بررسی حجیت اخبار آحاد در عقیده

فهرست کتاب

۴-۶- عدم تعارض اخبار آحاد با قرآن

۴-۶- عدم تعارض اخبار آحاد با قرآن

اگر بخواهیم اخبار متواتر لفظی را حساب نمائیم، می‌بینیم که حقیقتاً خیلی کم هستند ولی اخبار متواتر معنوی زیادند و با وجود این اکثر سنت نبوی از طریق اخبار آحاد به ما رسیده و کسانی که در خبر آحاد شک می‌کنند، در حقیقت نسبت به قسمت اعظم سنت نبوی دچار شک شده‌اند و وقتی ما به احادیث آحاد نگاه کنیم، می‌بینیم که حدود ۲۸ مورد از مسائل اعتقاد در احادیث آحاد بحث شده‌اند که آن‌ها را به ترتیب در زیر می‌آوریم:

۱- نبوت آدم ÷ وعده‌ای دیگر از پیامبران که در قرآن نامی از آن‌ها برده نشده است.

۲- افضلیت پیامبر جبر سایر پیامبران .

۳- شفاعت عظمای پیامبر جدر محشر.

۴- شفاعت پیامبر جبرای اهل کبائر.

۵- معجزات پیامبر ج- به غیر از قرآن – مثل: دونیم‌شدن ماه، از دست مبارکش آب بیرون‌آمدن و... و دونیم‌شدن ماه هرچند در قرآن بحث شده ولی آن را تأویل می‌کنند.

احادیثی که در مورد آغاز آفرینش، صفات ملائکه، جان، بهشت و جهنم می‌باشد، از بهشت‌آمدن سنگ حجرالأسود.

خصوصیات پیامبر جمثل: داخل‌شدن به بهشت و دیدن اکثر اهل بهشت را و اسلام‌آوردن عده‌ای از جنیان و غیره که سیوطی در کتاب (الخصائص الکبری) به طور مفصل در مورد آن‌ها بحث کرده است.

یقین‌داشتن نسبت به این که ۱۰ نفری که پیامبر جوعده‌ی بهشتی‌بودن به آن‌ها داده، به بهشت می‌روند.

ایمان‌داشتن به سؤال منکر و نکیر در قبر.

ایمان‌داشتن به عذاب قبر.

ایمان‌داشتن به فشرده‌شدن قبر.

ایمان‌داشتن به ترازویی که دارای دو کفه است در روز قیامت.

ایمان‌داشتن به پل صراط.

ایمان‌داشتن به حوض کوثر و این که اگر کسی جرعه‌ای از آن بخورد، بعد از آن هرگز تشنه نخواهد شد.

داخل‌شدن ۷۰ هزار نفر از امت محمد جبه بهشت بدون حساب و کتاب.

ایمان‌داشتن به تمامی احادیثی صحیحی که در مورد صفات قیامت و حشر و نشر، آمده‌اند. ولی در قرآن در مورد آن‌ها صحبتی به میان نیامده است.

ایمان‌داشتن به قضا و قدر – خیر و شرش – و این که خداوند در همان اول، سعادت یا شقاوت، رزق و اجل انسان را تقدیر کرده است.

ایمان‌داشتن به قلم که تقدیرات همه چیز را نوشته است.

ایمان‌داشتن به این که اهل کبائر – مسلمان – تا ابد در جهنم نمی‌مانند.

ایمان‌داشتن به این که ارواح شهداء در سینه دانهای پرندگان در بهشت است.

ایمان‌داشتن به این که خداوند خوردن اجساد انبیاء را بر زمین حرام کرده است.

ایمان‌داشتن به وجود ملائکه‌ای که بر روی زمین می‌گردند و صلوات امت را بر پیامبر جمی‌رسانند.

ایمان به همه‌ی علامات قیامت، مثل: خروج مهدی، نزول عیسی ÷، خروج دجال و...

ایمان به سؤال پیامبران در روز محشر از امت‌هایشان در مورد تبلیغ و رساندن دین به آن‌ها.

