مبحث اول: ابوالحسن اشعری
در کتابش (الإبانة) میفرماید: «اگر کسی گوید حال که شما سخن معتزله، قدریه، جهمیه، حروریه، رافضه و مرجئه را انکار میکنید، خودتان چه موضعی دارید؟ و چه دیانتی دارید؟ در پاسخ او میگوییم: سخن ما و دیانت ما همان تمسّک به کتاب و سنّت پیامبرمان محمد جو روایاتی است که از صحابه، تابعین و ائمهی حدیث نقل شده است و سخت به آن پایبندیم و درست مطابق همان اقوال است که ابو عبد الله احمد بن محمد بن حنبل/نیز بدان قائل است، از الله تعالی میطلبیم از او راضی و خشنود باشد و درجه و مرتبهاش را در نزد خود والا گرداند و به بهترین شیوه پاداشش دهد (آمین)، از این رو ما نیز از هر آنچه مخالف اقوال او باشد دوری میگزینیم» [۳۳۳].
برخی بدون هیچگونه دلیل عقلی یا نقلی -صرفاً به دروغ و افترا- نسبت این کتاب را به ابوالحسن اشعری نفی کردهاند، اما شیخ حمّاد الانصاری، یکی از شیوخ دانشگاه اسلامی در رسالهی کوچکی که صفحات اندکی دارد با دلایل قاطع و روشن و به زیبایی نسبت این کتاب را به امام أبی الحسن ثابت دانسته است، که هرکس دارای قلبی آگاه و سالم و گوشی شنوا باشد، به سادگی قانع خواهد شد.
ایشان در کتابش (ابوالحسن اشعری و عقیدهی او) پس از ذکر اقوال علمای بزرگی که «ابانه» را از آنِ اشعری/میدانند، میفرماید: «آری! علمای اعلام و بزرگان اسلام این چنین به صراحت و روشنی برخلاف بعضی از مقلدین ناآگاه بیان داشتهاند که کتاب «ابانه» از آن شیخ است، از این رو همگی بر این باورند که ابانه یکی از آخرین کتابهای اوست که به بیان عقیدهی سلف در پرتو قرآن کریم و سنت پیامبرش پرداخته است». شیخ حماد پس از ذکر مطالب فوق میافزاید: «ابوالحسن اشعری از قول به تعطیل، تحریف، تأویل توبه نموده همان طوری که بعد از آن از وی ثابت نشده که صاحب تکییف، تشبیه وتمثیل باشد بلکه به اثبات صفاتی که الله تعالی از آن در کتابش خبر داده، یا پیامبرش بیان نموده، معتقد و به آن روی آورده است».
[۳۳۳] الإبانة: أبوالحسن الأشعری، ص ۱۷.