مبحث دوم: ویژگیهای عقیدهی اهل سنت
عقیدهی اهل سنت وجماعت دارای ویژگیهای برجسته و ممتازی است، که در زیر پارهای از آنها به دلیل واضح بودنشان و ترس از اطالهی کلام به صورت چکیده و خلاصه بیان می شود و نیازی نیست مگر برای یادآوری فردی که فراموش کرده، توجه و هشدار به غافل و یاد دادن به کسی که این ویژگیها را نمیداند. پس این ویژگیهای ازشمند، به این ترتیب هستند:
۱- برگرفته از منابع اولیهی اسلام: یعنی کتاب و سنت و بدور از هرگونه تأثیرات بیگانهای است که بر محیط اسلامی تسلط یافتهاند و از تأویلات عقلی و انگیزههای هوی پرستانه و مجادلات و منازعات گروهی بری و پاک است.
۲- مسلمان را از شک، تردید و اوهام بدور میدارد و راه نفوذ شیطان را به دل و درون آنان سد مینماید و به جانهایشان طمأنینه، آرامش و رضایت کامل عطا میکند. و این همان موقفی است که مورد رضایت و خشنودی اسلام است، چرا که الله تعالی میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ١٥﴾[الحجرات: ۱۵].
«مؤمنان (واقعی) تنها کسانیند که به خدا و پیغمبرش ایمان آوردهند. سپس هرگز شک و تردید بخود راه ندادهاند، و با مال و جان خویش در راه خدا به تلاش ایستادهاند و به جهاد برخاستهاند. آنان (بلی آنان در ایمان خود) درست و راستگویند».
و این در حالی است که بسیاری از پیروان گروههای دیگر در اعتقادات فاسدشان دچار بهت و حیرتاند.
۳- به نگرش وموقف انسان مسلمان در برابر نصوص کتاب و سنت، شکوه و عظمت میبخشند، زیرا به تحقیق میدانند هر آنچه در آنها آمده حق و صواب است و در آن نجات و رستگاری عظیم نهفته است، چرا که او را از دست ردّ زدن به معنای متون کتاب و سنت و بازی کردن با الفاظ آنها و تحریف و تفسیرشان با هوی و هوس باز میدارد.
۴- انسان مسلمان را به سلف و پیشینیان بزرگوار خود پیوند میدهد و بر عزت، افتخار و بینش او در دینش میافزاید و چرا اینگونه نباشد در حالیکه او را گام به گام در مسیر دین و برنامهی عظیمی قرار میدهد که صحابه شو سلف پرخیر و برکت این امت و بزرگان اولیاء و ائمهی پرهیزگار پیشتر آن را پیمودهاند و در مسیری بوده اند که هیچ جدالی درآن نیست بلکه با توجهِ به آن، بر یقین انسان نسبت به دینش افزوده میشود [۲۹].
چنین فردی به یقین در مییابد که در مسیر و سایه سار گروه نجات یافتهای گام برمیدارد که رسول الله جآنان را چنین ستوده است:
«وَسَتَفْتَرِقُ اُمَّتِي عَلَى ثَلاثٍ وَ سَبْعيِنَ فِرْقَةً کُلُّهاَ في النَّارِ إِلَّا واحِدَةً».
«به زودیامتم به هفتاد و سه گروه تقسیم میشوند، همهی آنها جز یک گروه در آتش دوزخ خواهند بود».
گفتند: آن گروه کدام استای رسول الله؟ فرمود:
«مَنْ كَانَ عَلَى مِثْلِ مَا أَنَا عَلَيه وَأَصْحَابِي» [۳۰].
«گروهی که پیرو خط مشی و برنامهای هستند که من و یارانم بر آن قرار داریم».
در حقیقت هیچکس نمیتواند این ویژگی بزرگ را از پیشینیان این امت نفی نماید، یا ادّعا کند آنان هیچ دلیل روشن و آشکاری در دینشان نداشتهاند، زیرا در حقیقت چنین نگرش و ادّعایی ردّ ضمنی توصیفی است که الله ﻷاز آنان داشته است، آنجا که میفرماید:
﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ﴾[آلعمران: ۱۱۰].
«شما (ای پیروان محمد) بهترین امتی هستید که به سوی انسانها پدیدار شدهاید، امر به معروف و نهی از منکر مینمایید و به خدا ایمان دارید ...».
و هیچ گمانی نیست کسانی که پس از آنان میآیند، به راه و روش آنان اقتدا میکنند، در حقیقت همان راه یافتگان، یا گروه نجات یافته خواهند بود و این همان سخنی است که محققین اهل علم بر آن اذعان دارند و بر آن مهر تأیید گذاشتهاند.امام علی بن المدینی گوید:
«گروه نجات یافته همان اهل حدیثند» [۳۱].