ایمان به حقیقی‌بودن عرش و کرسی و رد مجازی‌بودن آن‌ها.

ایمان به این که مسلمانان ۷۳ فرقه می‌شوند که به غیر یکی از آن‌ها همگی در گمراهی هستند و آن گروه حق هم کسانی هستند که در عقیده، عبادت و گفتار بر منهج اصحاب رسول خدا جحرکت می‌کنند.

ایمان به تمامی اسماء و صفات خداوند که در سنت صحیح بیان شده، مثل: فوقیه، نزول و غیره.

ایمان به کیفیت اسراء و معراج پیامبر جو تمامی آنچه که پیامبر جدر مورد آن بیان کرده است.

این‌ها مباحثی هستند که جزو اعتقادات اسلامی می‌باشند، ولی از طریق آحاد – مشهور، عزیز و غریب – به ما رسیده است.

کسانی که مخالف مفید علم‌بودن اخبار آحاد می‌باشند یک شبهه را برای توجیه دیدگاه‌شان مطرح می‌نمایند و آن هم وجود تعارض بین اخبار آحاد با قرآن است و در این راستا چند نمونه را برای اثبات ادعایشان ذکر کرده‌اند که اگر به طور دقیق به آن‌ها نگاه کرده شود، می‌بینیم که به دلیل عدم آگاهی آن‌ها به کل احادیث موجود در یک باب و عدم جمع احادیث با همدیگر سبب دچارشدن به این اشتباه شده‌اند. و این مدعیان اگر کمی علم الحدیث را مطالعه نمایند تمامی اشکالات‌شان رفع خواهد شد [۶۱۰].

غزالی مصری در مورد این بحث چنین می‌گوید: می‌توان به احادیث آحاد در عقاید اگر شارح و مبین قرآن بودند (مثل، احادیث عذاب قبر و ثواب قبر) دست گرفت و از آن‌ها تبعیت کرد. چون قرآن این موارد را به طور اجمالی مطرح کرده است، مثل: ﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِي غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَاسِطُوٓاْ أَيۡدِيهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَكُمُۖ ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ[الأنعام: ۹۳] «و اگر ظالمان را ببینی در آن هنگام که در شدائد مرگ فرو رفته‌اند و فرشتگان دست‌های خود را دراز کرده‌اند – و به آن‌ها می‌گویند، اگر می‌توانی – خویشتن را برهانید، این زمان عذاب خوارکننده‌ای می‌بینید».

منظور از (الیوم) در آیه چیست؟ منظور این است که آن‌ها امروز عذاب می‌بینند و تا روز قیامت منتظر نمی‌مانند و این عذاب که همان عذاب برزخ و عذاب قبر است تا روز قیامت باقی می‌ماند در مورد ثواب هم چنین است. خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ ١٦٩ فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَيَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِينَ لَمۡ يَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ١٧٠[آل عمران: ۱۶۹ – ۱۷۰] «و کسانی را که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده مشمار، بلکه آنان زنده‌اند و به آن‌ها نزد پروردگارشان روزی داده می‌شود، آنان شادمانند از آنچه خداوند به فضل و کرم خود بدیشان داده است و خوشحالند به خاطر کسانی که بعد از آنان مانده‌اند و بدیشان نپیوسته‌اند».

همه‌ی موارد ذکرشده در برزخ روی می‌دهد، و کلیه‌ی احادیث در مورد عذاب و ثواب قبر، ذاتاً مفید اعتقاد نمی‌باشند، بلکه در صورتی که قرآن زمینه‌ی قبول آن‌ها را مهیا کرد، قبول می‌شوند [۶۱۱].

حال برای تبیین بهتر موضوع به ترسیم کلی رابطه‌ی قرآن با اخبار آحاد می‌پردازیم.

