبار آحادی که در صحیحین هستند و مورد قبول امت قرار گرفتهاند مفید علم نظری میباشند [۳۱۸].
حافظ ابن کثیر و ابن حجر در شرح نخبة الفکر با ابن الصلاح موافقند و ابن حجر بعد از آن که خبر را به متواتر و آحاد تقسیم مینماید میگوید: «و در اخبار آحاد بعضی از آنها مفید علم نظری میباشند، به شرطی که همراه قرائن باشد» و سپس قرائن را معرفی مینماید [۳۱۹].
نووی در شرح صحیح مسلم از ابن الصلاح انتقاد کرده و گفته: «ابن الصلاح یا محققان و اکثر علما در این باره مخالفت کرده، چون آنها معتقدند خبر واحد مفید ظن است، مادامی که به تواتر نرسیده باشد، و زین الدین نیز مثل همین را از محققان نقل کرده و برگزیده است».
حافظ ابن حجر در مورد سخن نووی میگوید: «در این که استاد نووی، علامه زین الدین همین نظر را داشته، شبهه وجود دارد». شیخ الإسلام- البلقینی- در کتاب (محاسنالاصطلاح) از سخن امام نووی در مورد مخالفت ابن الصلاح با اکثر محققین ایراد گرفته و گفته: این حرف نووی برخلاف اکثر علمای شافعی، حنفی، حنبلی و مالکی میباشد، چون آنها هم- مثل ابن الصلاح «احادیثی را که مورد قبول امت قرار گرفته را قطعی الصدق میدانند» [۳۲۰].
انصاری از این گفتهی ابن صلاح و عدهای از اهل حدیثی مبنی بر این که روایت شیخین- بخاری و مسلم- مفید علم نظری هستند، چون اجماع امت بر قبول آن قرار گرفته است. تعجب کرده و میگوید: هرکس به وجدانش مراجعه کند ضرورتاً خواهد دانست که صرف روایت این دو نفر موجب قطع نمیباشند، چون در آنها روایاتی وجود دارد که متناقض میباشند و اگر همهی روایتهای این دو مفید علم باشند پس تناقض روی خواهد داد و قبول آنها از طرف امت فقط مفید ظن است [۳۲۱].
شیخ کمال بن الهمام در این باره میگوید: این نقل قولی که در آن گفته شده علما روایتهای مسلم و بخاری را بر روایت دیگر ائمه مقدم میدانستند، سخنی است که اهمیتی ندارد و به آن استناد نمیشود، واضحبودن روایتی از طریق عدالت راویانش قدرت ضبط و غیره تشخیص داده میشود، پس اگر راویان غیر بخاری و مسلم عادلتر و ضابطهمندتر بودند آنها ترجیح داده میشوند و مقدم میگردند [۳۲۲].
امیر الصنعانی نیز بعد از نقل قول از ابن الصلاح مبنی بر این که «خبر واحدی که مورد قبول امت قرار گرفت، مفید علم یقینی است، چون اجماع امت از خطا معصوم هستند» از این ابن الصلاح انتقاد کرده و گفته که این سخن- اجماع امت از خطا معصوم است- بدین معنا نیست که امت دچار خطا نمیشود، بلکه امت ممکن است دچار خطا شود ولی آن خطا مناقض عصمت محسوب نمیگردد، و به عنوان گناه محسوب نمیشود، بلکه خطای معفو عنه خواهد بود، پس به این ترتیب بین این برداشت و برداشت ابن الصلاح خیلی فرق میکند [۳۲۳].
«از بعضی از ظاهریین و در روایتی از امام احمد نقل شده که هر خبر واحدی بدون قرینه مفید علم یقینی است، ولی عدهای از اهل ظاهر میگویند این شامل بعضی از اخبار آحاد میشود، بعضی از اهل حدیث هم بر این رأیند، ولی عدهای دیگر میگویند خبر واحد اگر مقرون به قرینه باشد مفید علم نظری است و قول مختار هم همین است» [۳۲۴].
جوینی در کتاب (شرح الرسالة) از هشام بن الحکم الشیبانی و النظام حکایت میکند که آنها خبر واحد را بعد از آن که قرینهای به آن چسبیده باشد قبول دارند و آن را مفید علم ضروری میدانند، و ابوالحسین بن اللبان الفرضی هم این نظر را دارد [۳۲۵].
