۱-۵-۲- ظن در قرآن
در قرآن کلمهی ظن بر طبق شمارش که از روی کشف الآیه حاصل شده حدود ۶۸ بار تکرار شده، البته این ۶۸ بار شامل ظن و کلیه مشقات آن میباشد [۱۰۷].
ظن در قرآن دارای معانی مختلفی میباشد، سیاق آیات در تعیین معنی این کلمه نقش عمده و اساسی بعهده دارند، با توجه به وجود تفاوت میان ظن مردود در قرآن و ظن مصطلح و نیز ضرورت اثبات این تفاوت مقدماتی در رابطه با این کلمات در ادبیات خاص قرآن نیاز به این است تا به صورت گذار به بررسی این کلمه در قرآن پرداخته شود [۱۰۸].
کلمهی ظن در قرآن مشترک لفظی است و لفظ مشترک ظن دارای معانی متفاوتی است.
در قرآن وازهی ظن ظاهراً در شش آیه در مقام مذمت و نکوهش آمده است، عبارتند از:
﴿إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا يَخۡرُصُونَ﴾[یونس: ۶۶و الأنعام: ۱۱۶].
﴿إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ﴾ [الأنعام: ۱۴۸].
﴿إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُ﴾[النجم: ۲۳].
﴿إِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيًۡٔا﴾ [یونس: ۳۶و النجم: ۲۸].
اینک بر مبنای سیاق آیاتی که چهار آیه در آن به کار رفتهاند، به بررسی آنها میپردازیم.
سورهی انعام: سورهای است که در مکه نازل شده و همچون سایر سورههای مکی به بحث عقیده پرداخته است. تبعیت از ظن دوبار در این سوره مورد ذم و نکوهش قرار گرفته است.
اگر از آیه ۱۰۶ به سیاق آیات نگاه کنیم میبینیم که خداوند با ﴿ٱتَّبِعۡ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ...﴾ شروع نمودهاند و به پیامبر دستور میدهد تا از وحیای که به سوی او میشود تبعیت کند و از مشرکان روی گرداند، در ادامهی آیات توصیههای دیگری به پیامبر جمینماید تا در آیه ۱۱۴ بحث حکم را مطرح کرده و پیامبر جرا از پیروی حکم غیر خدا منع مینماید سپس در آیه ۱۱۵ بحث اتمام ابلاغ رسالت و دستورات را مطرح مینماید ﴿وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١١٥﴾و راه صدق و عدل را در پیروی از دستورات خداوند معرفی مینماید. این آیات مقدمهای برای آیهی ۱۱۶ هستند که در آنجا میفرماید: با وجود این مسائلی که گفتیم اگر از اکثر اهل زمین تبعیت کنی، تو را از راه خداوند گمراه میکنند، چون آنها فقط از ظن و گمان پیروی و در آنچه که به خداوند نسبت میدهند دروغ میگویند.
با توجه به مطالبی که در مورد سیاق این آیه-۱۱۶- ذکر گردید نه تنها ظن در این آیه معنای (احتمال راجح) نمیدهد، بلکه حتی درجهی وهم (احتمال مرجوح) را نیز شامل نمیشود، پس مراد از ظن در این آیه فقط حدس و گمان و خیال بیپایه و اساس است.
در ادامهی این آیه خداوند مباحث حلال و حرام را مطرح مینماید و در مورد آنها توضیحاتی میدهد تا به آیهی ۱۴۸ میرسیم که در آنجا میفرماید: ﴿سَيَقُولُ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَيۡءٖۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ قُلۡ هَلۡ عِندَكُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ ١٤٨﴾[الأنعام: ۱۴۸].
یعنی: «مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان مشرک نمیشدیم و چیزی را حرام نمیکردیم، بدین گفتار پیشینیان ایشان نیز تکذیب رسل میکردند تا آن که طعم عذاب ما را چشیدند، ای پیامبر! بگو آیا شما بر این سخن مدرک قطعی دارید تا ارائه دهید گرنه شما پیروی جز از خیالات باطل خویش نمیکنید و جز به دروغ سخن نمیگوئید».