پیامبر جمی‌فرماید: «فَأَيُّمَا شَرْطٍ لَيْسَ فِي كِتَابِ اللَّـهِ، فَهُوَ بَاطِلٌ، وَإِنْ كَانَ مِائَةَ شَرْطٍ، فَقَضَاءُ اللَّـهِ أَحَقُّ وَشَرْطُ اللَّـهِ أَوْثَقُ» [۶۱۲]«هر شرطی که در کتاب خدا – قرآن – نباشد، باطل است هرچند صد شرط هم باشد پس قضاوت خداوند برحق‌تر و شرط خداوند قابل اعتمادتر است».

سرخسی وجه دلالت این حدیث را چنین بیان می‌کند:

«منظور از این حدیث، هر شرطی است که مخالف کتاب خدا – قرآن – باشد، نه این که هر شرطی که عین آن در کتاب خداوند وجود نداشته باشد، چون احادیث زیادی داریم که عین آن‌ها در قرآن وجود ندارد، ولی قابل قبول است، پس مشخص شد که منظور احادیثی هستند که مخالف کتاب خدا باشند، این احادیثی که عین آن‌ها در کتاب خدا وجود نداشته باشند» [۶۱۳].

و اگر این تبیین سرخسی را قبول نکنیم، پس باید معتقد به تعارض قرآن و سنت آحاد باشیم زیرا خیلی از مضامین احادیث آحاد صحیح در قرآن وجود ندارند. ولی آنچه مشخص است، عدم تعارض قرآن با احادیث آحاد صحیح است چون رابطه‌ی حدیث با قرآن به سه شیوه است، همچنانکه ابن قیم الجوزیه می‌فرماید:

۱- حدیث از هر حیث موافق قرآن است و تمام معنا و مفهوم آن در قرآن وجود دارد.

۲- حدیث گاهی مبین و مفسر، مجمل قرآن است، قرآن به صورت کلی مسئله‌ای را مطرح کرده ولی حدیث آن را تفصیل می‌کند.

۳- حدیث گاهی بحثی را مطرح می‌کند که در قرآن وجود ندارد و با مفهوم کلی قرآن نیز تعارض ندارد.

پس براین اساس هیچ تعارضی بین اخبار آحاد صحیح با قرآن وجود ندارد و هرآنچه از احادیث آحاد که اضافه بر قرآن هستند تشریعی از طرف پیامبر جمی‌باشند و واجب است از آن‌ها پیروی شود» [۶۱۴].

ابن حزم ظاهری می‌گوید: «هیچ تعارضی بین نصوص قرآن و نصوص کلام نبوی جو آنچه از افعال او نقل شده وجود ندارد، خداوند در مورد رسولش جمی‌فرماید: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[النجم: ۳ – ۴] و ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ[الأحزاب: ۲۱]. ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا ٨٢[النساء: ۸۲]، خداوند در این آیات خبر می‌دهد که کلام پیامبرش جوحی از طرف خداوند است، همچنانکه قرآن هم وحی از طرف خداوند می‌باشد. و هردو -کلام نبی (حدیث) و قرآن- از طرف خداوند عزوجل آمده‌اند و خداوند خبر می‌دهد که از افعال پیامبرش راضی است و پیامبر جتوفیق فهم مراد خداوند را از قرآن حاصل کرده است. پس وقتی مشخص شد که احادیث هم وحی الهی هستند و خداوند هم اختلاف در وحی را رد کرده پس معلوم می‌شود که هیچ تعارضی بین قرآن و احادیث صحیح وجود ندارد» [۶۱۵].

و علمای سلف و ائمه‌ی اربعه معتقدند که مطلقاً هیچ تعارضی بین ادله‌ی شرعی وجود ندارد و اکثر علمای اصولی نیز این اعتقاد را دارند [۶۱۶].