هر خبری که فرد ثقهای از فرد ثقهی دیگری روایت کرده و به پیامبر ج- در مسائل دینی - اسناد داده باشد، حق است و موجب علم میباشد و ما بر صحت آن قطعیت حاصل مینمائیم [۳۲۶].
عدهای میگویند زمانی که اسباب و علل در خبر واحد از بین رفتند، خبر واحد مفید علم ظاهری است، ابن حزم در جواب آنها میگوید: این سخنی گنگ است و ما علم ظاهری غیر باطنی و یا علم باطنی غیر ظاهری نمیشناسیم، بلکه هر علمی که یقین بر آن حاصل میشود نسبت به کسی که آن را دریافته ظاهری است و در قلبش باطنی است [۳۲۷].
پس بر مبنای آنچه ابن حزم گفته است، خبر واحد عادل صحیح مفید علم ضروری است.
ابوشهبه میگوید: احادیث آحادی که مورد قبول امت هستند یا بخاری و مسلم بر آن اتفاق دارند مفید علم یقینی هستند [۳۲۸]. ابن ابی العز حنفی نیز همین نظر را دارد و میگوید: خبر واحدی که مورد قبول امت قرار گیرد و آن را تصدیق کرده و به مضمون آن عمل کند، نزد جمهور امت مفید علم یقینی است و یکی از اقسام متواتر است [۳۲۹]. جصاص هم با مقداری تفاوت میگوید: اخبار آحادی که دلایلی آنها را همراهی نمایند و موجب صحت آنها باشند مفید علم حقیقی هستند [۳۳۰].
سرخسی میگوید: «فقها میگویند: خبر واحد شخص عادل حجت است برای عمل به آن در مسائل دینی و مفید علم یقین نیست» [۳۳۱].
از کلام سرخسی چنین فهیده میشود که علم نزد همفکران او به دو دسته علم یقینی – ضروری – و علم غیر یقینی – نظری و استدلالی – تقسیم میشود، پس بر این اساس علم حاصل از خبر واحد عادل غیر یقینی – نظری و استدلالی – خواهد بود.
سرخسی میگوید: «هرکس به خبر واحد عادل برای عملکردن به آن اعتماد کند از روی علم به حق رسیده و این علم به اعتبار ظاهر است – علم نظری – چون عدالت راوی جانب صدقش را در خبری که داده ترجیح میدهد» [۳۳۲].
از نظام روایت شده که خبر واحد همراه قرائن مفید علم ضروری است، ولی این قول اشتباه است چون بر این اساس نمیبایست اختلافی در قبول خبر واحد وجود میداشت، در حالی که وجود دارد [۳۳۳].
حنفیها از جمله دبوسی و عیسی بن أبان خبر آحاد را به دو دستهی مشهور و غریب تقسیم میکنند و خبر مشهور را مفید علم طمأنینه (نظری و استدلالی) و خبر غریب را مفید علم ظنی میدانند [۳۳۴].
التاج الفزاری میگوید: «اخبار خداوند بر زبان پیامبر ج، اخبار پیامبر جو خبر شخصی در حضور پیامبر جو عدم انکار پیامبر جمفید علم هستند، و اگر در تعریف خبر متواتر گفته شود خبریست که مفید علم است، پس این اخبار مورد اشاره نیز در زمرهی اخبار متواتر قرار میگیرند، ولی اگر در تعریف خبر متواتر گفته شود خبر جمع عظیمی در مورد مسئلهای است به گونهای که احتمال تبانی آنها بر کذب وجود نداشته باشد، پس این اخبار مورد اشاره از دایرهی خبر متواتر خارج و در زمرهی اخبار آحاد قرار میگیرند، پس اخبار آحاد به دو دسته تقسیم میشوند: دستهای که مفید علم هستند و گروهی که مفید ظن هستند و این گروه آخر شامل اخباری غیر از آن اخبار سهگانه قبلی میباشد» [۳۳۵].
ظاهریها میگویند: خبر واحد عادل مفید علم است، ابن حزم در کتاب (الإحکام في أصول الأحکام) از داوود ظاهری، حسین بن علی الکرابیسی، حارث المحاسبی و دیگران نقل کرده که آنها قائل به مفید علمبودن هستند. ابن خویز منداد نیز از مالک بن انس نقل کرده که مفید علم است. مازری میگوید که ابن خویز منداد معتقد بوده که خبر واحد عادل مفید علم است.
