بررسی حجیت اخبار آحاد در عقیده

فهرست کتاب

۳-۴-۲- ظنی‌بودن قرائن

۳-۴-۲- ظنی‌بودن قرائن

در اینجا لازم است که بحثی از قرینه و ماهیت آن شود تا معلوم گردد، خبر واحد مقرون به قرینه که مفید علم است، آیا این افاده‌ی علمش به سبب قرینه است؟ آیا خود قرینه مفید علم است یا مفید ظن؟

آمدی در الإحکام می‌گوید: «و اما جواز وقوع علم به خبر واحد اگر مقرون به قرائن باشد، دلالت می‌کند بر این که قرینه مجرد از خبر مفید ظن است، مثلاً وقتی انسانی را می‌بینیم که به شخصی نیکو زیاد نگاه می‌کند، ما گمان می‌کنیم که او را دوست دارد و اگر به این حالت ملازمت و همنشینی آن انسان با دوستدارش هم اضافه شود. ظن و گمان ما در مورد دوستی او نسبت به آن شخص بیشتر می‌شود و با خدمتگذاری‌کردن نسبت به آن شخص و بخشش مال به او بر ظن و گمان ما همچنان افزوده می‌شود تا ما در این مورد به علم می‌رسیم و علم به این دوستداری حاصل می‌کنیم» [۴۱۱].

نظام، جوینی و غزالی، معتقدند که قرائن دلالت بر صدق خبر می‌کنند، ولی آنچه مشخص است، نمی‌توان ادعا کرد که همه‌ی قرائن مفید صدق خبرند، چون بعضی از قرائن مفید علم نیستند، ولی عده‌ای دیگر مفید علمند و خبر واحد ذاتاً مفید علم نیست، بلکه به سبب همراهی مجموعه‌ای از قرائن، پس هر زمان این مجموعه قرائن با هر خبری همراه نمایند، آن خبر مفید علم خواهد بود [۴۱۲].

انصاری معتقد است که خبر واحد همراه قرینه در برگیرنده‌ی دو ظن می‌باشد، یکی ظن حاصل از خود خبر واحد و دیگری ظن حاصل از قرینه‌ی همراه آن [۴۱۳].

عده‌ای می‌گویند قرائن تأثیری در مفید علم‌بودن خبر واحد ندارند چون منضبط و قانونمند نیستند، ولی گروه دیگر می‌گویند منضبط‌بودن قرائن به آرامش نفس انسان با آن‌ها بستگی دارد، پس وقتی انسان نسبت به آن‌ها احساس اطمینان خاطر کرده مفید علم و منضبط خواهند بود [۴۱۴].

پس از این گفته‌ها معلوم می‌شود که قرائن نیز ذاتاً مفید علم نیستند، بلکه ظننی اند و هرچقدر بر کمیت و کیفیت آن‌ها افزوده شود به مفید علم‌بودن نزدیکتر خواهند شد و خبر واحد را قوی‌تر خواهند کرد، و باید متوجه بود عملی که از خبر واحد همراه قرائن حاصل می‌شود به هردو – خبر واحد و قرائن – وابسته است یعنی هیچکدام به تنهایی مفید علم نیستند [۴۱۵]. از این گفته‌ی عبادی مشخص می‌گردد که قرائن چون ذاتاً مفید علم نیستند، پس مفید ظن می‌باشند.

[۴۱۱] الآمدی، الإحکام في أصول الأحکام، ۱ / ۲۷۸. [۴۱۲] الرازی، المحصول، ۴ / ۲۸۳ – ۲۸۴. [۴۱۳] الأنصاری، فواتح الرحموت، ۲ / ۱۲۱. [۴۱۴] ابن النجار، شرح الکوکب المنیر، ۲ / ۳۴۹. [۴۱۵] العبادی، الشرح الکبیر علی الورقات، ص ۳۹۶.