۳-۱۲- بطلان قیاس خبر شرعی بر اخبار دیگر در افادهی علم
کسانی که معتقدند خبر واحد مفید علم نیست، خبری را که رسول الله جبا شرعی که برای عامهی امت آورده یا در باره صفتی از صفات پروردگار تعالی است با خبر کسی که شاهد قضیهای معین بوده است قیاس میکنند ولی چنین قیاسی باطل است.
استاد عبدالهادی در این خصوص چنین میفرماید: ادعای این که قسمت زیادی از سنت به اخبار آحاد تقسیم میشود و اخبار آحاد مفید ظن است مغالطهای بیش نیست، چون فرق زیادی بین اخبار شائع بین مردم با اخبار روایت شده از پیامبر جوجود دارد. اخبار عادی بین مردم محتمل صدق و کذب هستند، ولی اسلام برای اخبار نقل شده از پیامبر جشروطی را قرار داده و اصولی را بنیانگذاری کرده که خبر شرعی را از صدق و کذب بیرون میآورد و آن را از سایر اخبار جدا میکند [۵۳۸].
میان این دو نوع خبر فاصهی زیادی است، زیرا خبردهنده در باره پیامبر جاگر بتواند از روی عمد یا خطا دروغ بگوید و دروغش آشکار نگردد، مردمی را به گمراهی میکشاند، چون سخن از خبری است که امت اسلام آن را مقبول تلقی میکنند و به موجب آن رفتار میکنند، و با آن صفات و افعالی را برای پروردگار اثبات میکنند، و قطعاً آن اخباری که به موجب شرع پذیرفتنش واجب باشد، در واقع باطل نیست، خصوصاً وقتی که تمام امت آن را پذرفته باشند و همچنین واجب است در هر دلیلی که شرعاً باید پیروی شود چنین گفت و این جز حق نیست، پس مدلول و مفهوم آن خبر در واقع ثابت و مسلم است و این از اموری است که در بارهی شریعت رب العالمین و اسماء و صفات او گفته میشود. برخلاف شهادت شخص معین بر یک قضیهی معین، چنین شهادتی گاهی در واقع ثابت نیست.
سر مسأله در این است که در سنت نبوی خبری وجود ندارد که به موجب آن مردم به بندگی خدا بپردازند یا بر زبان رسول الله جخداوند خودش را به بندگانش بشناساند، ولی در واقع و باطل باشد، زیرا این اخبار حجت خدا بر مردم هستند، و حجت خداوند در حقیقت جز حق نیست، و نباید دلیلهای حق و باطل مساوی و همسان باشند و جایز نیست دروغبستن بر خدا و شریعت و دین او، با وحیی که بر پیغمبرش نازل شده اشتباه گردد و با آن او را پرستش نمایند، به طوری که یکی از دیگری جدا نشود، زیرا فرق بین حق و باطل، راستی و دروغ، وحی شیطان و وحی ملائک از جانب خدا، آشکارتر از آن است که باهم اشتباه شوند، آگاه باشید، خداوند برحق نوری قرار داده مانند نور خورشید که برای چشمهای بینا آشکار میشود، و باطل را با تاریکی پوشانیده، مثل تاریکی شب، ولی انکار نمیشود که شب با روز بر شخص نابینا اشتباه میشود همچنانکه حق و باطل نزد کسی که بصیرتش نابینا شده است باهم اشتباه میشوند.
اما وقتی قلبها تاریک شدند و بصیرتها بر اثر رویگردانی از شریعت رسول الله جنابینا شدند و با بینیازی جستن با آراء رجال تاریکی قلب و درونفزونی یافت، آن وقت حق و باطل بر این افراد آمیخته و مشتبه میشود و جایز میدانند احادیث صحیحی که عادلترین و صادقترین افراد امت روایت کردهاند، دروغ باشند، و احادیث باطل دروغین و ساختگی را که با هوای نفسشان سازگاری دارد صادق بدانند و آن را حجت تلقی نمایند!
«متکلمین -اهل علم کلام- ظالم و جاهل هستند که احادیث ابوبکر صدیق س، عمر فاروق سو ابی بن کعب سرا با آحاد مردم مقایسه میکنند، با این که تفاوت آشکاری، میان این دو خبردهنده وجود دارد، پس چه کسی ستمکارتر از کسی است که خبر یک صحابه را با خبر یک فرد دیگر در عدم افادهی علم قیاس میکند؟ و این به منزلهی کسی است که میان یک صحابه و فرد دیگر در علم و فضل و دین مساوات برقرار کند» [۵۳۹].
[۵۳۸] عبدالهادی، دفع الشبهات عن السنة النبویة، ص ۵۱. [۵۳۹] ابن القیم الجوزیة، مختصر الصواعق المرسلة، ص ۳۷۷.