با توجه به سیاق آیات و این که فقط خداوند حق تحریم و تحلیل را دارد، معنای ظن در این آیه نیز فقط حدس و گمان و خیال بیپایه و اساس میباشد.
سورهی یونس: سورهای مکی است، خداوند در ابتدای این سوره اسم کتاب حکیم را به عنوان یکی دیگر از نامهای قرآن ذکر مینماید، سپس متعجبشدن کافران را از وحی به سوی انسان بیان مینماید و آنگاه از آیهی ۳ به بعد شروع به بحث ربوبیت و تبین آن مینماید. در ادامه بحث از شفاعت و شفاعتکنندگان باطل، رزق و روزی و شرک و توحید مینماید تا به آیهی ۳۵ میرسد و میفرماید: (باز بگو: آیا هیچ یک از شرکاء شما مشرکان کسی را به راه حق هدایت میکند، بگو خداوند فقط خلق را به راه حق هدایت میکند، آیا آن که خلق را به راه حق رهبری میکند، سزاوارتر به پیروی است یا آن که نمیکند مگر آن که خود هدایت شود پس چگونه قضاوت باطل برای بتها میگیرد).
و سپس در آیهی ۳۶ میفرماید: ﴿وَمَا يَتَّبِعُ أَكۡثَرُهُمۡ إِلَّا ظَنًّاۚ إِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيًۡٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَفۡعَلُونَ ٣٦﴾.
معنی: «و اکثر مردم فقط از خیال و گمان پیروی میکنند، و خیال و گمان بینیاز از حق نمیگردانند و خدا به هرچه میکنند آگاه است».
در این آیه نیز مشخص شد که ظن به معنای حدس و گمان و خیال بیاساس است که مشرکان باورهایشان را برپایهی آن بنا نهادهاند. در آیهی ۳۶ نیز مشابه همین جریان وجود دارد. خداوند میفرماید: ﴿أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِۗ وَمَا يَتَّبِعُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُرَكَآءَۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا يَخۡرُصُونَ ٦٦﴾[یونس: ۶۶].
معنی: «آگاه باش که هرچه در آسمانها و زمین است، ملک خداست و آنچه را مشرکان از غیر خدا پیروی میکنند، گمان باطلی بیش نیست و جز آن دروغی بافند کاری ندارند».
مشرکان در پرستش و شریک قراردادن برای خداوند فقط از گمان و خیال خودشان پیروی مینمایند و هیچ دلیل و حجتی ندارند و از آنجا که مشرکان وارد دایرهی غیبی شدهاند و شروع به نظریهپردازی در آن کردهاند، عملاً کاری عبث و بیهوده است چون غیر از خداوند کسی به عالم غیب دسترسی ندارد و نظر مشرکان در این زمینه نیز همچون رهاکردن تیری در تاریکی مطلق میباشد، و در این وادی جز پیروی از حدس و گمان بیاساس و فروتن در تاریکی جهل و گمراهی کاری از پیش نمیبرند.
سورهی نجم: سورهای مکی است، سوره با قسم آغاز میشود و زدودن کلمهی گمراهی از شخصیت پیامبر جبه عنوان جواب قسم آمده است، پس اوصاف پیامبر جو شیوهی وحی و کیفیت آن را بیان مینماید، و آنگاه نام سه بت بزرگ: لات، عزی و منوة را ذکر مینماید که توسط مشرکان نامگذاری شدهاند و میفرماید: ﴿إِنۡ هِيَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ٢٣﴾[النجم: ۲۳]. معنی: «این بتان جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید، چیز دیگری نیست و خدا دلیلی برآنها نازل نفرمود و غیر گمان باطل و هوای نفس را پیروی نکردند و حال آن که برای آنها از جانب خداوند هدایت آمد».