ابوالحسین السهیلی در کتاب (أدب الجندل) از یارانمان نقل کرده که خبر واحد عادل مفید علم است و از بعضی محدثین نقل کرده که مفید علم یقینی میباشد. شیخ الشیرازی نیز در کتاب (التبصره) همین را از بعضی از اهل حدیث نقل کرده است. ماوردی و رویانی میگویند: چنین خبری قطعاً مفید علم باطنی نیست و در مورد مفید علم ظاهریبودن آن یا نه دو نظر دادهاند. صاحب (المصادر) از ابوبکر القفال نقل کرده که مفید علم ظاهری است و مثل این که منظورش ظن غالب بوده، و گرنه علم هیچ تفاوتی ندارد – یعنی ظاهر و باطن ندارد – ابن فورک نیز در کتابش همین را گفته است و ابوبکر الصیرفی میگوید: خبر واحد موجب عمل است ولی مفید علم نمیباشد، یعنی مفید علم حقیقی نیست و گرنه مفید علم ظاهری است. و گفته، اگر کسی بگوید خبر واحد مفید علم است و منظورش علم ظاهر باشد، حرفش درست است و اگر منظورش علم قطعی و یقینی مساوی با متواتر است، حرفش باطل است. ابن کج هم در کتابش مفید علمبودن خبر واحد را قبول داشته است.
عبدالوهاب در کتاب (المخلص) میگوید: این اختلاف – آیا خبر واحد مفید علم ظاهر است یا نه – لفظی است چون منظور همهی آنها مفید ظن غالببودن خبر واحد است، و اختلاف به این برمیگردد که آیا ظن غالب علم نامیده میشود یا نه؟ [۳۳۶].
حسین الکرابیسی میگوید: خبر واحد موجب علم ظاهری است.
صنعانی در تبین این مسئله میگوید: ظاهراً منظور کرابیسی از علم، علم به معنای أخصش است، چون علم به معنای أعمش شامل ظن میشود، ولی اگر گفت مفید علم ظاهر است، ابن حجر میگوید: این لفظ مخالف، لفظی است که در آن میگوید مفید علم است، اما علم ظاهر – غلبهی ظنی – هیچ خلافی در آن که مفید علم است، وجود ندارد. و از ابوبکر قفال مثل همین لفظ – خبر واحد موجب علم ظاهری است – نقل شده است و به ظن غالب تعبیر شده است [۳۳۷].
کسی که معتقد به وجوب علم به خبر واحد است، اگر خبری واحد برای او نقل شد و به آن عمل نکرد هرگز نمیگوید «چون خبر واحد بود به آن عمل نکردم»، بلکه میگوید: «چون شرائط عمل به آن کامل نبود به آن عمل نکردم» [۳۳۸]. این گفته خود نشاندهندهی این است که برای به نتیجهرسیدن در مورد صحت و سقم خبر واحد نیاز به نظر و استدلال است. پس علم حاصل از خبر واحد، علم نظری و استدلالی میباشد.
قاضی بعد از روایت از احمد بن حنبل در مورد احادیث رؤیت خدا میگوید ما معتقدیم که اینها حق هستند و بر علم به آن قطع داریم، بعد در ادامه میگوید: از کلام احمد چنین فهمیده میشود که منظورش علمی است که از طریق نظر و استدلال حاصل میشود [۳۳۹].
علم حاصل از خبر واحد، علم ظاهری است که نمیتوانیم بر آن قطعیت حاصل نمائیم، این عبارت غلطی است چون علم اینگونه نیست که متعلق به شاهد باشد ولی متعلق به باطن نباشد. ابوالولید الباجی میگوید: «نزد ما علم به وجوب عمل به حدیثی از علم به صحت آن حدیث جدا نیست» [۳۴۰].
صاحب کتاب (المصادر) از ابوبکر القفال نقل میکند که خبر واحد مفید علم ظاهری – نظری – است [۳۴۱].
خبر واحدی که قرائنی به آن چسبیده باشند و آن را قوی نمایند، مفید علم ظاهری است [۳۴۲].