۵- قرآن کریم به ضرورت پایبندی و پیروی از مسلمانان پیشتاز صدر اسلام و دوری و پرهیز از تبعیت از غیر آنان اشاره فرموده است، آنجا که میفرماید:
﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ١١٥﴾[النساء: ۱۱۵].
«کسی که با پیغمبر دشمنی کند، بعد از آنکه (راه) هدایت (از راه ضلالت برای او) روشن شده است و (راهی) جز راه مؤمنان درپیش گیرد، او را به همان جهتی که ( به دوزخ منتهی میشود) و دوستش داشته است رهنمود میگردانیم (و با همان کافرانی همدم مینماییم که ایشان را به دوستی گرفته است) و به دوزخش داخل میگردانیم و با آنان میسوزانیم و دوزخ چه بدجایگاهی است».
و نیز فرمود:
﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦﴾[الفاتحة: ۶].
«ما را به راه راست راهنمایی فرما».
و این راه کسانی است که مقربان درگاهند و خداوند بدیشان نعمت هدایت دادهاست، و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است. آن مقربانی که او همدمشان خواهد بود، عبارتند از: پیغمبران، راستروان و راستگویانی که پیغمبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند و شهیدان یعنی آنان که خود را در راه خدا فدا کردند و شایستگان یعنی سایر بندگانی که درون و بیرونشان به زیور طاعت و عبادت آراسته شد و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند.
۶- برای مسلمانان توصیفی را محقق میگرداند که الله -تعالی- برایشان پسندیده است، آنجا که میفرماید:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥﴾[النساء: ۶۵].
«اما، نه! ... به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن به شمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند».
۷- صفهای مسلمانان را یکپارچه و سخنانشان را یکنواخت میکند، زیرا از عقیدهای سرچشمه گرفته که برگرفته از کتاب و سنت است و تحقیق عملی و لبیک راستینی است به ندای الله -تعالی- که میفرماید:
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا﴾[آلعمران: ۱۰۳].
«همگی به رشتهی ناگسستنی قرآن الله چنگ زنید ...».
۸- از دیگر ویژگیهای بارز و یگانهی این عقیده، پایبندیش به سنت نبوی است و اگر شروطی که پذیرش یک حدیث را ایجاب میکنند، در آن گرد آمده باشد، دست ردّ به آن نمیزنند و میان متواتر و آحاد آن در امر عقیده هیچ تمایزی قایل نیستند، بنابراین با این کار صف خود را از متکلمین و سایر گروههای منحرف و بدعتگزار جدا کردهاند، زیرا پذیرش کامل سنت (با رعایت شروط اخذ آن) در حقیقت تحقیق همان سخن رسول الله جاست، که میفرماید:
«فَإِنَّهُ مَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ بَعدی فَسَیَرَی اخْتِلافاً كثيراً فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتیِ وَسُنَّةِ الخُلَفَاءِ الرَّاشِدينَ تَمَسَّكُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّواجِذِ» [۳۲].
«هر کس پس از من زنده بماند اختلافات بسیاری را خواهد دید (در هنگام بروز چنین اختلافاتی) پس بر شماست به سنتم و سنت خلفای راشدین پس از من پایبند و ملتزم باشید و با چنگ و دندان محکم به آن بچسبید».
۹- مسلمانان را از غوطهور شدن درگرداب کشندهی بدعت و انحراف محافظت میکند، در حقیقت آنان را از اندیشیدن در ذات الله -تعالی- بدور میدارد، زیرا عقیدهای آسان، ساده و بدور از هر گونه معما، سختی و پیچیدگی است، اصولاً یکی از نشانههای برجستهی سلف صالح در برخورد با مسائل و قضایای دینی سهولت و سادگی است، بنابراین هر تلاشی برای حذف فطرت یا به حاشیه راندن آن، در حقیقت تلاش برای کنار زدن دین خواهد بود [۳۳].
[۲۹] نگا: الإبانة عن شريعة الفرقة الناجية: المحقق رضا بن نعسان ۱/۱۱-۱۲. [۳۰] روایت ترمذي در سنن، کتاب الايمان، ۵/۲۶، ۲۹۸، شمارهی ۲۶۴۱. [۳۱] تلبیس إبلیس: ابن جوزی، ص ۲۷. [۳۲] این حدیث را امام ابوداود به شمارهی ۴۶۰۷، ترمذی به شمارهی ۲۶۷۶ و دارمی ۱/۴۴ روایت کردهاند. [۳۳] - نگا: الإبانة عن شريعة الفرقة الناجية: ۱/۱۷-۱۸.