سپس خداوند بحث آرزوی انسان را به میان میآورد و ملکیت خودش را بر دنیا و آخرت مطرح مینماید و سپس شفاعت مشروع را مطرح مینماید که اجازهاش به دست اوست و میگوید: آنهایی که به آخرت ایمان ندارند، بر فرشتگان نام دختران نهادند. تا به آیهی ۲۸ میرسد. و میفرماید: ﴿وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡٔٗا٢٨﴾معنی: «و حال آن که هیچ علمی به آن ندارد و جز در پی پندار و گمان نمیروند و گمان و خیال هم در فهم حق و حقیقت هیچ سودی ندارد».
از مجموع بحثهایی که در مورد این شش آیه مطرح شد، مشخص میشود که کلمه (ظن) در این آیات به معنای حدس و گمان باطل و بیپایه و اساس است که هیچ گونه سند و استدلالی در آن وجود ندارد [۱۰۹].
نکته: آنچه که در اینجا لازم است بدان اشاره شود ظنی که در این آیات مطرح شده ظن راجح نیست، بلکه ظنی مردود و بیپایه و اساس میباشد که با ظن مورد نظر اصولیون [۱۱۰]متفاوت است و دو تفاوت میتواند داشته باشد.
الف- ظن مشرکان برگرفته از دلایل قرآنی نیست، بلکه حتی با آن منافات دارد ولی ظن مجتهد چنین نیست.
دامنهی معنای ظن در قرآن از چنان وسعتی برخوردار است که تقریباً همهی مراتب ادراک- یقین، ظن، شک و وهم- را دربر میگیرد. به همین دلیل برخی از علما ظن را در ردیف (اضداد) مطرح نمودهاند، چون دارای معانی متضادی همچون یقین و شک میباشد [۱۱۱].
ابن جوزی معتقد است که ظن در قرآن دو معنی دیگر- تهمت و دروغ- را نیز دربر میگیرد [۱۱۲].
چون محور اصلی بحثمان در این پایاننامه بیشتر حول و حوش این شش آیه میباشد، لذا به بررسی سایر معانی ظن در قرآن نمیپردازیم.
[۱۰۷] الحمصی، مفردات القرآن، ص ۱۴۲. [۱۰۸] العوا، وجوه و نظایر در قرآن کریم، ص ۱۱۰. [۱۰۹] القرطبی، الجامع الأحکام القرآن، ۷/ ۷۱ و ۱۲۸، ۸/ ۳۶۰، ۱۷/ ۱۰۳. الطبری، جامع البیان في تأویل القرآن، ۸/ ۹ و ۱۰ و ۷۸ و ۷۹، ۱۱/ ۱۳۹، ۲۷/ ۶۱ و ۶۲ و ۶۳. الجصاص، أحکام القرآن، ۴/ ۱۹۴. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۲/ ۱۶۹ و ۱۸۷ و ۵۱۷، ۴/ ۲۵۵ و ۲۵۶ و ۲۶۱. ابن الجوزی، زاد المسیر، ۳/ ۱۱۱ و ۱۴۵، ۴/ ۴۵ و ۴۵، ۸/ ۷۱ و ۷۴. الشوکانی، فتح القدیر، ۲/ ۱۵۵ و ۱۷۵ و ۴۶۰، ۵/ ۱۰۹ و ۱۱۲. [۱۱۰] تعریف ظن از نظر اصولیان عبارت است از: احتمال راجحی که توسط یک مجتهد از دلیل و امارات معتبر شرعی استنباط میشود. المعانی، قواطع الأدلة، ۱/ ۸۵. [۱۱۱] العوا، وجوه و نظایر در قرآن، ص ۱۱۰. [۱۱۲] العوا، وجوه و نظایر در قرآن، ص ۱۱۰.