قاضی ابوبکر رازی میگوید: حدیث مشهور یکی از اقسام متواتر است و به وسیله آن علم یقینی حاصل میشود و فرقش با متواتر این است که علم حاصل از متواتر ضروری ولی علم حاصل از حدیث مشهور نظری و استدلالی است. صاحب المیزان هم میگوید که حدیث مشهور موجب علم قطعی است و ما از طریق نظر و استدلال به این علم قطعی میرسیم [۳۴۳].
خبر واحد ذاتاً مفید علم نیست، بلکه همراه مجموعهای از قرائن مفید علم خواهد بود [۳۴۴].
خبر مستفیض – مشهور – داخل اخبار آحاد است و مفید علم نظری میباشد و غیر آنها مفید ظن است [۳۴۵].
ابن حمدان، الموفق، الطوفی و عدهای دیگر معتقدند که خبر غیر مشهور همراه قرائن مفید علم نظری است [۳۴۶].
خبر متواتر مفید علم ضروری است و خبر مشهور و خبر واحد همراه قرائن مفید علم نظری هستند [۳۴۷].
اخبار آحادی که دلایلی همراه آنها نباشد و در امور دینی و در رابطه با مسئله خاصی باشند مفید علم نظری و استدلالی هستند [۳۴۸].
اخبار آحاد به دو دستهی مرسل و مسند تقسیم میشوند و مسند نیز به دو دستهی مفید علم و عمل و دستهی دیگری مفید عمل بدون علم تقسیم میگردد و علمی که از خبر مسند حاصل میشود، علمی نظری و اکتسابی است [۳۴۹].
خبر واحد مفید علم نیست، بلکه مفید ظن میباشد [۳۵۰]. و خبر مشهور – مستفیض مفید علم نظری و استدلالی است [۳۵۱].
ابواسحاق اسفرائینی معتقد است خبری که از پیامبر جروایت شده و نزد ائمهی حدیث مشهور شده و آن را انکار نکرده باشند، مفید علم نظری است [۳۵۲].
قاضی ابوبکر باقلانی، جوینی، غزالی و إلکیا الهراسی الطبری و دیگران معتقدند که خبر واحدی که مورد قبول امت قرار گرفته قطعی الصدق نمیباشد و نهایتش مفید ظن غالب است و حکم ظاهر بر آن صادر میشود، یعنی مفید علم ظاهری – نظری و استدلالی – است.
إلیکا الهراسی الطبری میگوید: خبر واحدی که امت بر عمل به آن جمع شوند، نزد فقها خبر مشهور نامیده میشود و بدون شک چنین خبری مفید علم ضروری نمیباشد [۳۵۳].
ابوالمعالی جوینی خبر واحدی را که مورد قبول امت قرار گرفته باشد مفید علم نمیداند و عدم انکار این نوع حدیث از طرف ائمهی حدیث را دلیل ظن غالب آنها بر صحت آن حدیث میداند، و از ابن فورک نقل میکند که گفته: خبر واحدی که مورد قبول امت قرار گرفته، میتوان قطعیت بر صدقش پیدا کرد، اما وقتی این قطعیت حاصل میشود که از طرف امت مورد قبول قول و عمل قرار گرفته باشد، ولی اگر فقط مورد قبول از حیث عمل قرار گرفته باشد قطعی نیست. قاضی ابن الطبیب میگوید: اگر از حیث قول و عمل نیز مورد قبول امت قرار گیرد باز چنین خبری قطعی الصدق نیست، چون ممکن است امت از روی ظن غالب آن را تصدیق کرده باشند. به قاضی گفته شد: اگر گفتند ما از روی ظن غالب آن را تصدیق نکردهایم، بلکه از روی قطع به تصدیق آن رسیدهایم، قاضی در جواب گفت: چنین چیزی به وقوع نمیپیوندد، چون قطع امت بر امری که راهی برای حصول قطع بر آن وجود ندارد، خطا است و امت هم از خطا معصومند [۳۵۴].
بعضی از اصحاب شافعی میگویند: خبر مشهور ملحق به خبر واحد است و فقط مفید ظن میباشد، ابوبکر جصاص و جماعتی از یاران ما آن را در زمرهی متواتر قرار داده و مفید علم یقین از طریق استدلال میدانند، بعضی دیگر از اصحاب شافعی نیز همین رأی را دارند و در کتاب (القواطع) ذکر شده خبر واحدی که مورد قبول امت قرار گرفته قطعی الصدق است، عیسی بن ابان میگوید: چنین خبری مفید علم طمأنینه – نه علم یقین – است و پائینتر از خبر متواتر و بالاتر از خبر آحاد قرار دارد.