ما در این باره به طور کلی سخن می‌گوئیم، و خدا و ملائکه‌اش را بر آن شاهد می‌گیریم که در احادیث صحیح رسول الله جچیزی مخالف قرآن و عقل صریح وجود ندارد، بلکه سخن پیامبر جبیان و تفسیری برای قرآن است و هرکس به زعمش حدیثی صحیح را به دلیل مخالفت با قرآن رد کند، اگر دقت کند می‌بیند که آن احادیث موافق و مطابق قرآن است و نهایتش ممکن است زائد بر قرآن باشد -چیزی در آن مطرح شده که در قرآن نیست- و این حالت سوم سنت با قرآن خواهد بود.

این ادعا – حدیث را بر قرآن عرضه می‌کنیم و اگر با آن تعارض نداشت قبول می‌نمائیم – سبب به وجودآمدن قاعده‌ی باطلی شده که احادیث زیادی را در باب اعتقادات به دلیل عدم اشاره‌ی قرآن به مضامین آن‌ها رد می‌نماید [۶۱۷].

در سنت هیچ امری را نمی‌یابی مگر این که قرآن به طور اجمالی یا تفصیلی بر معنای آن دلالت دارد، چون سنت بیان قرآن است: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ[النحل: ۴۴] [۶۱۸].

حقیقتاً معتزلی‌ها دچار انحراف و افراط شدند، زمانی که احادیث صحیح مستفیض در مورد اثبات شفاعت رسول خدا جدر آخرت برای مؤمنان گناهکار را انکار کردند و شبه‌ی آن‌ها در رد این احادیث، متعارض‌دانستن قرآن مبنی بر نفی شفاعت، شفاعت‌کنندگان در روز قیامت – با این اخبار بود. ولی هرکس قرآن بخواند می‌بیند که فقط شفاعت شرک‌آمیز – شفاعتی که مشرکان عرب و اصحاب ادیان منحرف دیگر به آن معتقد بودند – را نفی کرده است. مشرکان گمان می‌کردند که خدایان‌شان – خدایانی که همراه خداوند متعال یا به غیر خداوند در دعاهایشان می‌خواندند – مالک شفاعت نزد خداوند هستند و عذاب را از آن‌ها دفع می‌کنند، ولی خداوند این شفاعت مذموم را به طور مثال در سوره‌ی زمر آیات ۴۳ و ۴۴ و سوره‌ی مریم آیات ۸۱ و ۸۲، انکار می‌نماید. ولی قرآن در سوره‌ی بقره آیه‌ی ۲۵۵ و سوره‌ی انبیاء آیه‌ی ۲۸ شفات را به دو شرط اثبات می‌نماید. پس مشخص می‌گردد که قرآن مطلق شفاعت را نفی نمی‌کند، بلکه شفاعتی را که مشرکان و منحرفان ادعا می‌کنند، انکار می‌نماید [۶۱۹].

کسانی که داعیه‌دار تطبیق اخبار آحاد با قرآن هستند باید مواظب باشند که بدون دلیل ادعای تعارض اخبار آحاد با قرآن را ننمایند و دایره‌ی این ادعایشان را گسترش ندهند.

[۶۱۰] عبدالهادی، دفع الشبهات عن السنة النبویة، ص ۸۱. [۶۱۱] الغزالی، کیف نتعامل مع القرآن، ص ۱۱۴. [۶۱۲] بخاری، صحیح بخاری، ۲۴۲۴؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۵۰۴. [۶۱۳] سرخسی، الأصول، ۱ / ۳۶۴. [۶۱۴] ابن قیم الجوزیة، إعلام الموقعین، ۲ / ۳۰۷. [۶۱۵] الأندلسی، الإحکام في أصول الأحکام، ۱ / ۱۷۰ – ۱۷۱. [۶۱۶] ابن قیم الجوزیة، إعلام الموقعین، ۱ / ۳۳۱. [۶۱۷] ابن قیم الجوزیة، مختصر الصواعق المرسلة، ص ۴۴۱ – ۴۴۲. [۶۱۸] الشاطبی، الوافقات في أصول الشریعة، ۴ / ۹. [۶۱۹] القرضاوی، المدخل لدراسة السنة النبویة، ص ۱۲۴ – ۱۲۷.