قاضی ابی زید و شیخین و عامهی متأخرین نیز بر همین رأیند [۳۵۵].
خبر واحد مفید علم یقینی و یا علم طمأنینه نمیباشد، بلکه فقط مفید ظن است [۳۵۶].
ابن صباغ از عدهای از اهل حدیث روایت کرده که خبر واحد مفید ظن است، و اگر قرائن آن را در بر گرفته باشند مفید علم است، همچنانکه حافظ ابن حجر در النخبة و شرح آن نیز همین را گفته است [۳۵۷].
خبر واحدی که قرائن آن را در بر گرفتهاند مفید علم است. ولی انصاری میگوید مفید علم نظری است [۳۵۸].
عدهی زیادی از اصولیین که مفید علمبودن خبر آحاد را رد میکنند منظورشان مفید علم یقین (ضروری) نبودن است، ولی به مفید علم ظاهری (نظری) بودن خبر آحاد معتقدند و وجوب عمل به خبر آحاد را بر مبنای علم ظاهری قبول دارند. به طور مثال به این موارد توجه کنید:
ظاهریها میگویند: خبر واحد اگر مفید علم نباشد پس چگونه وجوب عمل را میرساند، چون عمل به چیزی که علم به آن حاصل نشده جایز نیست و همین است که خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌ﴾[الإسراء: ۳۶] «و هرگز بر آنچه که علم و اطمینان نداری دنبال نکن» [۳۵۹].
شیرازی در جواب این دلیل ظاهریها در مفید علمبودن خبر واحد میگوید:
«عمل به چیزی که وجوب را نرساند ممنوع نیست، همچنانکه در قبول شهادت شهود و خبر مفتی این مسئله روی میدهد و اما منظور از فرمودهی خداوند ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌ﴾[الإسراء: ۳۶] چیزی است که علم به آن از طریق قطع حاصل نشده باشد نه این که عمل به آن از طریق ظاهر حاصل شده است. و خبر واحد هرچند که قطع به آن حاصل نمیشود، ولی از طریق ظاهر علم به آن حاصل میشود و عمل به آن عمل به علم ظاهری است [۳۶۰].
احادیث صحیح بخاری و مسلم، احادیثی هستند که آنچه در آنهاست از سوی امت مورد قبول واقع شده و اگر کسی هم به بعضی از این احادیث عمل نمیکند، به خاطر تأویل آنهاست و تأویلکردن هم فرعی از قبول است [۳۶۱].
در پایان این مبحث همانطور که مشاهده گردید، موضوع و اقوال علما در مورد نوع مفید علمبودن خبر واحد و همراه قرینهبودن یا نبودن آن متفاوت است، ولی آنچه واضح و مبرهن است، اعتقاد عدهی زیادی – حتی اکثریت – از علما به مفید علمبودن خبر واحد میباشد که حتی در نحلهی اشاعره و معتزله نیز نام یک عده از این علما را همراه اقوالشان نقل نمودیم.
[۳۱۱] الجوینی، التخلیص في علم الأصول، ص ۲۸۵. [۳۱۲] ابن القیم، مختصر الصواعق المرسلة، ص ۲۶۲- ۲۶۳. [۳۱۳] ابن القیم، مختصر الصواعق المرسلة، ص ۳۷۳. [۳۱۴] ابن تیمیة، علم الحدیث، ص ۳۶. [۳۱۵] ابن القیم، مختصر الصواعق المرسلة، ص ۳۷۳. [۳۱۶] ابن القیم، مختصر الصواعق المرسلة، ص ۴۰۵. [۳۱۷] ابن حاجب، مختصر المنتهی الأصولی، ص ۹۰؛ ابن النجار، شرح الکوکب المنیر، ۲/ ۳۵۰. [۳۱۸] ابو شهبة، الوسیط في علوم و مصطلح الحدیث، ص ۲۶۰- ۲۵۹. [۳۱۹] ابو شهبة، الوسیط في علوم و مصطلح الحدیث، ص ۲۶۰؛ العسقلانی، شرح نخبة الفکر، ص ۲۹- ۲۸. [۳۲۰] الصنعانی، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ص ۱۲۵- ۱۲۴. [۳۲۱] الأنصاری، فواتح الرحموت، ۲/ ۱۲۳. [۳۲۲] الأنصاری، فواتح الرحموت، ۲ / ۱۲۳. [۳۲۳] الصنعانی، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ص ۱۲۶. [۳۲۴] الآمدی، الإحکام في أصول الأحکام، ۱ / ۲۷۴. [۳۲۵] الشوکانی، إرشاد الفحول، ۱ / ۱۳۵. [۳۲۶] الأندلسی، الإحکام في أصول الأحکام، ۱ / ۱۱۶. [۳۲۷] الأندلسی، الإحکام في أصول الأحکام، ۱ / ۱۲۰. [۳۲۸] ابوشهبة، الوسیط في علوم ومصطلح الحدیث، ص ۴۱. [۳۲۹] ابن ابی العز، شرح العقیدة الطحاویة، ص ۳۵۵. [۳۳۰] الجصاص، الفصول في الأصول، ۳ / ۶۳. [۳۳۱] السرخسی، الأصول، ۱ / ۳۲۱. [۳۳۲] السرخسی، الأصول، ۱ / ۳۲۷. [۳۳۳] السرخسی، الأصول، ۱ / ۳۳۰. [۳۳۴] الدبوسی، تقویم الأدلة في أصول الفقه، ص ۲۲۶. [۳۳۵] العبادی، الشرح الکبیر علی الورقات، ص ۳۹۷ – ۳۹۸. [۳۳۶] الزرکشی، البحر المحیط في أصول الفقه، ۴ / ۲۶۲ – ۲۶۴. [۳۳۷] الصنعانی، توضیح الأفکار، ۱ / ۲۶. [۳۳۸] البصری، المعتمد في أصول الفقه، ۲ / ۸۵. [۳۳۹] ابن القیم، مختصر الصواعق المرسلة، ص ۳۶۶. [۳۴۰] الباجی، إحکام الفصول في أحکام الأصول، ص ۳۲۴. [۳۴۱] الشوکانی، إرشاد الفحول، ۱ / ۱۳۴. [۳۴۲] الشوکانی، إرشاد الفحول، ۱ / ۱۳۸. [۳۴۳] النسفی، کشف الأسرار، ۲ / ۱۲. [۳۴۴] الرازی، المحصول، ۴ / ۲۸۴. [۳۴۵] ابن النجار، شرح الکوکب المنیر، ۲ / ۳۴۷ – ۳۴۸. [۳۴۶] ابن النجار، شرح الکوکب المنیر، ۲ / ۳۴۸. [۳۴۷] البنانی، حاشیة البنانی، ۲ / ۱۳۱ – ۱۳۲. [۳۴۸] الجصاص، الفصول في الأصول، ۲ / ۷۵ و ۹۰. [۳۴۹] الشیرازی، شرح المع، ۲ / ۵۷۸ – ۵۷۹. [۳۵۰] المالکی، تقریب الوصول إلی علم الأصول، ص ۱۲۱؛ المازری، إیضاح المحصول من برهان الأصول، ص ۴۱۹. [۳۵۱] المازری، إیضاح المحصول من برهان الأصول، ص ۴۱۹. [۳۵۲] المازری، إیضاح المحصول من برهان الأصول، ص ۴۲۰. [۳۵۳] الزرکشی، البحر المحیط في أصول الفقه، ۴ / ۲۴۴. [۳۵۴] المازری، إیضاح المحصول من برهان الأصول، ص ۴۲۰، السبکی، الإبهاج في شرح المنهاج، ۲ / ۲۹۹ – ۳۰۰. [۳۵۵] البخاری، کشف الأسرار، ۲ / ۶۷۴. [۳۵۶] البخاری، کشف الأسرار، ۲ / ۶۸۰. [۳۵۷] همان منبع. [۳۵۸] الرملی، غایة المأمول، ص ۲۷۷، الأنصاری، غایة الوصول شرح لب الأصول، ص ۲۱۱. [۳۵۹] الشیرازی، التبصرة في أصول الفقه، ص ۱۷۳. [۳۶۰] همان منبع. [۳۶۱] الشوکانی، إرشاد الفحول، ۱ / ۱۳۸.